پاتوق ما کارکنان شرکت طاها

سلام
سردبیر عزیز لطفاً نشر دهید تو این شب عید بزرگ مدیران مخابرات ما را شرمنده زن و بچه کردند صاحب این عید بزرگ مطمنم جواب شون میده

اینا همش سیاه بازیه ماه های قبل بهونه.میگرفتن لیست آماده نیست الان لیست آماده هست چی شد الان بهونه چیه به خدا تا اعتصاب سراسری نشه تو کل کشور مخابرات درست نمیشه هرماه هم بدتر از این میشه

سلام جناب سردبیر سیلی که اومد برای واریز حقوق خرداد خیلی صدمه زد؟ این ماه که لیست حقوق زود آماده شد فکر کردیم معاون مالی زودتر قبل از پنجم حقوقها را واریز میکنه

سردبیر عزیز خسته نباشید تو رو بخدا به گوش ای مسولین برسونین مگه بانک کاری به این داره که مخابرات سنوات نداده حقوق نداده قسطام رو پرداخت کنیم به والا قسم ازبس زنگ زدن دیگه آبرویی برامون نمونده آخه ما دادمون رو به کی بزنیم

قسمت اول
سردبیر عزیز- سلام
چندین سوال هست که سالهاست نتوانستم برایشان جوابی قانع کننده پیداکنم و فکر کردم با شما و عزیزان همکار درمیان بگذارم شاید جواب درست در نزد شما باشد.
خب اول از همه اینکه چطور مخابرات اصلا مشمول اصل ۴۴ شد و به فروش رفت؟! مخابراتی که در زمینه ثابت و زیرساخت‌های ارتباطی و تجهیزات همسان با استاندارد کشورهای های منطقه و آسیا یی بود و در همراه به واسطه استقبال دولت و هزینه کرد مناسب و نداشتن رقیب قابل اعتنا از آن درحال تبدیل شدن به یک غول اقتصادی بود و در این حال از لحاظ سودآوری برای دولت همسان نفت ومس وفولاد بود و یک تنه به گفته آقای هاشمی جور دوتا وزارت خونه رو هم میکشید و تازه قسمتی از کسر بودجه را در دولت سازندگی و اصلاحات جبران میکرد و البته هزینه کرد و قیمت تمام شده خدماتش در مقابل سود زیادش قابل مقایسه با نفت نبود چرا که بیش از یک سوم سود فروش نفت حتی به دلار برای دولت نمی‌ماند چراکه هزینه مطالعات و اکتشاف و استخراج واقعا قابل اعتنا هست و حتی معدن کاوی مس و آهن و هزینه های قابل استفاده کردن آن برای مشتری نسبت به سود فروش آن اصلا با مخابرات قابل مقایسه نیست.خب همین ویژگی مخابرات اون رو تبدیل به هلویی می‌کند برای …اصل ۴۴ هدفش مشارکت مردم در اقتصاد بود،آیا تنها راه دخالت مردم در اقتصاد و شراکت در سود و ضرر آن در شرکت مخابرات و نفت و پتروشیمی و ماشین سازی و …همگی یک سیاست و روندی یکسان دارند؟! تنها راه خصوصی شدن شرکت‌ها تبدیل سرمایه شرکت به سهام و فروش آن به مردم هست ؟! مگر نه اینکه شرکت های دولتی به علت اینکه با بیت المال خریداری شده یا تاسیس شده اند و سودآنها نیز متعلق به هر فرد ایرانیست شبیه انفال هستند و طبق آیین اسلام در اختیار رهبر جامعه اسلامی هست و این قاعده را دارد که گذشتگان دیگر سهمی از آن ندارند و آیندگان اما از آن سهم دارند.درواقع دریا و جنگل و میراث فرهنگی چون برای آیندگان نیز هست ما حق فروش آن را حتی به بهانه کسب درآمد نداریم چون سود مالی یکی از مزایای انفال هست.چه کسی یا کسانی فرمان حضرت آقا را برای انجام اصل ۴۴ تنها به فروش گذاشتن آنها تعبیر کردند؟! مگر الان کشور ما مانندمدینه فاضله نبوی و یا علوی درسالهای ریاست پیامبر ص و امامت حضرت امیر ع میباشد که اطمینان داریم همه مردم ایران توانایی مالی برای خرید سهم فقط یکی از این شرکت ها را دارند ؟! بر فرض اینکه همه وضع مالی خوبی داشتند آیا تنها کسانی که دراین قرن زندگی می‌کنند باید صاحب این امکانات باشند و حتی اگر دلشان خواست به آیندگان ندهند و حتی نابودش کنند؟! اگر بپذیریم تنها راه بهره بردن مردم از این شرکت های ملی که کل کشور درآن ذینفع هستند فروش آن هست ، چرا اینقدر پرابهام و پرسوال باید اینکار انجام شود؟! آیا ستاد اجرایی و بنیاد تعاون همان مردم هستند؟!اگر اینها خود دولتی هستند و مردم حساب نمی‌شوند یعنی شرکتی دولتی را به نام مردم به یک شرکت دولتی دیگر فروختیم فقط فرقش این هست که دیگر انتظار پولی نداریم تا به خزانه ریخته شود چون مردم صاحبان اصلی هستند ولی درواقع مدیرانی که مسول شرکت های خصولتی هستندصاحب این پول ها و درآمدها هستند اما هیچ کس آنها را نمی‌شناسد یا از آنها انتظاری ندارد.آیا اصلا شرکتی مثل مخابرات که از نظر مواد اولیه تا تبدیل آن ارزش افزوده و محصول نهایی اش خاص و متفاوت هست و تا حدودی سود و زیانش مرتبط با برخی اتفاقات فرهنگی روز جامعه میباشد و حتی بی ربط با کارهای امنیتی و حفاظتی نیست اصلا نیاز هست که مردم تنها به صورت مستقیم از سود آن بهره ببرند یا با حفظ ساختار هم بیشتر از امروز که خصوصی شده مردم نفع میبرند و بیشتر هم به دولت به عنوان کفیل ملت و مجلس پاسخگو هستند اما اکنون به اسم خصوصی دست سازمان‌های نظارتی خیلی کمرنگ شده و در مواقعی دخالت در عملکرد بخش خصوصی تلقی می‌شود.آیا مخابرات شرکتی زیان‌ده و ورشکست شده بود که دولت آن را با دستپاچگی و با حرف و حدیث فراوان و قراردادی برد باخت یعنی به نفع خریدار و ضرر فروشنده واگذار کرد؟!آیا قیمت کلی که برای مخابرات تعین شد توسط کارشناسان خبره انجام شد و اگر کارشناس خبره تعین قیمت کرده است آیافهرست تمامی اموال مخابرات هم دراختیار آنها بود؟ آیا مهندس غرضی که درآن برهه گفت در مدت کمی که وزیر مخابرات بودم خرید املاکی که انجام دادم حتی به پول آنزمان خیلی بیشتر از قیمت فروش آن توسط خصوصی سازی بوده است حرفی دروغ بوده است؟!آیا با شرایطی مثل ۱۰ درصد پیش پرداخت و مابقی در اقساط بلند مدت آنهم به شرط پرداخت از سود شرکت و چندین بار برگشت خوردن چک اقساط و عدم مشخص شدن آخرین چک که تا مدتها مجلس درگیر پاس شدن آن بود یک قرارداد فروش شرعی و قانونی بود؟از همه اینها که بگذریم و این نوع واگذاری که مطمئن هستم حتی کسی یک متر زمین لم یزرع که برای دشمنش باشد را با این شرایط نمی‌فروشند و راضی نمی‌شود دشمنش مغبون شود بگذریم و سوالی مثل اینکه مگر می‌شود مخابرات را برای همیشه به عده ای خاص واگذار کرد و دیگر به عنوان ملک شخصی با آن برخورد کرد نپرسیم تازه به بعد از واگذاری می‌رسیم که گویا سازمان خصوصی سازی مخابرات را قلکی پر پول معرفی کرده که بدون هزینه کردن برای زیر ساخت‌های توسعه که همان اسکناس‌های ورودی هستند میشه مادام العمر فقط پول برداشت کرد و شرکت مخابرات مثل باقی شرکت ها هزینه جاری و نیروی انسانی و تحقیق و توسعه ندارد و فقط می‌توان آن را دوشید و متاسفانه برخی مدیران مخابرات به گفته مهندس غرضی : مدیرانی هستند که برخلاف شرکت نفت هیچ انگیزه یا درخواستی برای رفاه بیشتر کارکنان زیر دستشان ندارند و حتی برای خودشان به اندکی بیشتر از کارمندان بسنده میکنند و بیشتر از آنکه دنبال خدمت باشند در پی راضی بودن مافوق به هر قیمتی هستند و گویا هر مقداری که به حقوق کارکنان اضافه میشد یا املاکی خریداری میشد آقایان مدیر بیشتر از آقای غرضی ناراحت می‌شدند و دیدیم که در روز تودیع ایشان برخی با تخم مرغ و گوجه از ایشان خداحافظی کردند اما در زمان شخص بعدی که اگر حافظه یاری کند برخی کارها مثل جمع آوری سرویس و امکانات جانبی برداشته شد و بهایی اندک جایگزین شد از او به عنوان مدیری نمونه یاد می‌شود.چطور می‌شود یک شرکت خود را مثل تک سلولی ها به دوقسمت تقسیم کند و بعد به عنوان شرکتی مجزا صاحب هیات مدیره و مدیرعامل بشود و ۹۰ درصد سهام آن را هم خود شرکت اول بخرد اما شرکتی که به عنوان یک جزء از کل جدا می‌شود در سود دهی و هزینه های توسعه و رفاه کارکنان وتوجه به سهامداران و حتی کارهای فرهنگی و ورزشی روز به روز از شرکت بزرگ تد پیشی بگیرد ؟ چطور شرکت زیر مجموعه هیچ گونه دسترسی به حسابها و صورت وضعیت مالی را به شرکت مادر نمی‌دهد و حتی از نظام پرداخت آن تبعیت نمی‌کند؟!چرا مخابرات ایران باید ماه به ماه منتظر چند فقره چک از سوی همراه اول باشد تا حقوق مجموعه کارمندانش را بدهد ؟! آیا از زمین به آسمان میبارد؟! اصلا به کدام مجوز قانونی همراه را از ثابت جداکردند و حتی از امکانات ثابت برای خدمت همه جانبه به همراه استفاده کردند تاجایی که مخابرات خود برای کسب درآمد کلیه کارکنان امور مشترکین را موظف به تهیه توکن و پاسخگویی موبایل می‌کند تا جایی که وقتی بازرس همراه اول مشاهده کرد یک نفر برای پرینت موبایل نشسته و کارمند چند دقیقه برای رعایت حال مشترکین جواب قطعی های مالی ثابت را با ۴۰ نفر ارباب رجوع انجام می‌دهد با اعتراض میگفت ما با مخابرات تهران قرارداد بسته ایم و گفته ایم تمامی پرسنل دسترسی داشته باشند که در هر زمان حتما دونفر فعال و یک نفر آماده برای پاسخگویی موبایل باشند حتی اگر باجه های ثابت صفی باشند و مردم منتظر باشند نباید یک نفر که کار موبایل دارد نوبت بایستد !!البته از اینکه پولی که بابت این خدمت از همراه می‌گرفتند چقدر بود و به چه کسی می‌دادند بگذریم.چه کسانی و با چه دلایلی در ایران برخلاف اکثر کشورها به جای سرمایه گذاری روی زیرساخت های فیبر و دی اس ال تمام هزینه های توسعه را برای شبکه موبایل خرج می‌کنند.ایا در کشورهای دیگر هنوز مکالمه با ثابت مثل ۲۰ سال قبل انجام می‌شود یا مثا ایران دیگر درآمد آنچنانی برای مکالمه ثابت وجود ندارد؟! آیا در کشورهای دیگر بخش ثابت به حال خود رها شده و هیچ امکانات دیگر مثل اینترنت و خدمات متنوع آن را بی خیال شدند و فقط خدمات اینترنتی موبایل را تقویت و تبلیغ می‌کنند آنهم با هزینه بیشتر و کارایی کمتر!!! توجه به همراه تا این حد که شما هر سایتی را که اراده کنید حتی با ۲جی موبایل متصل میشوید اما با سرعت ۴۰ مگ یا ۱۰۰ مگ وی دی اس ال و اف تی تی اچ حتی نمی‌توانید صفحه خوش آمد آن سایت را مشاهده کنید!!آیا پیشنهاد توهین آمیز دادن وام آنهم نه به صورت نقدی بلکه سرمایه گذاری روی زیرساخت های شبکه مخابرات ایران مربوط به همراه و مبلغی ناچیز برای تسویه مخابرات با کارکنانش در ازای خرید یا تصرف برجهای دوقلو صحت دارد؟!این چکهایی که از همراه اول گرفته می‌شود دقیقا چه مقدار و بابت چیست ؟ آیا به عنوان کمک بلا عوض به مخابرات هست و یا سود ش به عنوان سهامدار اصلی همراه اول میباشد؟! مدیران مخابرات چه نفعی از این جدایی میبرند درحالی که حقوق کارمندانشان را با فروش ملک می‌دهند و حتی یک قرآن از سود نداشته ثابت را خرج توسعه نمی‌کنند و مثل صدقه گرفتن از همراه عمل می‌کنند و در واقع اصلا اجازه صحبت درباره سهام ۹۰ درصدی نمی‌کنند و اجازه حتی روشن شدن این موضوع راهم ندارند که واقعا سود مخابرات از شرکتی که زیر مجموعه اش هست چه مقدار هست و حتی اجازه تعین سیاست‌های کلی آن را هم ندارند تاجایی که بهتر است مخابرات ایران را یک مجموعه پایین دستی همراه تلقی کنیم نه یک شرکت مادر ارتباطی و…قسمت دوم را تا ساعتی بعد ارسال خواهم کرد.

سلام جناب سردبیر عیدقربان برشما مبارک باد جناب این ماه لطف کنید پیگیری کنید که اول حقوق ما شرکتی ها رو پرداخت کنن دوماهه (فروردین و اردیبهشت)حقوق رسمی ها رو اول پرداخت میکنن یک هفته بعد مال ما شرکتی ها