شما نوشته اید- شیخ ما چنین گفت و شد.
مخابرات ما- یکی از دوستان شرکتی مطلب جالبی فرستاده است.باید آن را تا آخر بخوانید تا بفهمید چه می گوید.
علی
۱۳۹۸/۱۰/۲۸ در ۲:۴۶ ق.ظ
مرید فقیر و بدبختی به پیش شیخ آمد
و به شیخ گفت یا شیخ از زندگی خسته شدم و چند باریست فکر خودکشی به ذهنم آمده
شیخ گفت ایا مشکلی پیش آمده ؟؟
مرید فقیر گفت از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم و اصلا جابی برای نشستن و خوابیدن نداریم.
شیخ گفت دارایی دیگری هم داری؟
مرید گفت: همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است
شیخ گفت: من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی
مرید که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد
شیخ گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری
مرید برآشفت که: یا شیخ ، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟
شیخ گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی
صبح روز بعد، مرید پریشان نزد شیخ رفت و گفت: دیشب تا چشمانم گرم شد گاو شاخی به همسرم زد و هیچ یک نتوانستیم بخوابیم
شیخ گفت: امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری
مرید فقیر هر روز باز میگشت و برای شکایت از وضع خود نزد شیخ می رفت ، و شیخ دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند
روز آخر روستایی با سر زخمی و لباس پاره نزد شیخ رفت.
شیخ گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد
ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد شیخ می رفت، به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد
روز بعد وقتی روستایی نزد شیخ رفت، شیخ از وضع او سئوال کرد و مرید گفت:خداوند به تو هر چه می خواهی بدهد یا شیخ ، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم.
بزودی جهت ماندن در خدمات اول و شسکام کلی تشکر و التماس خواهیم کرد، بدون هیچ خواسته و حرف اضافه
بدون هیچ خواسته و حرف اضافه.
اقای صدری مرد شریفی هستند
انشا اله کارها درست میشه
نوشته قشنگی بود.تو همه مراحل زندگی به درد می خوره.
این یعنی قدر عافیت کسی داند که……
دیشب ذره بین حقیقت یاب هم جسته و گریخته اشاره ای داشتند
ما برای التماس کردن آماده ایم جناب صدری
فقط زیاد معطلمون نکن سید خدا
ذره بین حقیقت یاب: وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا می گوید پیش ۱۵ ساعت
سلام
برادر خوشتیپم کمی به گوش جان باش
برادری که نشستی اون بالا بالاها :
یادت باشه که قول دادی و سر قولت نموندی ……. وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا(و همه به عهد خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.)
یادت باشه که با اسم طبقه بندی بیش از ۲ سال با اعصاب و روان بازی کردی
یادت باشه که وقتی فقر از یک در اومد از در دیگه حتما ایمان میرود و برای ما دیگر ایمانی نیست
یادت باشه با این بلایی که سر ما آوردید ما دیگه قیمت بالایی نداریم ممکنه …
یادت باشه که اولین پست اینستاگرامی شما این بود
مهندس سید مجید صدری، در اولین پست اینستاگرامی اش در جایگاه مدیرعامل شرکت مخابرات ایران نوشت:
امام کاظم (ع) می فرمایند: همانا مهر قبولی اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.
این بار خداوند به بنده توفیق عنایت کرد تا در جایگاه مدیریت عامل شرکت مخابرات ایران بتوانم در جهت خدمت به مردم و اعتلای کشورم گام بردارم. امیدوارم بتوانم پاسخگوی خون شهدا و کسانی که برای این مرز و بوم جان خود را فدا کردند، باشم. اولویت اصلی بنده بهبود معیشت پرسنل زحمت کش شرکت مخابرات ایران،……..
خیلی مردی اخوی
میخواستی با این کار ولوله ای در دل بچه های شرکتی ایجاد کنی که موفق شدی برادر
فردا هم میتونی ادعا کنی به شرطی خدمات اول و شسکام باقی میمانند که طبقه بندی برای نیروها اجرا نشه ، که نشد
ما که دیگه غیرتی در وجودمون نمونده که اعتراض کنیم
فقط امیدوارم که مثل مرد مسئولیتش رو بپذیری ( البته کسی هم از شما بازخواست نمیکند این روال سیستم است)
لطف کنید دیگه معطلمون نکنید هر کاری میخواهید انجام بدید …..
اجرتون با بقیه الله