مطلب وارده – مسئله مخابرات چیست؟
مسئله مخابرات چیست؟
بهشتی نژاد
سالها پیش مریضی داشتیم نوک انگشت شست پایش سیاه شده بود بردیم دکتر ، دکتر ناخنش را کشید و بست. بعد از چند صباحی که محل ناخن و انگشت ترمیم یافت متوجه شدیم سیاهی کل انگشت شست پا را گرفت بردیم دکتر دیگر ، انگشت شست را از ته با عمل جراحی برداشت .
بعد از مدتی که زخم ترمیم یافت متوجه شدیم اون سیاهی به کف و روی پا رسید اینجا بود که یکی از آشنایان دکتری را معرفی کرد در بیمارستان شهدای تجربش تهران . پیش آن دکتر که مریض را بردیم گفت آن دو دکتر قبلی اشتباه کردند رگ اصلی خون رسان پا از کمر مسدود شده خون به پا نمی رسد مریض را بستری و با عمل جراحی رگ مسدود را باز کرد و مشکل کاملا برطرف شد .
البته مریض ما انگشت شست پا را از دست داده بود و اگر دکتر حاذق را پیدا نکرده بودیم نوبت قطع کف پا از مچ پا،سپس از زانو و نهایتا از ته ران هم می رسید .
سوال من این است که آیا مدیران ما مسئله ،مشکل و درد اصلی مخابرات را می دانند؟
اگر نمی دانند حالا حالا ها باید منتظر از دست دادن اعضا و جوارح آن باشیم و به امید پیدا کردن آن مدیر حاذق که شاهرگ اصلی مخابرات را پیدا کند بنشینیم البته اگر عمر کاری ما کفاف دهد.
هر کدام از آقایان و خانم های مدیر مخابرات دوره های مختلف مدیریت را دیده اند مدیریت دولتی،صنعتی،MBA,DBD خوانده اند و هر روز کلیپ های مدیریتی را به هم فوروارد می کنند. قطعا این را هم خوانده اند که بخش عمده یک تحقیق و پژوهش و نهایتا حل مسئله بیان درست مسئله است .
آیا مدیران ما مسئله یا مشکل مخابرات را می دانند . مدیران قبلی که نشان دادند بلد نبودند حال این مدیران که بنوعی خود را استراتژیست می دانند بابد نشان دهند چقدر توانسته اند مسئله مخابرات را درست تشخیص دهند .
جالب است بدانید بعضا هم بقول استاد شهیر عالم اقتصاد پروفسور عجم اوغلی مدیران ما، هم مشکل را می دانند هم درمان را !
پس چرا دست به درمان نمی زنند؟
برای اینکه درمان (حذف خودشان است.)
مسئله مخابرات دو تفکر است یک تفکر کاری و خدمت رسانی و رشد و توسعه و رضایت کارکنان و تفکر دوم پارتی بازی و منافع شخصی و گروهی و جناحی
الان باید ببینیم کدام تفکر بر مخابرات حاکم است
باید نیروهای متخصص و آموزش دیده از طریق آزمون جذب مخابرات کنیم نه مانند الان که هرکسی با پارتی وبا عناوین شسکام و خدمات اول وارد مخابرات شده اند
مخابرات به گوشت قربانی تبدیل شده این مملکت با وجود امثال سلطانی به هیچ جایی نخواهد رسید
سلام سردبیر
در استانی که ما هستیم تعداد زیادی روستای قطع ارتباط به دلیل سرقت کابل وجود دارد
سازمان تنظیم اعلام کرده به زودی مخابرات را ۲۸ میلیارد تومان بابت این سرقتها جریمه میکند
دیروز پس از پیگیریهای مکرر یکی از این روستاها مجددا کابل کشی شد روستایی با صد شماره تلفن و هزینه ای نزدیک به هشتصد میلیون تومان!
به عبارتی بابت هر تلفن روستایی هشت میلیون تومان هزینه شد! پیش بینی میشود درآمد ماهیانه هر خط تلفن هم کمتر از ده هزار تومان باشد! این عدم تناسب هزینه و درآمد و اجبار مخابرات به این کار به زودی مخابرات را تا مرز ورشکستگی میرساند!!!!!
وزیر جوان مخابرات نابود شد. مخابرات را نابود کردید . در این مدت قیمت همه چیز صد برابر شده به جز تعرفه و درآمد تلفن ثابت
چرا فکری نمیکنید
چرا فقط به فکر انتصاب مدیران سفارشی هستید و لاغیر
جواب آیندگان را چه میدهید
تعداد مازاد نیروهای شرکتی در تی سی وان استان اصفهان را دریلبید وتعداداندک در شسکام /قریب هشتاد درصدشان مخصوصا شهرستانها بیکاروعلافند ای کاش مدیر استان فکری اندیشه می کرد مخصوصا شهرهای کوچک استان
هنوز آخرماه نشده پوووول نداریم کی حقوق میدن؟؟؟ 😮😮
اول اون اقایی که می گه دستگاه قضایی وارد نشه چرا مگه ریگی به کفش داری و دوم مخابرات ما وضع اون پدری را داره که احتیاج ماهانه خود اول فرش زیر پاش می فروشه بعد خانه خود را و سوم مخابرات باید راهی باز کنه تا این نیروهای که بالای ۳۰ دارند درک کنند امتیاز بازنشستگی و تشویقی براشون بهتره نه این کار ی کنید که اینها بمانند و اون جوان خلاق پر نیرو پشت در بمونه و مخابرات به عقب بره بله سازمان به جوانهای فعال و خوش فکر احتیاج داره با تشکر
مسئله مخابرات نادانی و جهالت مدیریتی است که مخابرات با این سابقه و درآمد را زمین گیر کرده است.
افراد عاقل و متخصص کنار زده شده اند و آدمهای بادمجان دور قاب چین و بی هنر در حال ارتقا هستند
متاسفانه تا به حال مورد قابل عرضی از تیم مدیریتی جدید ستاد اجرایی یعنی آقای سلطانی و محمودزاده و مهدوی و دهناد ندیدیم. تا کنون اقدام مثبتی انجام نداده اند و درکنار آن اشتباهات داشته اند. علیرغم پز استراتژی و مدیریت در اجرا کاملا خلع سلاح هستند. بیشتر مانند اهالی لوی جرگه هستند تا مدیران جوان و توانا
احسن بر شما حرف بسیار شکیل و تاثیر گذاری زدین البته این حال خوش مخابرات و باید تو خواب دید دیکه کسی نیست که بیاد برا مخابرات و سرمایه ش دل بسوزونه هر کی به فکر جیب و پست و میز خودشه که جاشو محکم تر کنه کل سرمایه مخابرات و به تاراج گذاشتن به هر کی بگی مخابرات املاک خودشو گذاشته برا فروش تا حقوق کارمنداشو بده تا ابد به رییش مسولین و مخابرات و مدیراتش میخندن دیگه کاری نمیشه کرد باید از بالا تغییرات انجام بشه تا بلکه فرجی بشه وگرنه همین اش و همین کاسه س تمام .
استاد عشق مهندس آرشیان سلام خدا قوت
تعطیلات هم تموم شد می شه لطفا خبری از حقوق و عیدی بگیرید ؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون ممنون
احسنت
سلام.
مخابرات ایران قبل از خصوصی سازی یا خصولتی شدن(چون کماکان سهامی عام هست نه سهامی خاص)یک بزرگی و عظمتی داشت که نسبت به زمان خود که آنقدر عصر دیجیتال نبود با سود سرشارش قسمتی از بودجه بعضی از وزارت خانه ها رو از قبیل نیروهای مسلح و آموزش و پرورش تامین میکرد.تقریبا در این یک دهه پس از واگذاری با اینکه این درآمدها چند صد برابر شده و در مقابل هزینه های جاری شرکت به نسبت درآمد افزایشی نبوده چه اتفاقی رخ داده که این چنین در مقابل سایر ارگانها و سازمانهای مشابه از هر لحاظ تحقیر و کوچک شده و اون بزرگی و همین طور شادابی پرسنل خود را برخوردار نیست به خصوص پرسنل شرکتی که رکن اصلی و کلیدی این شرکت میباشد. مخابرات آنقدر ذلیل شده که در پرداخت حقوق و بیمه های تامین اجتماعی و تکمیلی و حتی فراهم کردن اقلام مربوط به شبکه هوایی و واگذاری و حتی ملزومات اداری و بهداشتی ناتوان شده است.این درآمد ها ی سر ریز به قوت خود باقی است حتی بیشتر از تصور اما چه سیاست هایی پشت پرده است که مثل زالو به جان خانواده ی همچون مخابرات افتاده که در نتیجه آن در یک جمع بندی موجب نارضایتی پرسنل شرکتی و حتی به علت خدمات نامطلوب عموم مردم و مشتریان شده است.میشود گفت کیفیت را فدای کمیت میکنند.
اینجانب به عنوان عضوی از خانواده نیروی شرکتی مخابرات اعلام خطر کرده و ایمان دارم اگر مخابرات به علت جایگاه استراتژیک و حساسی که دارد نبود پس از گذشت این سالها حتی به نیروهای رسمی خود نیز رحم نمیکرد و به مراتب از شرکت هفت تپه و شرکت هپکو و سایرین در حال حاضر بد تر بود.که اگر این سیاست های نادرست و رفتن پول و درآمد ها به سمتی دیگر ادامه دار باشد حتما شرایط این چنینی مثل شرکت هایی که نام برده شد و سایرین باید منتظر باشیم برای(ما) خانوده بزرگ مخابرات هم اتفاق بیافتد
دوست شرکتی ، لطفا فتوا صادر نفرمایید ، رکن اصلی شرکت پرسنل رسمی آن بودند که مخابرات با بی انگیزه کردن آنان به این روز سیاه افتاد و واقعیت این است که نه تنها پرسنل شرکتی رکن اصلی شرکت نیستند بلکه اکثراین پرسنل با پارتی بازی و اجحاف در حق دیگران به این سیستم انسانی مخابرات تحمیل شده اند و بسیاری از این کارکنان سفارشی کار جز سرک کشیدن درکار دیگران ندارندو اگر این حضرات در خانه بنشینند و مخابرات حقوق آنان را بدهد باز مخابرات برنده است .
مدیران محترم مخابرات ایران و مناطق استانی کشور شنیدم شرکتهای خدمات اول و شسکام بصورت صوری کارمندان نامریی در استانها در صورت وضعیتها نوشته اند که آمار شون با عقل جور در نمیاد اگر تحقیق و تفحص و راستی آزمایی کنند قطعا کشف خواهد شد چون بصورت باندی و ریشه دار هست خیلی مشکله کارتون درومده یک سری هم هستند بازنشسته رانتی از در بیرونشون کردند از پنجره میان تو دو برابر نیروی شرکتی حقوق میگیرند که بود و نبودشون یکی هست فقط دچار خود غول بینی هستند. تو هر استان حداقل ۵۰ نفر از راننده مدیران گرفته امور رفاهی نمایندگان شرکتهای محلی و نمایندگان خدمات اول و شسکام هستند که اینا غده سرطانی اند و فقط نان رانت و کارچاق کنی و خبر چینی و زیرآبزنی و بادمجون دور قابچینی رو میخورند حداقل تو کشور از این افراد که هم از تامین اجتماعی یا صندوق کشوری حقوق میگیرند و دوباره اداره رو هم دور میزنند و حداقل دوبرابر قانون کار حقوق میگیرند . به جرات میگم بالای ۲۰۰۰ نفر هستند که اندازه ۴۰۰۰ شرکتی حقوق میگیرند اینا خودشون بارند نه یار امثال این بارهای وزنه سنگین سیستم زیادند اینا اکثرا تفاهم نامه و قراردادی دارند که به هیچ جایی مثل اداره کار و بیمه تامین اجتماعی نرفته است و کاری غیر قانونی است . فقط مثل سریال برره پول زور وده پول زور نترسید کارشان را به نیروهای شرکتی بسپارید بهتر انجام خواهد شد البته اگر کاری میکنند.
مشکل اصلی سهام داری است که نمیفهمد و نخواهد فهمید. سهام داران مخابرات چیزی شبیه همان اسدبیگی هستند و مخابرات هم به زودی تبدیل به هفت تپه خواهد شد. اگر تا الان هم دوام آورده است به پشتوانه سالهای گذشته است.
وای وای وای اس م قوه قضائیه رانیارید فکر نکنید آنها بهترند اینها نیز همه با هم همدستند
کارکنان نامرئی مخابرات چه کسانی هستند؟ درحقوق و رفاهیات شرکتیها هستند ولی در عمل و امور کاری شامل رسمیها و قراردادیهاییست که در حاشیه مانده اند، کسی به آنها توجه نمی کند و اهمیت زیادی برای آنان قائل نمی شود. کارکنانی که رفع تکلیف می کنند، کاری را به صورت ظاهری و صوری انجام می دهند و به طور ظاهری خودشان را پرمشغله نشان می دهند، در صورتی که واقعاً این طور نیست. در یک نوع دیگر، مدیران از تمام توان، ظرفیت، قابلیت و توانمندی های آن ها به معنای وسیع کلمه استفاده نمی کنند. کارکنان نامرئی زیاد غر می زنند و از همکارانشان شکایت می کنند. آنها همیشه احساس نادیده شدن در محیط های کاری را برای خودشان برجسته می کنند. آدم هایی هستند که کسی از آنها قدرشناسی نمی کند و نسبت به آنها بی اعتنا هستند. همین رفتار باعث می شود که آنها رفع تکلیف می کنند و فقط خودشان را پرمشغله نشان می دهند. در صورتی که در ماهیت کاری چنین اتفاقی واقعاً وجود خارجی برای آنها ندارد و آنها حجم بالایی برای کار به خودشان اختصاص نمی دهند.
شناسایی کارکنان نامرئی رسمی قراردادی و شرکتی
با استفاده از دو موضوع حضور فیزیکی و حضور واقعی شکل میگیرد: کارکنان نامرئی علاوه بر حضور فیزیکی که می توانند در یک مجموعه داشته باشند، حضور واقعی بسیار کم رنگی دارند. آنها تمام فکر و توان ذهنی و جسمی شان در اختیار سازمان ها نیست. همین موضوع یک سردرگمی را در سازمان ایجاد می کند. کارکنانی که صرفاً حضور فیزیکی در کار دارند، فکر و توان و تخصص خودشان جهت اهداف شخصی خودشان حتی سایر اهدافی در سازمان های مقابل و سازمان های رقیب می تواند باشد. سازمانی که آنتروپی مثبت تولید می کند و میل به بی نظمی، میل به کهولت و میل به مرگ در این سازمان در حال افزایش است. خصوصاً کارکنان دانشور و کارکنان فکور آنها اندیشه ها و تخصص های مهمی دارند که تمام آن را راغب نیستند در اختیار سازمان بگذارند. مدیران وظایف منابع انسانی را به درستی انجام نداده اند تا تمام توانایی های آنها در مکتب عدالت آدامزی و تئوری عدالت آدامزی به عنوان ورودی در یک سازمان صرف شود. بنابراین پیدا کردن کارکنان نامرئی، کسانی که حضور فیزیکی دارند، حاضران غایب هستند و این حضور به معنای حضور واقعی نیست، در سازمان ها امری همراه با چالش بسیار جدی است. تنبلی سازمانی، سردرگمی سازمانی، سستی در کارها، اهمال در ویژگی ها خیلی از وقت ها به خاطر شرایط کارکنان نامرئی در محیط های اصطلاحاً کاری می تواند باشد.
ویژگی های کارکنان نامرئی
کارکنان نامرئی، نادیده شدن، بی اعتنایی و عدم قدردانی مدیران شان را مهمترین نکاتی می دانند که باعث می شود تمام توانشان را درگیر سازمان هایشان نکنند. پنهان ماندن و در حاشیه باقی ماندن، رفع تکلیف کردن، شکوه کردن از این و آن و حتی این فرهنگ، این شکوه و این نارضایتی را یواشکی در ساختار غیررسمی، سازمان غیر رسمی و ارتباط غیررسمی در مدل کوه یخی به نسل ها و ورودی های جدید یک سازمان انتقال می دهند. آنها براین باورند که تمام قدرت در دست رهبران و مدیران ارشد یک سازمان است. مدیران ارشد اند که با کانون قدرت و اخذ و افزایش تمرکز در دست خودشان تصمیم می گیرند که همه چه زمانی بیایند و چه زمانی بروند و چه کاری کنند. آوای آنها آوای سازنده نیست. آنها بهره وری و رسیدن به آن را به عنوان یک فرهنگ سازمانی که در سازمان ریشه می دواند و تبدیل به یک هویت سازمانی باید بشود، قبول ندارند، زیرا کم لطفی هایی که مدیران سطوح بالا می کنند، صدها کارمند و کارگر نمی توانند آن را انجام دهند. درباره اهداف و ارزش های شرکت شان اطلاعات مبهمی دارند. سال هاست حتی یک پیشنهاد برای بهبود سیستم های کاریشان ارائه نکرده اند. می گویند که رئیس ما حرف های ما را گوش نمی کند و آدم هایی هستند که در محیط کاریشان خودشان را با سایر اشیا سرگرم می کنند. جایزه و پاداشی که اخیراً مدیرشان به آنها داده است به اندازه ارزش زحمات شان نیست و یا آن پاداش در آنها ایجاد انگیزه نکرده است. حداقل یک سالی هست که به خاطر موفقیت هایی که در گذشته و در سال جاری داشته اند، مدیران شان از آنها تشکر نکرده اند.
خصیصه های کارکنان نامرئی
۱٫طفره رفتن از کار: زمانی اتفاق می افتد که یک کارمند تصور می کند که می تواند اوقات فراغت بیشتری داشته باشد. می تواند کم تر در نظارت کارفرمایش باشد، اوقات فراغت بیشتری را ایجاد می کند چون اعتقاد دارد نسبت به ورودی هایی که دارد می گیرد می تواند خروجی های کمتری ایجاد کند.
۲٫غفلت از کار: کارمندانی که صرفاً با همکارانشان صحبت می کنند، تلاش کمتری می کنند، استراحت های طولانی مدت می روند، زیاد و به دفعات استراحت می کنند، اشتباهات عمدی دارند، با تأخیر سرکار می آیند. از زیر کار در می روند و موقعیتی از بیکاری را اصطلاحاً ایجاد می کنند. بهره وری آنها بزرگتر از صفر است، اما حد مطلوبی از بهره وری نیست. تحت فشارهای روانی هستند. مشوق هایی که ارائه می کنیم ارضایشان نمی کند. غیبت و افزایش غیبت. اضافه کاری های اجباری بدون حقوق، اتلاف وقت ایجاد می کند. انواع و اقسام مرخصی های استعلاجی را با هزاران ترفند ایجاد می کنند.
۳٫ترک خدمت مجازی: حضور فیزیکی دارند اما فکر، توان و اندیشه آنها در جهت اهداف شخصی و در محیط های خارج از سازمانی خودشان قرار میگیرد.
۴٫ریاکاری
علل نامرئی شدن
۱٫ عدم شایسته سالاری ۲٫ تبعیض ۳٫ عدم برقراری عدالت ۴٫ عدم تناسب پاداش ها با ارضای سیستم های انگیزشی کارکنان ۵٫ عدم تفویض اختیار
پیامدهای نامرئی شدن برای سازمان
۱٫ ایجاد بی تفاوتی سازمانی ۲٫ کم کاری کارکنان ۳٫ عقب ماندگی سازمانی ۴٫ ایجاد تنبلی اجتماعی ۵٫ ضربه به کیفیت زندگی کاری ۶٫ کاهش نگرش های شغلی مثل رضایت شغلی، وابستگی شغلی، تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی
چند توصیه به مدیران مخابرات
۱٫یکی از مشخصه هایی که می تواند به این فضا کمک کند، بحث فرهنگهایی از جنس سازمانی است و از کار مطلوب درون سازمان ها حمایت می کنند. فرهنگهایی که در ریشه های نامشهود و نامتبلور خودشان نگاه استقبال از کار را به عنوان یک وظیفه شرعی و عرفی، برجسته قلمداد می کنند.
۲٫کارهایی که معمولاً از حالت یکنواختی کسل کننده و خسته آور خط مونتاژی یواش یواش خارج می شوند و استقلال در شغل، تفویض اختیار در شغل، آزادی عمل در شغل و انعطاف پذیری در شغل می تواند رضایت شغلی را بالا ببرد و تمام توان و ظرفیت آدم ها را فعال کند.
۳٫ سوء استفاده از اینترنت در محیط کاری، همیشه یکی از مشکلاتی بوده که نشان دهنده طفره روی اینترنتی کارکنان است. کارکنان نامرئی خیلی وقت ها درگیر ایمیل ها ، اینستاگرام ها و تلگرام ها، بازی و سرگرمی ها، در محیط اصطلاحاً کاری شان می توانند باشند.
۴٫ ما باید رفتارهایی را که از جنس شایعه پراکنی و اذیت و آزار و تخریب دیگران است و چنین رفتارهای انحرافی که به شدت برای سازمان ها هزینه بر هستند را کاهش دهیم و آنها را تا حدودی از بین ببریم.
۵٫ در خیلی از کارکنان ما نیازهای خودیابی و خودشکوفایی موج می زند و آنها نیازمند مسیر رشد هستند و انگیزه های موفقیت، نیازهای رشد، و نیازهای خودشکوفایی مصنوعی در آنها بسیار بالاست. آنها نیازمند پاداش های غیرمادی در محیط های کاری خودشان هستند، به کمک این پاداش های غیرمادی توان آنها در حال افزایش خواهد بود.
۵٫ پارتی بازی ها به شدت مفاهیم تبعیض و بی عدالتی را در سازمان ها افزایش می دهد.
۶٫ عدم شایسته سالاری منجر به شکل گیری کارکنان نامرئی می شود، دلسردی، نارضایتی شغلی و خستگی ایجاد می کند.
۶٫ نظام جبران خدمات باید بر پایه عدالت باشد. عدالت آدامزی باید در سازمان احساس و ادراک شود وگرنه کارگریزی حاصل میشود و آدم ها گریزان از کار خواهند شد، طفره می روند و از کارهایشان غفلت می کنند.
تخصص گرایی و استعداد، اساس اصل شایستگی است. معیارهایی که برای انتخاب کارکنان باید به آنها بها دهیم.
حرف آخر برای سلطانی سردار که نظامیست نه مخابراتی تفکرات این ور سیمهای خاردار پادگانی با اون ور فرق میکنه
اگر قرار باشد از تمام توان و ظرفیت سازمانی و افرادمان استفاده کنیم، اگر قرار باشد که کارکنان نامرئی سازمانمان کاهش پیدا کنند، نیازمند انجام به جا و صحیح وظایف مدیریت منابع انسانی در یک رابطه جدی هستیم و این وظایف نیازمند پیشوندها، پسوندها و صفت های متناسب با خودشان هستند که باید به درستی انجام شوند و هماهنگ و همسو با سایر حوزه های کسب و کار خودمان و سایر وظایف مشابه ما در سطح عملیاتی باشند.
دوست نامرئی
زمانیکه مخابرات خصوصی نشده بود و گل سر سبد ادارات بود و د رتوسعه و پیشرفت و هزاران آیتم ترقی از تمام ادارات و شرکت ها سرتر بود ، آیا از این کارکنان نامرئی ( شرکتی ) که شما می فرمایید یک نفر درمخابرات ایران بود؟
من اگر جای مهندس سلطانی بودم تمام این کارکنان را از نو در سیستم گزینش می کردم و آنهایی که با رابطه و غیر قانونی به این مجموعه وارد شدند را حذف می کردم و بخش اعظمی از مشکلات نیروی انسانی با این شیوه حل می شد .
این شرکت از زمانی به قهقرا رفت که با خصوصی سازی و ظلم چند سویه درحق کارکنان رسمی و متخصص مخابرات ، انگیزه آنان گرفته شد و با وارد شدن کارکنان نامرئی آن هم به صورت نامرئی به بدنه نیروی انسانی این بازار مکاره ای که مشاهده می فرمایید بوجود آمد ؟
اینبار رگ اصلی مشکل مخابرات نه از توی ستون فقرات بلکه از توی مخ مخابرات است یعنی سیستم مدیریت از بیخ و بن باید عوض شود.
هممشکل را میدانند هم درمان را . ولی منافع شخصی اجازه اجرای مراحل درمان را نمیدهد. قوه قضاییه ورود پیدا کند راه های درمانی اجرا خواهند شد.