سردبیر- چرا از رنج دیگران، درد نمی کشیم؟!
مخابرات ما (سردبیر) – هرگز حوصله درس اخلاق ندارم! نه دادنش و نه گرفتنش! اما در حیرتم از نسلی که خود ساخته ایم! بهترینش ظاهرا خودمان هستیم که از دهه 50 آمده ایم اما هیچکس از دوره های بعدی قبولمان ندارد!
درد اینجاست که حس دردمان مرده! حس زجرمان ناکار شده! از ناراحتی و درد و رنج دیگران اصلا کک مان هم نمی گزد!
ببخشید! بی انصافی نکنم! یک اظهار تاسف الکی می کنیم و طرف را با دردها و رنجهایش تنها می گذاریم! اتفاقا همین سر به تاسف تکان دادن، نامردانه ترین حرکت تاریخی ماست!
قبول ندارید؟
چند سال است همکاران شما با نیم حقوق به عنوان شرکتی زندگی می کنند و کک تان نمی گزد؟ چه کمکی برای رفع مشکلشان کرده اید؟
چند سال است که نیروهای رسمی از خانه و کاشانه خود (دولت) رانده شده اند و شما انگار طلب اعصار گذشته را از آنان می خواهید؟
چند سال است حق و حقوق نیروهای بازنشسته به فنا می رود و همه ساکت شده اید؟
چند سال است که پس انداز کارکنان به بغما رفته و شما سکوت اختیار کرده اید؟
چند سال است راننده ها با ماشین برایتان حمالی می کنند و پول بنزینشان را هم نمی دهند ولی شما با مشکلشان غریبه اید؟
چند سال است قراردادی ها به دنبال یک حکم کاغذی لعنتی هستند ولی هیچکس کمکشان نمی کند؟
چند سال است کنه ها به بدنه مخابرات چسبیده اند از آن ارتزاق می کنند اما جرات حرف زدن ندارید؟
چند سال است …
ما مسخ شده ایم! مسخ!
حداقل جزو یکی از این گروه های آسیب دیده هستید! حداقل در یکی از این گروه های بی حس و مسخ شده قرار دارید! اما درد و رنج دیگران برای شما اهمیتی ندارد همانطور که درد و رنج دیگران را به هیچ می انگارید!
همه ما با هم، در تمسخر یک پرداخت از مخابرات و یک سرویس از شرکت بیمه ایم اما همه مان مسخ شده ایم! همه! بیمه، بیمه تکمیلی، بیمارستان، دکتر، برگشت بدون درمان به دلیل جیب خالی، سرشکستگی در طول بی درمانی نزد خانواده و دکتر و بیمارستان، حالا همگانی شده است ولی هیچکس کک ش هم نمی گزد! همه مسخ شده ایم!
.
عزیزان! تا از درد دیگران تاثیر نمی گیریم و افسرده نمی شویم، درد ما درمان نخواهد شد!
عزیزان! تا وقتی از کنار درد دیگران بی تفاوت عبور می کنیم، رنج هایمان پایانی ندارد!
تا وقتی درد دیگران، درد ما و رنج ما رنج دیگران نباشد، بی جهت بر طبل حق و عدالت نکوبید، هیچ عدالت خواهی پاسخ شما را نخواهد داد!
تا دیگران را دوست نداشته باشیم کسی دوست ما نخواهد بود تا دردهای ما را بشمارد و کمر تاخورده ما را راست کند!
همه ما در میان حصار آمار و اعداد، اسیر شده ایم و فقط آنها را حقیقت محض می دانیم! اما …. ما آدمیم! آدم! تو را به خدا به همین یک کلمه دو دقیقه فکر کنید!
ما آدمیم! آدم!
دلم گرفته است! می خواهم با هم حرف بزنیم! بگوییم و بشنویم! سعی می کنم د راولین فرصت لایوی بگذارم تا حرفهای شما را هم بشنوم! دلم میخواهد شما برای من بگویید چرا هنوز آدم نشده ایم!.
سردبیر عزیز آدم بودن سخت نیست فقط باید از خوردن حق دیگران بگذریم وازسهم خودمان قانع باشیم
راستش حالا برای سهم خودت هم متاسفانه باید با دعوا بگیری
دوست خوبم
من یک نویسنده ام. کار من نمایش درد ها رنج ها خوشبختی ها در قالب کلماته
ولی واقعا مردیم از بسب درد و رنج دیدیم
چرا نظر من رو حذف کردید
ها!
پروین گرامی!
به زمان همین دو تا کامنت نگاه کنید؟!
یک دقیقه بینشون فاصله است