سردبیر سلام می کند- تا کی میخواهید فقط خود را تبرئه کنید
بینید!
هر یک از ما در مواجهه با مشکلات و سختی ها و ناتوانی ها اولین اقدامی که انجام میدهیم این است که خودمان راو تبرئه کنیم! تقصیر ما نیست! همیشه تقصیر دیگران است!
اگر من پول ندارم همه مقصرند بجز من! اگر زندگی من سخت و دشوار است دلیلش این است که مخابرات مرا رسمی نمی کند تقصیر مخابرات است! اگر من مدرک مرتبط ندارم تقصیر مخابرات است که مدرک مرا قبول ندارد! تقصیر مخابرات است. اصلا در هیچ جای دنیا کاری پیدا نمی شد که …. فقط مخابرات بود ….. آن هم که من را بیچاره کرده !
اگر رئیس نیستم به این دلیل است که در سیستم قدر مرا نمی دانند. من از شاخ آسمان افتاده ام روی زمین اما هیچکس قدر مرا نمی داند!
اگر طبقه بندی مشاغل برای من انجام نشده فقط تقصیر همین سردبیر است! بخوبی تلاش نمی کند با مدیران زد و بند کرده تا اجرا نکند!
همیشه خدا فقط دیگران مقصرند! من، این موجود پاک و منزه بی تقصیر است!
ولی بهتر است یک اشکال به این طرح وارد کنم!
چرا این فرد این من، در زندگی آدم موفقی نبوده؟ چرا حداقل یک کار بزرگ انجام نداده؟ چرا در یک کار موفق نبوده؟ حداقل در این دنیا باید توانایی من، این من بزرگ توانسته باشد خودش را در یک جا نشان بدهد یا نه؟ بطور مثال دوستی در مخابرات قبولش ندارند! باشد! ولی در بورس تاپ است!زندگیش از این رو به آن رو شده است!
این من! من بزرگ باید در یک جا تاپ باشد یا نه؟ در کجا تا پ بوده است؟
آه! یادم نبود! تقصیر زن است ! تقصیر شوهر است! بچه دار شدیم نشد! مادرم مریض شد دانشگاه قبول نشدم! ….
من بی تقصیر است!
زندگی شخصی هر کسی به خودش مربوط است! آنقدر این من را بزرگ کنید که زندگی تان را نابود کند! شما را تا ته جهنم با خودش ببرد! به من ربطی ندارد!
اما آنجا که مرا مقصر می دانید صدایم در می آید! من یک رسانه دارم! رسانه برای انتشار خبرها! همین!
حالا اگر به نظر شما مثل یک سوپر من قادر به هر کاری هستم، این برداشت شما اشکال دارد! حالا حرف من این هم نیست!
می خواهم بگویم این من ها نقص موجود خود را باید چگونه رفع کنند؟
هیچ تلاش نکنید! این من تا شما را ناکار نکند دست از سرتان برنمی دارد!اما از من می شنوید برای موفقیت در یک جا، حداقل در مخابرات این من را اسیر کنید.چگونه؟
با دیگران بجوشید! از دیگران کمک بخواهید! من و منیت را بکشید!
یک مثال میزنم!
من بعنوان سردبیر و شاید به نظر شما سوپر من، 12-13 سال است سایت را دارم.برای بهبود شرایط زندگی رسمی ها، شرکتی ها و قراردادی ها همه کاری کرده ام! همه کاری! خیلی از حرفها را من نمی توانم بزنم.نباید بزنم. اما رهبران این گروه ها می دانند که در هر قدم با سردبیر همراه بوده اند!
اما سردبیر با همه توانائی هایش هرگز نتوانست حتی یک مورد از خواسته های نیروهای رسمی را به اجرا نزدیک کند! چرا؟ چون کارها به تنهایی به نتیجه نمی رسد!
باید با هم بود! باید من را اسیر کرد و به جمع کشید!
کارهای رسمی ها وقتی به نتیجه رسید که شوراهای استانی تشکیل شدند.پس از آن شوراهای کلی و کشوری تاسیس شد.آنگاه قدرت رسانه در کنار این گروه قرار گرفت و با کمک هم ، سال 1399 کاری شد که در طول ده سال گدشته نشده بود!
در مورد بقیه جاها هم همین است.
تا وقتی من را اسیر نکنید و به جمع پیوند نزنید همین است! تا وقتی نق بزنید همین است.تا وقتی تقصیر را گردن سردبیر و دیگران بیندازید همین است.
یعنی تا وقتی من، فرمانده ماست، برده دست احساس بی سرانجام خودیم!
از همین امروز بجای اینکه به دیگران فحش بدهیم بجای اینکه دیگری را مقصر بدانیم با او و آنها تماس بگیریم و از آنها بپرسیم که (من چگونه می تواند پیروز شود؟ تو چگونه می توانی به این من کمک کنی!؟) همه را نمی گویم. کسانی که نشان داده اند دلسوز ما هستند مورد نظر من است.
این تجربه نیم قرن زندگی است که برادرانه به شما می گویم.
بطور مثال خیلی از شماها به مدیران بد و بیراه می گویید!
ولی من مشکلات اعلامی شما را توسط همین مدیران حل می کنم! همین مدیران وقتی متقاعد می شوند که در یک مورد حق با شماست کارتان را راه می اندازند! من چرا باید همه را به دشمنی بکشم؟ بجای اینکه قدرت آنها را در مسیر حرکت خودم بکار بگیرم؟
حرف آخر!
این من! این من بزرگ! بی ادب است! بی تربیت است! مغرور است! فقط خودش را قبول دارد! هه را مقصر میداند بجز خودش! … اصلا یک شیطان مجسم است!
ما نباید اختیار زندگی خود را به این من بزرگ بدهیم! این من شیطان زندگی ما را نابود می کند!فرزندان ما را به گرسنگی و بی پناهی می کشد! ما را اسیر می کند!
عزیزان!
بجای موضع منفی! بجای بالا زدن رگ کردن! یک لحظه با خومان فکر کنیم از همین مطلب و نوشته، چگونه می توانیم در راه رسیدن به هدف کمک بگیریم! این اولین قدم است!
هیچکس همه چیز را تقدیم نمی کند! زندگی یک مبارزه است.مبارزه برای خواسته ها! ضعف نشان بدهی کلک کنده است!
ببخشید زیاد حرف زدم! دلم میسوزد! بخدا دلم می سوزد به حال تک تک خودمان که با تنبلی همه چیز را به من سپرده ایم!
ببخشید!
خود دانید!
خود دانید! از ما گفتن!
این حرفهای دلم بود که میخواستم به فرزندانم، به برادرانم به خواهرانم بگویم. دیگر خود دانید!
روزی خواهد رسید که مخابرات ما و سردبیرش جزو خاطرات شما خواهد بود و افسوس خواهید خورد که چرا در جهت منافع خود از آن استفاده نکردید! اگر خط و ربطتان با ما فرق دارد مسیر خود را بروید.
شب و روز خوش
سلام سردبیر عزیز
اگه امکانش هست با مدیرعامل مذاکره بفرمایید که با وزارت بهداشت مکاتبه کنه و امورمشترکین و بقیه جاها که بیرون از محل کار و با مردم تعامل دارند رو واکسینه کنه
پیشنهادش رو قبلا دادیم به ایشون
سردبیر گرامی از جلسه هیئت مدیره و سه خبر خوبتون چه خبر همه منتظر اخبار هستیم.
سلام
اقا یه چیزی گفتی ما رو بردی تو خزان و ادامه ندادی
قربون شکلت بشم سر دبیر می شه شرایط و تاریخ پرداختها و بقیه جیرا رو برای ما روشن کنی
آقا بخدا از بس گرفتاری داریم رو پوست کنده ام بگین متوجه نمی شیم چه برسه به این همه لفظ قلم شما
امکانش است لطفا ؟؟؟؟؟؟
مخلصتم
بذار خودشون جلسه میذارن میگن
سر دبیر سلام
چی درست متوجه شدم یعنی انجام می شه
کی کجا؟؟؟؟؟
بله
فیشهای اردیبهشت ماه فقط با افزایش ۱۵۰ تومانی و معوق ۱۵۰ تومان ماه پیش روی سایت قرارگرفت بدون هیچ افزایشی. سنوات و مرخصی هم هیچ. بیمه اسفند هم همچنان رد نشده است
سردبیر جان شما به دل نگیر ولی ما رو درک کن ما شبیه اون آدمی هستیم که پر وبال مون و چیدن نه فقط در مخابرات که در جامعه …ترس های ما جوونا از بیکاری از تعدیل از بی پول شدن بسیار فعال هست و خوب می‌دونیم که طناب همیشه توی ایران از جای باریکش پاره میشه دلمون میخواد بال دربیاریم و جلوی همه بی عدالتی هابی که با گوشت و پوست درک می‌کنیم بایستیم منتهی ترس های فعال بال و پر انسان رو میچینه …
سردبیر جان سه تا خبر خوب چی شد ؟؟؟یکی که پرداخت سال قبل بود که هنوز تو حساب نیومده دومیش و سومیش چی بودن؟؟؟فک کنم یکی هم بیمه ها بود
خواهشمندم یک خبر دیگه به صورت قطعی راجع به این سه خبر خوب بنویسید
خودشون میگن
من میخواستم هیئت مدیره تصمیم خوبی بگیره که شد
خبری نشد تو فیشها. بیمه اسفند هم هنوز رد نشده😔
جناب سردبیر،از اینکه جهت رفاه و بهبود وضعیت تمامی کارکنان تلاش می کنید کمال تشکر و قدردانی داریم و از خداوند برای شما بهترینها رو آرزومندیم.
مخلصیم
سلام برانصاف
کاش بعضی از ما دچار منیت و غرور بودیم
کاش کمی هم به حرفهایی که میزنیم باور داشتیم
برادر گرامی ما باید به چه کلام و زبانی بگوییم که ما تخصص کاری را که با اجبار و تهدید به ما تحمیل کرده اند را نداریم.
کاش کسی حرف ما را میفهمید
کاش درک این را داشتیم که در خیلی از موارد کلام بی اثر است
کاش میفهمیدیم که راه حل یک وجدان آسوده است
با چه کلام و زبانی بگوییم با وجود این همه تضاد جمع شدن آدم ها حول یک موضوع آرزویی است دست نیافتنی
باور کنید ما تمام راهها را حداقل برای یک بار هم که شده آزموده ایم.
باور کنید تا بحال چندین بار به مدیران شخصا گفته ام که من تخصص این کار را ندارم
لااقل در این مورد دچار منیت نبوده ام
اما پاسخ آنها واقعا شگفت آور است
” کسی نمیتواند کار تو را انجام دهد”
” جایگزینی برای تو نیست”
واقعا من از این همه منیت خسته شده ام…
راستی سردبیر:
کسی مانند من که اعتراف به داشتن عدم تخصص در کاری میکند دچار منیت شده است؟؟؟؟؟
سلام
نه عزیز من
همینکه کسی به خودش پرداخت و خودش رو نقد کرد تا حد زیادی از خودش منیت رو دور کرده
اما معنی حرف من این نیست که همه حرفهای این من، درست بوده.
ممکنه لازم باشه طور دیگری کار کرد
در مورد کار شما حرف نمی زنم. حرف من کلی است.چون از مورد شما خبر ندارم نمیتونم نظر بدم.
بنده نیروی دوره دیده سیستمهای موبایل3G/4G و GSM راه دور بودم و ارشد ….
حالا بنده رو فرستادن به نطارت شبکه کابل( انتقال) هم به عنوان مسئول شبکه و ناطر شبکه و در بعضی مواقع بجای ناظر عالیه هم بودم.
مخلص کلام :
وقتی یک سیستم( مخابرات ) توجهی به داشتن تخصص لازم و مورد نیاز در شغلی رو قبول نداره و انجام نمیده چطور انتظار داریم کارها درست انجام بشه؟؟؟؟؟
ضمنا بنده فرد تلاشگری هستم و از کار هم فرار نمیکنم . اما بحث من اینه که مگه میشه شما دانش انجام کاری رو نداشته باشید اما به زور تحویلت بدهند.
مگه با آزمو و خطا میشه کاری رو به یکی سپرد؟
البته در مخابرات حتما میشه.
باچه زبان و کلامی بگم ” هر تخصصی هم در زمینه قبلی داشتم از یادم رفته…
به کی باید بگیم این رو؟
مسآله خیلی ساده است ..
معادلات لاگرانژ و چپیشف و اویلر که نمیخواهیم حل کنیم !!!!!
کارایی = تخصص داشتن در یک کار
همین وبس
سلام
این منیت نیست واقعیت محضه.بنده بعد ۱۵ سال با هر جرمیتو هر کجای دنیا زندانی بودم تا حالا ازاد شده بودم ولی تو مخابرات بعد ۱۵ سال باید ببینیم قراردا بعدی هستم یا نه
رحمت بر پدرت طرف هیچ رزومه ای نداره (چه قرادادی چه شرکتی) رو هیچ جا راه ندادن اومده اینجا حالا با رانت بابا رانت هرچی اونوقت سه قورت و نیمش هم باقیه واقعا شرم آوره
سلام
میخوام یه انتقاد بزرگ و عمیق از شمابکنم. متاسفانه لحن و نحوه نگارش اخبار توسط شما با ادبیات و شیوه نگارش مبهمی هست. انگار که متن ادبی یا شعر نو دارید مینویسید. برای گفتن یه خبر، مطلب باید مختصر و مفید و متناسب با مخاطب باشد. نگاهی به سایت های خبری بندازید. مبهم حرف زدن نه تنها منظورشمارو به مخاطب نمیرسونه بلکه باعث ابهام و برداشت نامتناسب اون میشه . وچه بسا برداشتی متناقض با حرف های شما !!! لطفا در رساندن پیام از تشبیه و استعاره و … استفاده نکنید و دنبال قافیه و وزن هم نباشید. صاف و شفاف و مستقیم پیام رو انتقال بدید. ممنون
دوست خوبم
اگر بخوام خبر بنویسم همینه که شما میگین
ولی برخی اوقات نمی تونم مستقیم بنویسم
باید با گوشه و کنایه حرفم رو بزنم
اگر بخوام خبر بدم باید کلا تعطیل کنم
قربون دهنت
با سلام خدمت سردبرمحترم و گرامی اززحمات شما خیلی تشکرمیکنم شما به دل نگیرید کسانی که توهین میکنند شعورخودرامیرسانند ماهمیشه امیدمان به شماست بازم ممنون بابت همه چیز
و رو خدا این حرفها رو نزنین
من اگر میخواستم با این حرفها ناراحت شم این کار رو شروع نمی کردم
من هم دوستتون دارم و این ارتباط قلبی است
دیگه از این حرفها گذشته من هستم شما هم هستید
سلام مهندس خسته نباشید شما که تا اینجا زحمت کشیدین وگفتین توروخدا بقیه خبرم بگید شما دیگه دلگیر نشید خواهش میکنم بگید خبر چی شد شما به بزرگواری خودتون ببخشید این بی مهریارو خواهش میکنم بگید کار یکجا رسید چی شد ممنون
گفتم دیگه
اجرای همونا که گفتم قطعی شده
سلام.اجرای چی قطعی شده سردبیر جان
اجرای چه چیزایی قطعی شده از خدمات اول برگشتیم به پیمانکار محلی با سرعت نور سر خط اول خبر خوشت عجب خبری بود حض کردیم دمت گرم بابا
درود برسردبیر، عالی بود، من امشب حسابی منیتم بالا زده بود، با خواندن این متن شما آرام شدم.
خدا بگم همه مونو هدایت کنه
نمیدونم منظورت چی بود ولی واقعا لبخند زدم از این متن جالب شما
دستت درد نکنه بخاطر این نوشته
جدا از اینکه هدفتون هر چی که هست
سلام
میشه لطفا طی یک تیتر خبری اعلام کنید نتیجه چی شد ؟امروز یکشنبه است
واضح بگید موضوع و نتیجه مجمع چی بود و چی شد
بزودی نشست خبری میذارن خودشون میگن