حداقل از یک حق دیگر دفاع کنید تا شما را باور کنیم!
مخابرات ما (رسول پیامی) – این روزها افرادی ضمن حمله به افراد موثر، از آنان می خواهند از حق و عدالت دفاع کنند. اما حق و عدالت از نظر آنان فقط حرفی است که خود آنان می پسندند و فقط سهم آنان در آن هست! خط کش عدالت خود اوست.
در حقیقت حق فقط همان است که او می گوید.حق همان است که منافع شخصی اوست.اما هرگز سابقه ندارد حتی یک بار از حق دیگران دفاع کرده باشد تا باورش کنیم. تا بدانیم حق، فقط منافع شخصی ایشان نیست!
اما این انتظار بیهوده است!
افراد موثر یا همان نخبه های اجتماعی، مثلا باید فقط از حق گروه یک گروه خاص مثل ایثارگران دفاع کنند چون من جزو این گروه هستم!
نخبه های اجتماعی مثلا باید از حق شسکامی ها دفاع کندن چون من شسکامی هستم. او فقط باید از شسکامی ها دفاع کند وگرنه تهمت می شنود!
افراد موثر مثلا باید از حق شرکتی های فلان استان دفاع کنند چون من در این استان مورد ظلم واقع شده ام! بقیه استانها هم به جهنم!
موثرها مثلا باید از حقوق من دفاع کند چون حقوقم درست پرداخت نمی شود! فقط باید از من دفاع شود وگرنه هزاران حرف زشت خواهد شنید!
…
یک روز که این افراد موثر یا بزرگان جامعه مخابراتی ما، از شسکامی ها حرف نزدند باید آنها را کشت! اگر یک روز از من دفاع نکردند باید بروند بمیرند! چون اصولا مسلمان نیستند!
حالا اگر من از این عزیزان سوال کنم که “حق فقط تو هستی؟ حق فقط حق نوست؟ حق یا محق دیگری در این سرزمین وجود ندارد؟” چه پاسخی می گیرم؟ قطعا نسبت ارتداد می گیرم!
اگر این حق خواهان و عدالت محوران، یک بار از مظلوم دیگری دفاع کرده بودند برای من حرفهای امروزشان توجیه داشت. اما از نظر او فقط باید حق ایثارگران داده شود. فقط حق شسکام و یا فقط حق … حق واقعی است و باید سردبیر یا هر فرد موثر مخابراتی از همه اعتبارش برای این حق و فقط این حق هزینه کند!
می پرسم خود شما، آیا در طول عمرتان از حق دیگری دفاع کرده اید؟
چرا وقتی سردبیر از حق شسکامی ها می نویسد بلافاصله رسمی ها به او هجوم می برند و او را متهم به شرکتی پرستی می کنند!
چرا وقتی سردبیر از حقوق شرکتی ها دفاع می کند تنهاست! هیچ گروه دیگری حمایت نمی کند؟
چرا وقتی از حقوق ایثارگران می نویسد بقیه تکفیرش میکنند؟ حتی همان فرزندان ایثارگران با …!
چرا؟!
چگونه باور کنم که شما از حق و عدالت دفاع می کنید در صورتی که فقط از خود دفاع کرده اید! در حتای که در شناسنامه شما یک بار دفاع از حق دیگران وجود ندارد!
ما عادت کرده ایم که دیگران را فدائی خود بدانیم! همه دیگران باید در راه خواسته ما بمیرند بجنگند اعتبارشان را خرج کنند ولی من در سایه بنشینم و فقط گاهی خودم را باد بزنم!
این رفتار بسیار ناپسند است! حداقل از امروز هر جا حقی دیدید 4 کلمه کامنت برایش بنویسید! باید بدانیم نظر شما در مورد حقوق دیگران هم چیست! باید بدانیم شما همیشه از حق دفاع می کنید یا حق خودتان فقط حق است!
عزیزان! تا وقتی فقط از حق خودمان دفاع می کنیم هیچ چیزی بهتر نمی شود! باید همه پشت به پشت هم، هر جا حق دیدیم دفاع کنیم. و اگر چیزی را زیاده خواهی دیدیم بدون تعارف اعلام کنیم.
دوستان! اگر امروز سردبیری هست بخاطر تلاش های 12 ساله خودش است! کدامیک از شما روزی کمکش کرده اید! حالا اگر می خواهید او در راه خواسته شما بجنگد و آزاده باشد لااقل شما هم آزاده باشید و حرمت خواست و خواهش را حفظ کنید! خواسته را با فرمان امپراتوری یکی نکنید!
با زور و دعوا، چگونه می خواهید کسی را به دفاع از خود وادار کنید!
سردبیر، نه به تعریف شما کار دارد نه به دشمنی شما، اما اگر از او برای دفاع از حقی درخواست می دهید، حرمتش را خودتان نگهدارید! نمی شود امروز از کسی کمک بخواهیم ولی تکفیرش کنیم!
عزیزان! افرادی که حالت رهبری یک گروه، جامعه، یا حتی یک کلاس درس را پیدا می کنند، در هر جامعه بسیار اندک هستند چرا که این افراد باید ابتدا از خود بگذرند و تعداد افرادی که از خود بگذرند بسیار اندک است! اینها نخبه های جامعه مایند!
با نخبه های جامعه خود باید مثل نخبه ها رفتار کنیم نه اینکه با پرخاش آنان را به خدمت خود بکشیم! اگر این نخبه ها با دعوا شورش و فشار روانی قرار بود کوتاه بیایند تا بحال در مقابل سیستم اداری کوتاه می آمدند و کار به اینجا نمی رسید!
تاریخ می گوید خیلی از نخبه ها با گرفتن یک امتیاز از قدرتمندان راه خود را کج کردند و رفتند! اگر افرادی مانده اند باید قدردانشان باشیم و بر وزن آنان بیفزاییم نه اینکه در زمین مدیران مخالف بازی کنیم و فشار روانی آنان را افزایش دهیم!
امروز یک رئیس انجمن صنفی یا رئیس شورای عالی یا عضو هیئت مدیره یا یک سردبیر قدرتمند بیشتر به کارمان می آید تا کسی که شما او را بکوبید و قدرتش را کم کنید!
با نخبه ها مثل نخبه ها رفتار کنیم! رفتار ما گاهی شایسته میدان مال فروشان است (با احترام به کسانی که کارشان مال فروشی است)!
اگر از توان نخبه ها می خواهیم به نفع خود استفاده کنیم باید حداقل قدردانشان باشیم.
کلام… تمام!
****************
پی نوشت نویسنده – بعید میدانم نوشته من مدت زیادی روی سایت بماند! سردبیر ببیند برمیدارد! ولی من باید حرف خودم را بزنم! شما هم خود دانید! کاش یک روز با اینگونه افراد زندگی میکردید تا می دیدید که چگونه ….!
باسلام و خسته نباشید دیگه تو این شرکت رسمی و قراردادی یا شرکتی نداریم همه با هم همکار هستیم با این حساب موضوعی که آقای پیامی مطرح کردند و سردبیر محترم با آن موافقت کردند بیشتر بوی تفرقه میده امیدوارم مطرح کردن این موضوعات که خواسته آقایان روسای بالادستی می باشد حداقل با دستور آنها نباشد.هر چند بعید میدانم منتشر کنید.
مخابرات ما و بعضی از کارکنان شرکتی که در ان قلم میزنن به دنبال تفرقه افکنی و تشتت ارا در بدنه مخابرات هستن ومتاسفانه واکنشی از سوی سردبیر دیده نمیشه
سلام جناب پیامی ضمن تایید ،ازمتن وموضوع منتخبتان بسیار سپاسگزارم.
بعضا خودخواه هستیم
درود بر شما، من هم کاملا” با نظر شما موافقم، به قولی دیگر مرگ دسته جمعی عروسی است، به عبارت دیگر همه چیز را برای همگان بخواهیم.
سردبیرسلام حرفتان کاملا منطقی وبه جاست.همه مابدنه یک شرکت هستیم.فرقی ندارد .که رسمی باشیم یا شرکتی یاپیمانکار مهم این است که هوای همدیگرراداشته باشیم.وازیکدیگر درجهت گرفتن حقمان دفاع کنیم.نگذاریم بینمان تفرقه بیاندازند.وحکومت کنند.انشاالله روزی همه قراردادیها وشرکتی ها رسمی شوند .وهمه درکنارهم وباارامش زندگی کنیم.وازکنارهم بودن افتخارکنیم.ولذت ببریم.به خدااین شعارنیست.این خواسته قلبی من است .پیروزباشیدوسربلند.
دوست خوبم
ابن نوشته من نیست
ولی با آن موافقم
(چرا وقتی سردبیر از حق شسکامی ها می نویسد بلافاصله رسمی ها به او هجوم می برند و او را متهم به شرکتی پرستی می کنند!)ببخشید اینو دیگه از کجا دراوردین؟؟؟میخوای تفرقه بندازی؟این چه طرز مقاله و مطلب نوشتنه؟خجالت هم خوب چیزیه..کی و کجا رسمی ها در مخالفت با همکاران عزیز شرکتی و شسکامی صحبت کردن؟بر عکس ما همیشه در حمایت از دوستان صحبت کردیم و ظلمی که به ما میشه به انها هم میشود….اگر مطلبی واسه گفتن و نوشتن ندارید چرت و پرت ننویسید…مدیونی منتشر نکنی
اون کامنتهای نازنین رو ندیدین که میگن سایتو دادین به شرکتی ها؟
شما کار رسانه ای میکنید و از دغدغه ها میگید یه موقع حق جذب بودن الانم کارشناسیه مشکل چیه مگه رسمی و قراردادی و شرکتی داریم ، سردبیر مرسی که هستی با سپاس و قدر دانی
با شما هم نظرم.به نکته مهمی اشاره کردید.