تعیین تکلیف نیروهای مازاد در 118، تکلیف جدید استانها

اینقدر که آدم خودشیرین وخودشیفته توی مجموعه تصمیم گیرنده مخابرات وجود دارد که خارج ازتصوروباور مانیروهای شرکتی هست..یه روزبه بهانه عدم درآمدزایی بخش 118،روزدیگه به بهانه ترافیک ،وقت دیگه به بهانه پالس پاسخگویی،یه وقت به خاطر کج و راست نشستنمان..ازسفره همه مااپراتورها هی زدن هی زدن وباز هم چشم دارند..,،!!!متاسفانه همش تقصیر سکوت خودمان وقناعت بیموردمان هست..،،!!اینقدر حلقه فشار رو تنگترمیکنندکه خودمان بادست واراده خودمان محترمانه به تمام زحمات و سوابق کاربران پشت کنیم و برویم..!هوشیار باشید،مخابرات جای انسانهای زحمت کش ودلسوزهست نه یه مشت بی سواد خودشیرین…!! سردبیر جان!!فکرنمی کنم بدگفته باشم که اینو نشرش ندی.بذار ثواب اطلاع رسانیش رو هم ببری..

داستان مورچه کارگر

مورچه هر روز صبح زود سر کار مي‌رفت و بلافاصله کارش را شروع مي‌کردبا خوشحالي به ميزان زيادي محصول توليد مي‌کرد.
رئيسش که يک شير بود، ازاينکه مي‌ديد مورچه مي‌تواند بدون سرپرستي بدين گونه کار کند، بسيار متعجب بود.
بنابر اين بدين منظور سوسکي را که تجربه بسيار بالايي در سرپرستي داشت و به نوشتن گزارشات عالي شهره بود، استخدام کرد.
اولين تصميم سوسک راه اندازي دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود.
او همچنين براي نوشتن و تايپ گزارشاتش به کمک يک منشي نياز داشت . عنکبوتي هم مديريت بايگاني و تماسهاي تلفني را بر عهده گرفت
شير از گزارشات سوسک لذت مي‌برد و از او خواست که نمودارهايي که نرخ توليد
را توصيف مي‌کند تهيه نموده که با آن بشود روندها را تجزيه تحليل کند
او مي‌توانست از اين نمودارها در گزارشاتي که به هيات مديره مي‌داد استفاده کند
بنابراين سوسک مجبور شد که کامپيوتر جديدي به همراه يک دستگاه پرينت ليزري بخرد
او از يک مگس براي مديريت واحد تکنولوژي اطلاعات استفاده کرد

مورچه که زماني بسيار بهره ور و راحت بود،
از اين حد افراطي کاغذ بازي و جلساتي که بيشترين وقتش را هدر مي‌داد متنفر بود
شير به اين نتيجه رسيد که زمان آن فرا رسيده که شخصي را به عنوان مسئول واحدي
که مورچه در آن کار مي‌کرد معرفي کند
اين سمت به جير جيرک داده شد.
اولين تصميم او هم خريد يک فرش و نيز يک صندلي ارگونوميک براي دفترش بود
اين مسئول جديد يعني جير جيرک هم به يک عدد کامپيوتر و يک دستيار شخصي
که از واحد قبلي اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهينه سازي استراتژيک
کنترل کارها و بودجه نياز پيدا کرد
اکنون واحدي که مورچه در آن کار مي‌کرد به مکان غمگيني تبديل شده بود که ديگر هيچ کسي در آن جا نمي‌خنديد و همه ناراحت بودند
در اين زمان بود که جير جيرک، رئيس يعني شير را متقاعد کرد که نياز مبرم به شروع يک مطالعه سنجش شرايط محيطي وجود دارد
با مرور هزينه‌هايي که براي اداره واحد مورچه مي‌شد،
شير فهميد که بهره وري بسيار کمتر از گذشته شده است

بنابر اين او جغد که مشاوري شناخته شده و معتبر بود را براي مميزي و پيشنهاد راه حل اصلاحي استخدام نمود
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با يک گزارش حجيم چند جلدي باز آمد،
نتيجه نهايي اين بود: تعداد کارکنان زياد است

حدس مي‌زنيد اولين کسي که شير اخراج کرد چه کسي بود؟
مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگيزه اش را نشان داده و نگرش منفي داشت

سلام به اطلاع میرساندکه خودمعاونت تجاری یک معاونت من درآوردی توسط آقایان مشاورمدیرعامل قبلی بوده موازی باامورمشترکین کارمیکندودراکثرمواردباعث ایجاد اختلال درارائه خدمات درپرایمری وکدهای خدماتی میشوداین مشاوراین همه پول گرفته بجای اینکه بهروری رابالا ببرد باعث شده یک گلوگاه جدیددرسیستم ایجادشود
بطورمثال یک E1بجای اینکه دریک هفته تحویل مشتری شود۲ماه درامورمشترکین ومعاونت تجاری سرگردان میباشداصلا بازاریابی وامورمشتریان درشرکت مخابرات چه مفهومی داردمشتری مگرغیرازشرکت مخابرات جای دیگری درکشورهست که خدمات میدهداین خدمات مختص مخابرات هست وتعدادزیادی هم نیرویی اضافی داردوثابت نمودن آن خیلی راحت است یک برگ کاغذA4بدهیدوازمعاونت تجاری خواهش کنید عملکردیک ماه راروی این کاغذ بیاوردبه اصطلاح گزارش یک ماهه بنویسد.