طنز زبون دراز- آقاي دكتر، ما از قبيله كورها آمده ايم؟
مخابرات ما (زبون دراز)- به چي قسم بخورم كه شما حرف مرا باور كنيد!؟
به سالهاي خدمت مانده مديران جوان و نوجوان !؟ (چون سالهاي مانده شون زياده، لذا عددش گنده است!)
به جون همه آدم هاي دروغگو؟! (چون اخيرا تعدادشون از راستگوها بيشتر شده، لذا عددش بزرگتره!)
به تعداد غر غرهاي سردبير در طي يك روز با من و بقيه نويسنده ها؟(اوه! اوه! يه عددي ميشه كه از برج ايفل هم بالاتر ميزنه!)
به تعداد دستورات نامربوط مديران ارشد؟ … ….!
انتخابش با شما! من معمولا به جون عمه كوچيكه قسم ميخورم چون كه ندارمش!
به جان تمام اينهايي كه براتون گفتم ، قسم ميخورم كه من تا امروز ملتفت نشده ام كه چرا هر كسي كه به ما ميرسه فكر ميكنه ما از قبيله كورها، تازه وارد اين شهر شده ايم!!
راننده تاكسي، دارنده اتوبوس واحد، فروشنده ها و ….! چنان حرف ميزنن كه انگار ما تا ديروز اصلا در بين آدمها زندگي نكرده بوده ايم!
فقط در محيط شهر اينطوري نيستش! در محيط كار هم همينه!
در همين مخابرات ما! بله، مخابرات ما، همين سايت نازنين! همين سردبير شما! فكر ميكنه ما نويسنده ها همين لحظه بهبود يافته ايم و از كوري نجات پيدا كرده ايم! در نتيجه آنقدر يك موضوع را توضيح مي دهد كه مرا كلافه ميكند! در سوژه يابي، پرورش موضوع، نوع نوشتن ، نوع قلم دست گرفتن و ….. براي هر كدام ايده هاي خاصي دارد و از ما انتظار دارد آن را رعايت كنيم!
اجازه بدهيد مثالي ملموس تر بزنم!
ظرفيتش هست؟! مديران مخابراتي اجازه ميدهند؟! … بله؟! …. پس با اجازه……………….!
از سال 1386 تا امروز كه در سال 1395 هستيم، هر چي مدير عامل عوض كرده ايم همه خيال كرده اند ما مخابراتي ها از پشت كوه آمده ايم! يا اصلا در همين لحظه ذهن و فكرمان شفا يافته و مغزمان خالي خالي است!
از همان مهندس فيضي خوش اخلاق و نازنين گرفته تا همين دكتر بداخلاق ،خوش لهجه و خوش تيپ خودمان!
چرا؟!
خب، درست است كه ما در مخابرات، وضعمان خوب نيست، پول نداريم، ناراستي در كارمان زياد است، و … اما همه اينها اثر كار و هنر مديريت كلان مخابرات است! تصميماتي كه در راس هرم مي گيرند و ما را بيچاره مي كنند! وگرنه از هيئت مديره كه بگذريم (چون تازه به مخابرات وارد مي شوند) بقيه شامل معاونين مدير عامل مخابرات ايران، مديران عامل استاني، مديران مياني …. تا …………. من كه كارگر روزمزد هستم حداقل دويست سيصد تا پيراهن در اين مخابرات جر داده ايم!
چطور مي شود كه عقلمان به طراحي دو تا الگو نرسد؟
چطور مي شود كه ندانيم راه نجات مخابرات چيست؟
چرا نبايد بدانيم ارتباطات سيار بايد به استانها، و استانها به مخابرات ايران برگردند؟
چرا ….!؟
اصلا روزانه مديران ما، از بزرگ تا كوچك، كاركنان ما از دم، اين طرح ها را كهنه كرده اند!… اما هر گروه، مدير ، مدير عامل و … كه از بيرون مي آيد فكر ميكند ما …………. تازگي از قبيله كورها به مخابرات آمده ايم! گمان ميكند با پارتي استخدام شده ايم!
بر اساس همين تفكر، اول ميخواهد زيرآب ما مخابراتي ها را بزند!از معاون مدير عامل گرفته تا كارگر روزمزد! …. همه را دشمن خود ميداند!
مهندس فيضي، مهندس پوررنجبر، مهندس ابراهيمي، مهندس دهناد، دكتر سرائيان! … نام هاي كوچكي نيستند ولي اگر اينها مخابراتي را دشمن نميدانستند حداقل كاري كوچك براي كاركنان مي كردند!
اگر حمل بر رابطه سياسي نكنيد، برخي بهتر عمل كردند مثل پ، الف و دال ؛ ولي اصلا كافي نبود! هيئت مديره ها پنبه كاركنان را هميشه تا ته زده اند و اينها هم تسليم شده اند!
حالا برسيم به همين دكتر خودمان!
درست است كه تا بحال مدير عامل دكتر نداشته ايم ………… ولي دست مردم كه ديده بوديم!…. دكتر كه نبايد اينقدر خودمحور باشد…. و گمان كند از راس تا ذيل ، همه ما تازه از اتوبوس بيمارستان مغز پياده شده ايم!
نه جانم!
هر يك از ما بدون تعارف، يك تئوريسين مجرب هستيم!
هر يك از ما، دهها طرح جالب براي مخابرات داريم!
اما ……….. هيئت مديره ها و مديران عامل هرگز اجازه ظهور و بروز نداده اند!
چرا؟!
چون كه با چنان ذهنيت خرابي وارد مخابرات شده اند كه ما را الكن، بي دست و پا و بي هنر ميدانند!
در حاليكه در هر جايي مديريت ارشد شامل هيئت مديره مخابرات ايران و مديران عامل با ما كاري نداشته اند، هنر از ده تا انگشت ما شره كرده است! اما وقتي دست و پاي ما را مي بندند و فقط با چشم بسته و روي ويلچر ما را به سمت مقصد مي برند چه كاري از ما بر مي آيد!؟
يك مثال بزنم و بحث را ببندم!
دكتر مدير عامل ما مي فرمايند ‹ ما اعلام كرديم هر كس مي تواند در طراحي الگو و ره نگاشت به ما كمك كند اعلام كند.ما حاضريم بياوريمش تهران، امكانات هم بدهيم و ….. ›
خب … دكتر جان! اصلا خود شما يكي از همين نخبه ها! (فرض ميكنيم ها! وگرنه ميدانيم كه چنين نيست!) آيا حاضر هستيد با يك فراخوان اعلام نشده و در دفتر خودتان گفته شده ، اعلام حضور كنيد؟
حاضر هستيد؟
مردان بزرگ و محور را بايد دعوت كنيد! بايد منت شان را بكشيد! بايد دنبالشان برويد!
ما با اين زبان درازمان چند تا را مي شناسيم، شما با آن همه دفتر و دستك نشناختيد؟
اين تفكر جناب دكتر، غير از اين است كه فكر ميكند ما از قبيله كورها فرار كرده ايم؟
حرف آخر زبون دراز اين است!
دكتر جان! مدير عامل جان!
تا وقتي همه ما را كودن ، بي دست و پا و بي هنر (در يك كلام، ساكن قبيله كورها) بدانيد توفيقي نصيب مخابرات نمي شود، قبلي ها نتوانستند! شما هم نمي توانيد!
ابتدا مخابراتي ها را باور كنيد، برايشان 4 تا قدم مثبت برداريد، بعد …. ببينيد برايتان چه مي كنند!…. با وجود همين الكني ، سابقه هاي خوبي از آنان داريم!
اگر نكنيد هم، فقط مخابرات ضرر ميكند! اينها استعدادشان را در راه شكايت از مخابرات، رفتن به دادگاه، قدم زدن در راهروهاي دادگاهها و …. موارد مشابه بكار خواهند گرفت، و بعد … شماهم بايد وقتتان را مثل آنها بگذرانيد!
شب و روزتان روشن!
دلتان خانه اميد!
چشمتان پر نور!
سردبيرتان خوش اخلاق!
و مدير عاملتان پر توان باد!
زبون دراز- 8 شهريور95
سلام بر همکاران
پینوکیو هر چه دروغ می گفت دماغش دراز می شد ولی این آقا هر چه بیشتر دروغ می گوید زبانش درازتر می شود. و زبان هم که آفت همه فضایل است.
همکاران محترم آقای دکتر سرائیان دکتر به مخابرات نیامده است که چنین نسخه اش را می پیچند.
ایشان با مدرک کاردانی در یکی از مراکز شهری انالوگ کار را شروع می کند و همکاران سابق ایشان همگی می گویند بسیار خوش اخلاق و خنده رو بوده است.
سپس در حین کار و حین جنگ مدرک کارشناسی مهندسی برق خود را نیز می گیرد و در یکی از بهترین دانشگاههای کشور در استان خودش مدرک فوق لیسانس مهندسی مخابرات را اخذ می کند. و این مدرک را وقتی می گیرد که تعداد کمتر از انگشتان یک دست مدرک فوق لیسانس فنی در شرکت مخابرات استان داشته اند.
سپس بدلیل کاری بودن و البته علمی بودن رئیس اداره آموزش استان می شود و بعد از فعالیتهای موثر و علمی اش به قائم مقامی مدیرعامل و سپس به مدیرعاملی شرکت ارتقا پیدا می کند.
پس از نشان دادن شایستگی هایش از طرف مدیران وقت وزارتخانه به شرکت مخابرات ایران فراخوانده می شود و سمت های مختلف معاونت و مدیرعاملی در شرکت مخابرات ایران و شرکت مخابرات استان خراسان بزرگ و شرکت ارتباطات سیار نیز از جمله پستهای کاری ایشان بوده است.
در شرکت ارتباطات سیار بازنشسته می شود و در همان مواقع بوده است که تازه قبای دکتری در رشته مدیریت را بر تن می کند.
پس اقای زبان دراز بیهوده و بدون اطلاع تهمت نزنند که ایشان دکتر به مخابرات امده اند. نخیر اقا ایشان تمام مدارج علمی و ارتقاء های خود را با زحمت و کار و فعالیت بدست اورده اند و شاید همانموقع که وجود مقدس من و شما در حال استراحت و به یک مدرک فوق دیپلم و یا مهندسی مان می نازیدیم ایشان دود چراغ می خورده اند که لیسانس و فوق لیسانس مهندسی مخابرات را بگیرند.
لطفا کمی تقوا داشته باشید
خداحافظ
ایشان زبان دراز است حالا شما لقب پینکو را به ایشان هدیه می فرمایید از نظرمن اشکالی ندارد حداقل فایده ای که دارد اینکه سردبیر هم دلش خنکتر میشه
اما زبان دراز همه خاصیتش به زبان دراز ش است نمی دانم اگر دماغ دراز را هم به قیافه ایشان اظافه کنیم چی از آب در بیاد
سلام منم با زبون دراز موافقم،بنده كاره اي نيستم ولي جند تا راهنمايي ميكنم
در استان ما آذربايجان غربي بريد يه سر بزنيد و بپرسيد از دو نفري كه تازه با جمعمان پيوسته اند يك دانشجوي دكتري و ديگري آماده دانشجو شدن ميشود ببينيد چقدر قدرت تفكر دارند سيستمي مجهز بخه علوم بروز مديريت قابليت تجزيه و تحليل امور نگاه كلان عملگرا و …
در بحث منابع انساني استان اذربايجان غربي فقط يك نفر كار كرد (اونم دبيرش)تا جايي كه ارزيابها مونده بودن-از برنامه هاش هي كپي ميگرفتن و …
آقاي دكتر داريم اگر بگرديد
عالی بود
تحول سازمانی وایجاد تغییراتی در ساختار سازمانی شرکت به گونه ای که فقط ویترین مناسبی است ونبود آنها هیچ گونه خللی بر پیکره مخابرات وارد نمی نماید وفقط به صرف روابط پوشالی برای نان رساندن به دوستان وآشنایان ایجاد شده یکی از اساسی ترین معضلات مخابرات است .این نقیصه هم در شرکت مخابرات ایران – معاونت ها ی جدید تعریف شده وهم در واحد های مهندسی شرکت وجود دارد .وجود نیرو های مازاد وردیف های که هیچ گونه شرح وظایف متقنی برای آن وجود ندارد! ومسامحه هیئت مدیره ومعاونت نیروی انسانی و… عاملی است که ماهانه میلیارد ها تومان ضرر به شرکت تحمیل می نماید .پرسنلی که فقط در محیط کار حاضرند ومابقی روز بازی بازی بازی ! مایه تاسف است ! تعریف ساختار های غیر ضروری وانتصاب دوستان وآشنایان برای نان! واز ان بدتر مجوز های اضافه کاری برای این آشنایان ! وهزینه ای تعطیل کاری برای این همکارانی که در طول هفته ساعات کار مفیدشان کمتر از یک ساعت است! وفقط حضور فیزیکی در محیط کار دارند!واز همه بدتر پرداخت پاداشهائی که برای انجام اندک وظائف خویش به این همپیمانان صورت می گیرد که متاسفانه موافقت هیئت مدیره ومعاونت .. را بدنبال دارد!اگر فقط این هزینه های غیر ضروری حذف شود یقینا” میلیارد ها تومان صرفه جوئی در هزینه ها صورت می گیرد که خود می تواند منشاء سرمایه گذاری در بخش های مولد باشد .اصلاح ساختار های سازمانی ومدیریت ها ومعاونت هائی که شرح وظائف ضروری برای آنها وجود نداشته وحذف وتعدیل پرسنل( بازنشستگی و..) می تواند اهرم مفیدی برای کمک به شرکت باشد .مسئولان ارشد شرکت ما را باور کنید.ما نیز دلسوز نهالی هستیم که قریب 30 سال است با نیروی جوانی خویش آن را آبیاری نموده ایم .از پولشماری گرفته! تا کارکنان-124و195وکاریر ها! وکارگران حوضچه های مخابراتی! مایکرو ویو! دکل بند ها! ترابری! و…مخابرات فعلی نهالی بود بی رمق هم اینک شده است مخابرات ایران وسیار و…!
باعرض سلام و ادب
زبون داراز عزیز طنزبرای شادابی هر جامعه بسیار مناسب و بعضی اوقات برای مشخص کردن مشکلات به جا می باشد اما از هجو و توهین ره به جایی نخواهد رسید متاسفانه متن فوق سراسر توهین و بی مبالاتی هست هیچ کس منکر مشکلات و معضلات نیست اما بی ادبی زیبنده سایتی که ممکن است ببیننده ها وبازدیدکنندگانی غیر از کارکنان مخابراتی باشد زیبنده نیست این که شما بگویید خب … دکتر جان! اصلا خود شما یکی از همین نخبه ها! (فرض میکنیم ها! وگرنه میدانیم که چنین نیست!
یا به عبارت بهتر وقتی متولی احترام امامزاده را نگه نداره از بقیه انتظار نیست
ضرب المثل، گفته است و بگیر نگیر داره و اغلب برای قیاس های مع الفارق استفاده میشه،
بهتره در عصر دیتا ، مستند سازی کنیم.
زبون دراز با صداقت کاریکلمات قضیه رو داد و جوابش، تحلیل ِ تک تک بنداشه، بهترین بلایی که سر دوست می تونی بیاری، دفاع غلط ، ازشه.