مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

سردبیر سلام میکند- به جان عزیزتان! یک امشب را نیمه شب، سجاده بگشایید!

[box]مخابرات ما (سردبیر) -یادی از آن دوران که عشق مقدس بود، و ارزش داشت![/box]

 

مخابرات ما (سردبیر) – سلام میکنم به شما عزیزان مهربانم!

بعد از مدتها، صبح ،کار اداری خلوت بود و داشتم مطالب نویسنده ها را جابجا میکردم.یکی در مورد نمایشگاه نوشته بود، دیگری از ….!

کامنتها را دیدم!

یک عکس در بخش کامنتها مرا میخکوب کرد!

همه چیز را وا گذاشتم و به عکس خیره شدم!

متنش هم زیبا بود! یکی از دوستان خوش ذوق سایت فرستاده بود!

ولی عکس چیز دیگری بود!

نگاه کردم …. نگاه کردم …. نگاه کردم!

به روز حادثه، به روزگاری که عشق مقدس بود، به روزی که آفتاب برای طلوع اجازه می خواست از سجاده ای که از نیمه شب ، و برای نماز شب  پهن شده بود، رخصت می خواست,  فکر کردم!

…و بعد …

به امروز خودم و مردمانم اندیشیدم!

.

راستی جوانان سرزمین من که دیروز ما را ندیده اند، امروز ما را هم که -چنگی به دل نمی زند- نمی پذیرند، وقتی مثل ما دلشان گرفت, باید به کدام حبل متین ،دست،  محکم دارند؟!
به کدام عشق، سجاده بگشایند؟

به کدام درس، جواب پس بدهند؟!

آقایان! بجنبید!

زمان اندک است!

مدیران! رئیسان! نمایندگان! وزیران! …. در زمانه ای که عشق نفس های آخرش را می کشد…. بجنبید … لطفا … تو را بخدا بجنید!

….  تو را به جان عزیزتان، یک امشب را نیمه شب ، به رسم ایام جوانی، سجاده را باز کنید و با عشق نماز شب بگذارید!

قول مردانه میدهم همه چیز به راه می شود!

.. هی نگویید دیگران … ! تو  برو خود را باش! خود را بساز! به خود رحم کن! نجات جامعه پیشکش!

هر یک از ما، هر گاه دوباره آموختیم که چگونه سجاده عشق باز کنیم ، جامعه نیز راه خود را خواهد یافت! نگران نباشید!
نگران جامعه نباشید!
نگران خود باشید که در وانفسای سر بریدن عشق ، چاقو در دست گرفته اید!

… به جان عزیزتان، یک امشب را سجاده بگشایید، به رسم ایام جوانی!

آیا می شود …. !؟

 

سردبیر مخابرات ما

26 مهر 1396

 

823400cookie-checkسردبیر سلام میکند- به جان عزیزتان! یک امشب را نیمه شب، سجاده بگشایید!

Please rate this

0 1 2 3 4 5

نظرات بسته شده است.