سردبیر سلام می کند- خواهران و مادران سرزمین مادری! سلام!
مخابرات ما (سردبیر) – هیچ کلامی نو تو را آرام میکند! نه مرا! هیچ جمله ای نه تو را تسلی می دهد! نه مرا!
به این تصویر خیره شده ام … و عمق درد خواهران و مادران سرزمینم را با همه وجود حس و ترسیم میکنم! …
بیش از این کاری از من بر می آید؟! … بیش از این کاری از ما بر می اید؟!
هر چه بر می آمده …. هر چند کم ارزش, همه هموطنانم تقدیم تو کرده اند!
.
اما با این همه , نه من آرام گرفته ام …. و نه تو …. !
چرا که نگران فردا و فرداهاییم!
… یعنی باز فردایی دیگر, در جایی دیگر, مصیبتی دیگر … وباز مای دیگری در عزا و ماتم و مای دیگری بدنبال کلماتی تسلی بخش؟!
… مباد که چنین باد!
… خواهران و مادران سرزمین مادری من! ما را ببخشید که تو را چنین در عزا و ماتم نشانده می بینیم و …. چیزی برای آرامش تو, در شان تو ای سرو سرفراز, در چنته ندارم!
………..
سردبیر تو د رمخابرات ما
نظرات بسته شده است.