مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

بخاطر یک دستمال, قیصریه (مخابرات) را به آتش نکشید! به گفتگو بنشینید!

[box]مخابرات ما – از روزی که اختلاف در مخابرات ایجاد شد پیوسته آسیب دیده ایم… حالا کار به گرو کشی هم رسیده است . [/box]

 

مخابرات ما- یک اشتباه دائمی را پیوسته تکرار می کنیم انگار هرگز قرار نیست از گذشته درس بگیریم.

روزی روزگاری مخابرات دولتی بود.آنجا وزیر تمامی انتخاب ها را به تنهایی انجام می داد همانطور که امروز در شرکت پست رفتار می شود.

مدیریت دولتی, کارمندان دولتی و سیستم دولتی عامل عقب افتادگی معرفی شد. گفتند در تمام دنیا خصوصی سازی مرزهای توسعه و پیشرفت را طی کرده است. گفتند ما از دنیا عقب افتاده ایم. گفتند باید کار مردم را به خود مردم بسپاریم گفتند ….

چنین شد که مخابرات ایران و استانها در اندک زمانی فروخته شد. کارمندان نیز خصوصی شدند.

دیگر ما منتظر ماندیم که درهای خوشبختی به روی ما باز شود. منتظر ماندیم که هر لحظه پول از سر و کول این شرکت بالا برود طوری که نگهداری حسابهایش در بانکها نیز ممکن نباشد.

مهندس فیضی مدیر عامل مخابرات دولتی , برای دوران گذار بعنوان مدیر عامل خصوصی انتخاب شد.

او نشست تا طرح هایی راکه در ذهنش بود پیاده کند. هنوز اولین درهای خوشبختی به روی ما باز نشده بود که خبر رسید وزیر دستور عوض کردن مدیر عامل را صادر کرده است.

از اینجا دیگر صندلی مدیر عاملی مخابرات نفرین می شود! مدرس جادوگری در مدرسه هاگوارتز صندلی مدیر عاملی را جادو کرد تا هیچکس بیش از دو سال روی آن ننشیند!

فیضی رفت, پوررنجبر آمد.

طرح سیمرغش هنوز جا گیر نشده بود که باز وزیر زیر همه چیز زد! ابراهیمی وارد شد! دخالت وزیر و انتخاب ابراهیمی باعث شد هنوز یک سال نشده, گروه دیگر در حمله ای جنگی, یک مرتبه صندلی اش را به دیگری بسپارد. هنوز ابراهیمی توی راه بود که به او خبر دادند راهت را به سمت وزارتخانه کج کن!تو دیگر مدیر عامل نیستی!

پس از او , سرپرستی مهندس دهناد یک سال طول کشید. یک سالی که به جنگ و دعوا با وزارتخانه گذشت.

این بار عقلای قوم دور هم جمع شدند و با همفکری و مشورت تیمی را بعنوان هیئت مدیره (3 نفر اعتماد مبین , 2 نفر دولت) معرفی کردند. با هم میثاق نامه ای بستند که رئیس هیئت مدیره را دولت انتخاب کند, مدیر عامل را اعتماد مبین.

دکتر سرائیان نماینده اعتماد مبین بود و دکتر قنبری از وزارتخانه آمد.

دوران واعظی , نیمی به جنگ و دعوا گذشت, نیم دیگر به آرامش.

سرائیان طرح ره نگاشت را آورد و مشغول کار شد. یک سال گذشت.

دولت این بار وزیر جدیدی آورد. دکتر جهرمی وزیر ارتباطات شد.

در سال دوم از مدیریت دکتر سرائیان, باز شایعات داغ شد: مدیر عامل عوض می شود! مدیر عامل از آنجا می آید! از اینجا می آید و ….!

سرائیان وقتی این شایعات را می شنود قطعا جای خود را سست می یابد.گفته می شود او به همین دلیل یا شاید به همین بهانه با وزیر مشورت میکند و تغییر جایگاه میدهد. دکتر سرائیان به جناح رقیب می پیوندد و بعنوان معاون وزیر انتخاب می شود. وزیر او را به معاونت خود می برد بدون اینکه به کسی چیزی بگوید!

حالا باز مخابرات, یک شبه, بدون مدیر عامل می ماند!

وزیر می خواهد دکتر سرائیان را بلافاصله بعنوان رئیس هیئت مدیره به مخابرات برگرداند! اما گروه دیگر اصلا راضی به این امر نمی شود.

کاری که باید یکی دو روزه حل می شد تا امروز به درازا کشیده است. طرف دولت و طرف اعتماد مبین, هر یک کاندیدای خود را دارد و با هیچ چیزی جز آن راضی نمی شود! اما در این سو مردمان مخابرات همه نگران این اختلافات هستند.

حالا هر کسی بیاید, از آنجا که مورد قبول جناح مقابل نیست , اصلا روزگار خوشی نخواهد داشت! سرنوشت مدیران عامل قبلی و آن جادوی سیاه در هاگوارتز را بخاطر بیاورید! در این میان بدبخت تر از همه, ما کارکنان این شرکتیم که نمی دانیم باید چه کنیم و بر اساس کدام طرح کار کنیم! سوار سیمرغ شویم یا برای ره نگاشت پارکینگ بسازیم!

جالب اینکه پس از انتخاب مدیر عامل, انتخابات هیئت مدیره نیز در پیش است! آنجا نیز باز میدان رزمی دیگر است!

حالا تکلیف چیست؟

****

اجازه بدهید به صحنه سیاست هم گریزی بزنیم! در خبرهای دیروز مخابرات ما خواندیم که جناب وزیر بیاد گذشته افتاده است! روز خصوصی سازی در مخابرات!

سوال این است که چرا درست حالا و در همین وضعیت خراب مخابرات, نمایندگان مجلس که به دکتر جهرمی رای نمی دادند بیاد انفال افتاده اند؟

سوال بعدی این است که چطور حالا ودایع مردم به میان آمده است؟ قبلا مردم ودایعی نداشتند؟

 ****

خب! راه حل چیست؟ چه باید کرد؟

من بیشتر دوست داشتم هر یک از موثرین در جایگاه قانونی خود بایستند و بر اساس همان جایگاه با هم به مصالحه برسند.

اما اگر چنین نمی شود, اگر نمی توان از موقعیت ها چشم پوشی کرد, اگر احساس می شود که حقی از طرف خودی ضایع می شود, دلم می خواهد یک توضیه به همه طرفها بکنم!

بخاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشید!

اینکه بر سرش دعوا دارید, یک مال یا یک دارائی نیست! بلکه یک شرکت با صدهزار خانواده مرتبط است که در موردش تصمیم می گیرید!

این مخابرات است که امروز بدست شما افتاده و حیات و مماتش زندگی صد هزار خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد!

باید بگویم این صدهزار خانواده به شدت گرفتار مشکلات مالی هستند! بشدت از مدیریت طرفین ناراضی هستند بشدت بدنبال آرامش و صلاح هستند!

.

لطفا بخاطر یک دستمال , یعنی صندلی مدیر عاملی , قیصریه مخابرات را به آتش نکشید!

هیچیک از شما دو گروه, به تنهایی نمی توانید مدیریت کنید! نمی توانید به تنهایی مدیر منصوب کنید! نمی توانید مخابرات را اداره کنید!

گذشته را بخاطر بیاورید!

مدیرانی که فقط منصوب دولت بودند در سیاست گذاری با هیئت مدیره همیشه مشکل داشتند! قدرت هیچ تصمیم سازی نداشتند! مدیرانی که منصوب  اعتماد مبین بودند درگیر با سازمان تنظیم, همه درآمد مخابرات را به جرائم مختلف دادند! رقبا به مخابرات ترجیح داده شد و پیوسته و هر روز گرفتار سیاست های ایجاد مشکل از سوی وزارتخانه بودند!

کدامیک از شما بدون دیگری می تواند کار کند؟!
کدامیک از مدیران شما بدون دیگری توانسته کار کند؟!

****

بهترین کار این است که :

  • هر دو گروه, تمام تصمیم گیران مهم خود را به یک اتاق بفرستند! با هم حرف بزنند! دعوا کنند! هر چه می کنند بکنند ولی در نهایت با انتخاب یک مدیر عامل, قابل قبول هر دو طرف بیرون بیایند! اگر نتوانستند حق بیرون آمدن از اتاق را ندارند!

  میدانم که چنین نمی کنید! پس راه حل های دیگری مطرح میکنم!

  •  کار دیگر این است که هر یک از گروهها از خودمحوری دست بردارد و بیش از یک کاندیدا معرفی کند! تمام کاندیداها را در یک ظرف بریزید سپس فرد مشترک را بیرون بیاورید!
  • راه سومی هم هست! مدیر عاملی مخابرات تنها گزینه پیش رو نیست! مثل گذشته, باز هم کنار هم بنشینید و سمت ها را تقسیم کنید. مدیر عاملی مخابرات, مدیر عاملی همراه اول, هیئت مدیره مخابرات , ریاست هیئت مدیره مخابرات, هیئت مدیره همراه اول, ریاست هیئت مدیره همراه اول ! اینها فقط سمت های مهم در محدوده مخابرات است!

اگر بخواهم سمت های مهم در محدوده اشتراکات هر دو گروه را بنویسم , بسیار بسیار بیش از این است ضمن اینکه سمتهای اداری , تنها مشترکات مورد علاقه این دو گروه نیست … !

بنشینید سمت ها را عادلانه تقسیم کنید!

  • راه بعدی! حداقل 100 نفر از مدیران ارشد مخابرات را در یک سالن جمع کنید! کاندیداهای شما خود را به آنان عرضه کنند. در انتها رای آنان به هر کسی تعلق گرفت همان مدیر عامل شود! مگر مدیر عامل شما نمی خواهد با این مدیران کار کند؟
  • هر دو طرف , همان کسانی را که به آنان توصیه های رنگارنگ می کنند, یا برای یک انتخاب اعمال فشار می کنند از هر پست و مقامی که هسند, در یک سالن جمع کنید! به خود همانها بگویید از بین کاندیداهای شما یکی را انتخاب کنند!
  • آخرین راه این است که مخابرات را کنتراتی به یک مدیر عامل بدهید. بگذارید کار خودش را بکند و سپس سهم خودتان را بردارید و بگذارید مخابرات راه خودش را برود!

****

این حرفها را زدیم, که گفته باشیم!

اگر قرار بود بزرگان نگرانی های ما کارکنان را درک کنند و به آن اهمیت بدهند , هرگز کار به امروز نمی کشید! هرگز کار به امروز نمی کشید! این حرف من نیست! حرف عقلای این قوم است.

 

855880cookie-checkبخاطر یک دستمال, قیصریه (مخابرات) را به آتش نکشید! به گفتگو بنشینید!

Please rate this

0 1 2 3 4 5

نظرات بسته شده است.