بازنشستگان و موضوعی بنام یک تصمیم.
سردبیر- دوستان بازنشسته چنانچه اطلاعاتی دقیق تر بخواهند من در خدمتم.همین الان چیزهایی دستم رسید که امکان نوشتنش را ندارم.
مخابرات ما (سردبیر) – خبر جمع شدن دوستان بازنشسته در تهران, سه روزی است که در اختیار من بوده.می خواستم شرایطی باشد که خبرش را با آرامش بیشتری بنویسم اما نشد.حالا هم دیر می شود لذا اجازه می خواهم در میان همین شلوغی چند کلامی با هم حرف بزنیم.
دوستان بازنشسته تصمیم گرفته بودند روز چهارم شهریور دور هم جمع شوند در اعتراض به عدم اجرای طرح رفاهیات 1389 برای بازنشستگان.
خبر همین بود و چیز بیشتری نداشت.
راستی محل آن را هم خیابان روبروی وزارت ارتباطات قید کرده بودند.
من افتخارم سردبیری همه است. بنابراین گاهی به خودم اجازه می دهم بر اساس ملاحظاتی حرفهایی بزنم.
اما راستش, چه می توانم بگویم به عزیزان بازنشسته که هر کدام در زمان خدمت یلی بوده اند در مخابرات.در حقیقت شرکت روی کاکل آنان می چرخیده است. همه صاحب تجربه اند.
اما اشکال کار من این است که شاید کمی بیش از دیگران از آینده خبر داشته باشم! دلیل آن هم فقط و فقط خبرهای شما عزیزان است. یعنی بازنشسته ها شاغلین شرکتی ها مدیران کارکنان از آنجایی که به سردبیرشان لطف دارند خبرهایی را به ما می دهند. یعنی شق القمر نکرده ایم اگر خبر داریم.بلکه این خبر داشتن نوعی از لطف شماست.
دوستان خوب من و بازنشستگان گرامی سری قبلی تجمع را تجربه کردند.صراحتا می گویم. چیزی بیش از آنکه قرار بود, اتفاق نیفتاد!
عزیزان!
من و شما گذشته را آزموده ایم. حتی اگر فقط یک مدیر بعنوان رئیس هیئت مدیره, عضو هیئت مدیره, مدیر عامل نخواهد هرگز هیچ اتفاقی نمی افتد.
سالهای سال, در همین سایت -خانه شماست- حرف زدیم, نالیدیم, داد زدیم, فریاد کشیدیم تجمع دیدیم, مجلس دیدیم, گفتگو کردیم, و ….. اما هیچ اتفاقی نیفتاد.اصلا حرف ما را کسی تحویل هم نگرفت.
پس همین حالا با اطلاع کامل بگویم که :”اجبار به مخابرات با تجمع و فشار بیرونی, چیزی به دست یافته های ما اضافه نخواهد کرد. سابقه این مدیران می گوید به اجبار چیزی را نخواهند پذیرفت. بویژه دکتر صفری!”
همین الان نمونه واضحش جلوی چشم ماست که پیش نرفت!
بخاطر دارم چند سال پیش به عزیزان شرکتی گفتم:”خواهش می کنم با تجمع صالحان را بی سلاح نکنید! گذشته از آن, تجمع …. ”
هنوز اخراجی های آن ایام بار سنگین تصمیمات را تحمل می کنند. هزینه ای که می شد پرداخت نشود.
من یک سردبیرم! من نیامده ام که چیزی بگویم تا دیگران خوششان بیاید و مرا تحسین کنند. من می خواهم در آینده دوستانی عالی مقام, مثل بازنشستگان امروز وقتی کارنامه مخابرات ما را ارزیابی می کنند با خودشان نگویند این سردبیر در فلان زمان ترکمانچای را توصیه کرده است بلکه می خواهم انصاف مندان بگویند :”یکی هم بود که درست می گفت ….”
قصدم از ذکر گذشته نشتر زدن به زخم کهنه نبود.
در تجمع گذشته شما هم هرگز حرفی نزدم. شما آنقدر با تجربه هستید که نیازی به من و ما ندارید!
این بار عواملی باعث شده است بعنوان همراه و مشاور شما خواهش کنم بیشتر فکر کنید!
همین!
شاید کار بهتری هم باشد.
مجبورم خدمت شما بزرگواران عرض کنم که “تجمع شما راه صالحان را برای دخالت و پیشرفت درخواست می بندد.تجمع پایان مذاکره و مصالحه و گفتگوست.آیا ما به پایان راه رسیده ایم؟ تجمع آغاز یک جنگ و رودررویی است!”
آیا هرگز به هیچ وجه, با طرف مقابل, حرف یکدیگر را نمی فهمیم؟
تجمع پایان راه مصالحه و گفتگوست.تجمع صحنه زورآزمایی و “توان مقایسه ای” است.تجمع بن بست دخالت دوستان شماست.
آیا واقعا شما و دوستان شما, همه توان خود را بکار برده اند و طرف مقابل به همه چیز گفته است “نه”؟!
این سردبیر بعنوان برادر کوچکتر از شما می خواهد تمامی راه های مانده را نبندبد! خواهش میکنم!
در پایان آرزو میکنم, هر چه می کنید, هر چه باشد, به نفع شما خاتمه یابد. هر تصمیمی بگیرید این سردبیر در کنار شما خواهد بود تنها نمی مانید این را بدانید. همانطور که دوستان خوب شرکتی نماندند.
خدای بزرگ را شکر می کنم که این سعادت “هم حرفی” با شما را نصیبم کرد.
سردبیر- 30 مرداد 1397
سردبیری که با خون دل خوردن و تحمل رنج محترمانه پاسخ میدهد همیشه سردبیر است چرا که درونش همیشه میجوشد و هیچکس صدایش را هم نمشنود:با عرض ادب و احترام خدمت همکار محترم از بازنشستگی و پاداش ان خبری نیست؟
میگویند هنگام مرک انسان به کارهایی که می توانست انجام دهد و انجام نداد و کارهایی را در که می توانست در راستای رفاه مجموعه انجام دهد بدلیل منافع شخصی و … انجام نداد و …… امروز که در سن ۵۳سالگی با گلوله باری از بیماری که حتی توان پیگیری کوچکترین کار را ندارم . با چنگ و دندان سعی در حل معضلات گذشته چه با نیت خیر و شر برای دیگران بوجود اورده حقی که از دیگران ضایع و یا ریالی بدهی دارم میکنم اما می ترسم زود تر از انی که فکر می کنم دیر شود یکی از اموری که بشدت با اینحال مریض دنبال انم ستادنم حقم از ….. است چون این امر نیز سئوالی است که یقیننا از من خواهد شد . تجمع . گرد هم ایی مهم نیست . مهم وظیفه فرد است جایی که ناخواسته مافیایی زرو زور و ثروت که از خون پاکترین شجاعان کشور با انحرافی بسوی دنیا زدگی حقت را می بلعد وظیفه تو حرکت است ما اموختیم که « مامور به تکلیفیم . نتیجه را یقیننا خداوند منان تایین می نماید » بسم الله الرحمن الرحیم . و ماتشائون الا ان یشا الله » تا ما «خداوند بزرک» نخواهد شما نخواهید خواست . این تذکری بود بخودم که بیشتر گناه ظالمان بر عهده مظلومین است . زیرا اگر ظلم پذیری نباشد ظالمی توان ظلم نخواهد داشت . بحث زیاد است و وقت ضیغ همه عزیزان را به خداوند بخشنده مهربان می سپارم .
سردبیری بود ن شما هم مانند مسئولین کانون هایی است که وابسته به مدیریت
خدا رو شکر که یک نفر آزاده وجود داره….
اگر شما صداقت یک سردبیر را داشتید ، اطلاع رسانی که اولین وظیفه شما می باشد را بموقع و صحیح انجام می دادید و لااقل ساعت تجمع را قید میکردید و چند روز وقت خود را برای یافتن کلمه ی به جای “تجمع ” صرف نمی کردید عجب ویراستاری کردید قربان “دورهم جمع شوند” حتما کشف خود را خدمت حداد عادل هم برساند هر چند شما الان نقش سرکرده را دارید اما به حرمت دوران شاغلی دوست دارم شما را سر دبیر بخوانم سردبیر محترم: ما هم چندی پیش جزو کارکنان بودیم چه شده شما فرهیخته محترم ما را با یک حکم کارگزینی به نام” بازنشسته” فراموش کردید چه شده، با شما چه کردند که جرات نشر یک کلمه مانند” تجمع” را هم از شما گرفته اند.
دوست خوبم
برادر نازنینم
ما عادت کرده ایم تا چیزی خلاف میل کسی می نویسیم از همه کس بدتر شویم.
یک روز مدیران, یک روز شرکت یها, یک روز بارنشسته ها … هیچکدامشان هم فردا که حرف ما درست از آب در می اید یک عذرخواهی ساده نمی کنند!
اما به حرمت سوالات شما جواب میدهم.
هیچکسی از هیچ جایی از کانونهایی که شما در آنجا هستید چیزی برای من نفرستاده اند که بخواهند خبر کنم.قبلا وقتی چیزی را بدون هماهنگی خبر میکردم به هزار نفر از شماها جواب میدادم
الان میگویم.
تا چیزی را خودتان برایم نفرستید صرفا به حساب گروهها چیزی را منتشر نمی کنم.
دوم اینکه برادر خوبم
کلمه تجمع برای شما خوشایند است, برای ارگانهای امنیتی هم خوشایند است.
تا بگویید تجمع ارگانهای امنیتی را به این حرکت تیز می کنبد.من تا وقتی حرکت شما قطعی نشده از این اصطلاح استفاده میکنم تا کسی تحریک نشود.
دوست ندارید؟ باشد ! از این لحظه چنان با دو تا خبر می دهم دم تیغ را کارتان دسرت شود.
شما که تجربه ای اندوخته اید باید اینها را بفهمید که متاسفانه وقنی همینقدر هم توجه ندارید من چه بگویم
من 11 سال با این سایت کار کرده ام. هدف نهایی من منافع جمعی کارکنان است و بازنشسته ها.تا این لحظه بازنشسته ها اصلا از ما جدا نبوده اند.آنقدر هم تجربه کسب کرده ام که بدانم چه خبری واقعی است و چه خبری فقط جو سازی است.
حرف خودتان را به کل بازنشسته ها تسری ندهید.
شما سعی کنید با یک مویز گرمی نکنید, دوای سردی شما جای دیگری کتاسفانه متاسفانه متاسفانه در حال آماده شدن است.
بگذریم! با همین فرمان جلو بروید!
آن روز که به شرکتی ها گفتم همین حرف شما را زدند!
حدود دو ماه دیگر! حداکثر!
این حرف مرا بخاطر داشته باشید! حدود دو ماه دیگر به شما سلام خواهم کرد!
هم به رسمی ها هم بازنشسته ها هم شرکتی ها هم … هم مدیران هم معاونان و … همه آنهایی که در زمین دیگری بازی می کنند!
یک ذره فکر کیند
یک ذره تامل کنید
یک بار تماس بگیرید.
هزاران نفر تماس میگیرند یکی هم شما! اگر برایتان مهم بوده است که با همفکری جمعی حرکت کنید. اگر نه که …. چه فرقی میکند ما چه بنویسیم!
من به شما حرمت گذاشتم و پاسخ دادم
حرف آخر: به خدا! قسم جلاله خوردم! نظر شخصی من این است که دلم میخواهد این تجمع انجام شود.حتی مدیران گروههای مخابرات ما هم دلشان می خواهد این تجمع انجام شود! دلیلش بماند برای بعد.
یعنی اگر من بخواهم برای دل خودم و برای میل خودم حرف بزنم باید برای تجمع تبلیغ کنم! وقتی تبلیغ نمی کنم یعنی مردانه بر خلاف میل خودم رفتار کرده ام! شما می توانید؟!
از پاسخ شما ممنون هستم وقت گذاشتید و راهنمائی کردید ای کاش شناخت مختصری از من داشتید، معمولا میگن من اهل مغلطه نیستم اگه قصوری باشد از همان اول طلب عفو دارم / سر دبیر محترم ؛ شما از چند گروه متفاوت فرهنگی ؛ اقتصادی ، ساختاری و . . . مانند شاغلین ، شرکتی های لیستی ، غیر لیستی ، کارگزاران ، پیمانکاران ، مدیران میانه ، مدیران عالی ،سهام داران جز و کل ، بازنشسته های قبل و بعد خصوصی ۷درصدی ۹درصدی و … برای سایت “مخابرات ما”مطلب مینویسید آیا واقعا میشه بطور تخصصی این طیف وسیع را بدون تقسیم بندی در سردبیری به طور علمی بررسی کرد و توان ارائه راهکار به مشکلات متنوع این جماعت را داشت برای مثال میتوان ادعا کرداین گروهها در جاهائی تضاد منافع پیدا می کنند، یک سردبیر چگونه توان متعادل کردن را خواهد داشت؟ اگه از من این سوال بشه فقط یک جواب برایش دارم دیر یا زود چنین تیمی دچار پارادوکس خواهد شد و رفته رفته به تضاد منجر می شود و اصولا انشعاب ها نیز در احزاب ،گروه ها ، هئیت های تحریریه در چنین موقعی اتفاق می افتد ؛ سر دبیر محترم ، صرف کلمه “مخابرات ما” دیگر قادر به پوشش تمامی گروه های فوق نیست حالا دیگه نمیشه عقب بکشید و بگوئید : “ما پلی بین گروه ها هسیتم” مشکل شاید اینجا باشد که هنوز به اهداف۱۱سال پیش پایبند هستید،سردبیر محترم مشکلات زمان تاسیس”مخابرات ما” تفاوتهای شکلی و ماهوی وسیعی با۱۱سال قبل پیدا کرده است چگونه یک سردبیری میتواند به همه این گروه هاکه اغلب منافع متعارض دارند توصیه و راهکار بدهد،باید از این پایبندی،پا بکشید چون اهداف سایت دیگر تفاوت اساسی پیدا کرده شاید بگوئید نه ما بر یک اصول مثل عدالت ، دفاع ،… پایبند هسیتم این اصول ،اصول زندگی است نیازی به سایت نیست همه باید پایبند باشند موضوع سر تعاریف اولیه نیست الان گروه های ذکر شده در استراتژی با هم تعارض پیدا کردند چه برسد به تاکتیک اون هم از نوع عطاریش(مثل توصیه درمان سردی) جناب سردبیر، من منکر زحمات سایت “مخابرات ما “نیستم اما فکر می کنم زمان بازنگری برای حداقل تفکیک سردبیری ها فرا رسیده خواهش دارم مثالهای مانند نشریات را که یک سردبیر دارن واز زمین و زمان می نویسند مطرح نفرمائید چون این نشریات عموما منافع عام را به نفع و یا به ضرر قدرت نقد می کنند و از هر چه بنویسند از منافع مشخصی دفاع می کنند . اگر همون شخص از من باز یه سوال دیگه بکنه: آیا میتونی برای این پارادوکسی که گفتی مثال بیاری من بهش میگم برای اینکه مسئله شخصی و محدود به اصل نوشته وجوابیه شما نشه تا فکر کنید بنده دارم تلافی میکنم شما را به نوشته های خودتون در مقاله های دیگه فاکت میدم : ۱- “برای دوستان جوان خودم که کم تجربه تر هستند: زندگی پیوسته یک نبرد است.هر لحظه عقب بنشینید باید امتیاز بدهید! هر گاه بخواهید بخوابید یا بترسید یا … باید امتیاز بدهید. ” این جملات شورانگیز شما در مقاله ی در سایت خودتون خطاب به یکی از همان گروه هاست آیا با توصیه های شما برای گروه بازنشسته ها که جهت حمایت از بازنشسته ها حتی کلمه تجمع را امنیتی ذکر کردید هم خوانی دارد؟ بنظر شما این یک نقطه گسست حتی از پارادوکس به تضاد نیست؟۲- ” امروز بجای اینکه شما ناراحت باشید باید خوشحال باشید که توانسته اید جلوی یک انحراف زمانی را بگیرید.
پیوسته باید مثل شیر منتظر باشید! انتظار و خواب معنی ندارد! باید از نهال کوچکتان مراقبت کنید تا به ثمر بنشیند!”
آقای سردبیر واقعا این حرفهای شماست این حرفهای آن سردبیر است که ما را به عدم نتیجه گیری از مقاومت و تجمع تشویق میکند روی پارادوکسو این همه تعارض سفید کرده جناب سردبیر این تعارض را ما به شما حمل کردیم شما بدون اینکه متوجه باشید به این تعارض کشیده شدید چون منافع ما گروه ها، متعارض است . (دیگه وارد متن نمیشم که اگه دست یافت آن گروه نهال است آنچه دست گروه ماست یک آئین نامه مصوبه حدود ده ساله است که هنوز ثمری نیاورده چرا اون بدبختهارو امیدوار می کنید احتمالا از تعارص بین ان گروه و مدیریت باشد که بر شما ناخواسته حمل شده است .۳- “امروز همه ما وظیفه داریم به مدیر عامل کمک کنیم تا نگرانی هایش رفع شود.حالا که او به نفع نیروهای شرکتی وارد فضا شده است, باید نگرانی هایش را رفع کنیم. ” جناب سردبیر این گفته ی شما است که این هفته دوشنبه نوشتید این نوشته کاملا با توصیه های که در مقاله ی سه شنبه برای بازنشسته ها نوشتید هم خوانی دارد و ادامه ی همان الگوی فکری است؛الان میشه برای چند سطر جاهامون را عوض کنیم و شما از طرف یه بازنشسته به موضوع نگاه کنید آیا میشه گفت شما برای شرکتیها خیلی زحمت کشیدید تا دوشنبه مدیرعامل خواسته های انها را قبول کردندحالا نمی خواهید افکار ایشون سر بازنشسته ها پریشون بشه تا خواسته های شرکتی ها که واقعا زحمتکشان شرکت هستند عملی بشه؟آیا یه بازنشسته حق داره بگه شما نمیخواهید مدیر عامل نگران بشند.
در ایین نامه خصوصی سازی که بین مخابرات وشرکتی که مخابرات را خرید و سازمان خصوصی سازی و وزارت رفاه تایید شد که درآن امده بدون تصمیم جمعی حق فسخ یکطرفه مفاد ان نیز نیست در تمام بندهای آن امده تمام مزایایی که برای کارکنان در نظر گرفته شده برای بازنشستگان هم هست به غیر از حقوق وپاداش
با نظر شما موافقم. بشرط آنکه اصل موضوع به فراموشی سپرده نشود
از این بدتر هشت سال ندادن خیلی ها مردن
بقیه هم میمیرن و صفریها راحت میشن
سلام بر سردبیر هرچه شما بگویید بر ما حجت است
سلام تنها راه فقط تجمع هست واعتراض حداقل در مقابل ظلم سکوت نکرده ایم این مدیران به هیچ عنوان حقوق بازنشسته ها را نمی دهند