15 اتفاقی پس از مرگ برروی بدن انسان رخ می دهد!!
مخابرات ما-تابهحال به این فکر کردید که وقتی میمیرید چه اتفاقی میافتد؟ منظور ما جنبههای روحی قضیه نیست، برای بدن مادیمان چه اتفاقی میافتد؟
آنچه مشخص است مرده نمیتواند با ما ارتباط برقرار کند و به ما بگوید مردن چه حسی دارد یا اینکه بدن چگونه این فرآیند را طی میکند، اما خوشبختانه علم به ما میگوید چه اتفاقی میافتد؛ و علم به ما میگوید هنگام مردن اتفاقات خیلی بیشتری از «پوسیدن» میافتد.
درواقع طنز ماجرا این است که بدن برای پوسیده شدن باید سرشار از زندگی باشد.
۱. قلب میایستد و جریان خون متوقف میشود
این چیزی است که دکترها برای اعلام وقت فوت از آن استفاده میکنند. وقتی قلب از کار میایستد بقیه بدن با سرعتهای متفاوت شروع به مردن میکنند. وقتی دیگر قلب نمیتواند عمل پمپاژ را انجام دهد، خون در رگها و شرایین متوقف میشود.
۲. رنگ بدن شروع به تغییر میکند
چون دیگر جریان خون متوقف شده، بدن دو رنگه میشود. علت این امر این است که خون به علت نیروی جاذبه در پایینترین قسمتهای بدن جمع میشود که رنگی شبیه کبودی ایجاد میکند. بخش دیگر بدن هم کاملاً رنگرفته میشود، چون دیگر خونی در آنجا باقی نمانده و خونها به قسمتهای پایینی رفتهاند.
۳. سرد شدن بدن
سرمای مرگ هم نامیده میشود و آن زمانی است که بدن دمای ۳۷ درجهی سانتیگرادی خود را از دست میدهد و بهآرامی به دمای محیط میرسد. هر ساعت حدود هشتدهم درجهی سانتیگراد دمای خود را از دست میدهد.
۴. جمود نعشی
چند ساعت بعد از مرگ بدن شروع به سفتوسخت شدن میکند. این اتفاق به خاطر کاهش یافتن سطح ATP (آدنوزین تری فسفات) در بدن است.
جمود نعشی از پلکها و ماهیچههای گردن شروع میشود.
۵. بدن همچنان حرکت میکند
بله، خون متوقف و لخته شده، اما بدن ما تا ساعتها بعد از مرگ همچنان قادر به انقباض و کشش و انعطاف است. این به خاطر این است که بافتهای عضلانی وقتی میمیرند منقبض میشوند و بسته به اینکه چه تعداد ماهیچه همزمان منقبض میشوند ممکن است اینطور به نظر برسد که جسد در حال تکان خوردن است.
۶. صورتهایمان پهن میشود
وقتی ماهیچهها دیگر منقبض نشوند چینوچروکها و خطوط اخم هم از بین میروند. ولی خب واضح است که شما مردید، پس واقعاً حیف میشود!
۷. رودهها خودشان را تخلیه میکنند
بااینکه در مرحله جمود نعشی همهی بدن سفتوسخت میشود، اما همهی بدن اینطور نمیشود. درواقع بعضی قسمتها مثل عضلات مقعد خیلی هم شل میشوند؛ چون وقتی زندهایم این مغزمان است که آنها را منقبض و بسته نگه میدارد تا آنها را کنترل کند.
وقتی دیگر مغز نمیتواند اعمال غیرارادی را کنترل کند، عضلات مقعد هم هر کاری دلشان خواست انجام میدهند، بنابراین باز میشوند و باقیماندهی آنچه در رودهها باقیمانده بوده تخلیه میشود.
۸. بوی تعفن از بدن برمیخیزد
جسدها بدجور بو میدهند. بوی بد وقتی ایجاد میشود که سلولهای در حال مرگ ما آنزیمهایی از خودشان ترشح میکنند و از این طریق به باکتریها و قارچهای محیط از واقعه خبر میدهند. باکتریها و قارچها هم به این درخواست پاسخ مثبت میدهند و شروع به تجزیه بدن میکنند که این فرآیند گازها و بوهای زننده و متعفنی را ایجاد میکند.
۹. حیوانات سر میرسند
درست بعد از باکتریها و قارچها سروکلهی جانورانی مثل مگسهای گوشت و حشرات گوشتخوار پیدا میشود.
این جانوران تخمهایشان را در بدن میگذارند که بعد از باز شدن تخمها، لاروها شروع به تغذیه از جسد کنند.
بعدازاین مورچهها، کنهها، عنکبوتها و بعد مردارخواران بزرگتر هم خودشان را به مهمانی میرسانند.
۱۰. جسد هایمان میتوانند سروصدا ایجاد کنند
ظاهراً اینیکی هنوز هم پزشکان و پرستاران را میترساند! بدنهای ما صداهای نامتعارفی از خودش درمیآورد ازجمله حتی ناله و جیغ و صداهای ناجور دیگر. این صداها درنتیجهی ترکیب جمود نعشی و تولید گاز در رودهها است.
۱۱. رودههایمان تجزیه میشوند
ازآنجاکه رودههای ما میزبان مقادیر فراوانی باکتری است، بهمحض اینکه سیستم ایمنی بدن تعطیل میشود، این باکتریها هم شورش کرده و شروع به تجزیه خود رودهها میکنند.
۱۲. بعد چشمانمان ورمیقلمبد و زبانمان پف میکند
وقتی اجزاء بدن شروع به تجزیه میکنند و رودههایمان گاز تولید میکنند، این گاز باعث میشود چشمانمان وربقلمبد و زبانمان پفکرده از دهانمان بیرون بزند.
۱۳. نهایتاً پوسیدگی
این مرحله به مایع سازی اجزاء بدن هم معروف است و زمانی اتفاق میافتد که سلولهای ما به خاطر فعالیت پروتئینهای تجزیهکننده، تجزیه خود را کاملتر میکنند و انسجام بافتها از بین میرود.
۱۴. پوستمان شل میشود
وقتی گازهای بدن تشکیل میشود فرسودگی و ازهمگسیختگی پوست تشدید میشود و این به معنای جدا شدن پوست از استخوانها و ماهیچهها است.
۱۵. استخوانها آخر از همه از بین میروند
دههها بعد از باکتریها، قارچها و از بین رفتن سایر اجزاء بدن، پروتئینهای درون استخوانها نهایتاً تجزیه میشوند و آنچه باقی میماند هیدروکسی آپاتیت است، مادهی معدنی استخوان که نهایتاً به غبار تبدیل میشود.
سلام
هنوز بعد از گذشت چند سال از فوت برادر کوچکترم در هنوز با این موضوع کنار نیامده ام.
من می ترسم !!!!
همین الان هم با اشکی که در چشمانم حلقه بسته این مطلب رو می نویسم
بسیار احساس ترس و گناه دارم. شاید میتونستم به برادرم بیشتر کمک کنم اما نشد….
از این موضوع رنج می برم ولی بیشتر میترسم …
به مردن هم خیلی فکر می کنم
خیلی جالب بود ممنون.
قدرت خدا. همه چیز روی حساب و کتاب است.
سردبیر جان !ممنون بابت اطلاعات جامعی که دادید.ای کاش انسانها درک میکردند که هیچگاه فراری از این فراآیند ندارند و هر کس با هر جایگاه و قدرتی نهایتا همین میشه.
هر چند این باعث عدم تلاشمون نمیشه ولی خوب مواظب باشیم
سر دبیر عزیز اگه نمی تونی مطلب پیدا کنی و به درد کارکنان برسی سایتو تعطیل کن. مگه این سایت .سایته جسد شناسیه.
این راهی هست که پیش روی همه مون هست . فقط امیدوارم جوری رفتار کنیم که همیشه برای چنین روزی آماده باشیم
انشاالله