افزایش سواد رسانهای به جای فیلترینگ
مخابرات ما – مانوئل کاستلز حق داشت که این روزها را پیشبینی کند. او میدانست که شبکههای اجتماعی جریان قدرت را به راحتی به قدرت جریانی تبدیل میکند و فضای جوامع بشری را تا آن اندازه تغییر خواهند داد که فاصلهای بین فضای واقعی و فضای مجازی باقی نماند. کاستلز به درستی پیشبینی کرد که همه ما وارد یک زندگی دوگانی -یک پا در فضای واقعی و یک پا در فضای سایبری- خواهیم شد. اما ما چگونه باور کنیم که در چنین زمانهای که تنها یک سال و اندی به ظهور وب هوشمند بیشتر باقی نمانده، هنوز سخن از محدودیتها و فیلترینگ است. کمتر سخنی از استفاده قوی و نظاممند در وب2 و شبکههای اجتماعی میشنویم. این در حالی است که وزارت ارتباطات حتی اگر خود را در قضیه فیلترینگ شبکههای اجتماعی منفعل بداند، مقصر نمیداند. با وجود آنکه صورت مسأله روشن است، ما نیز به دنبال یافتن قصورها و تقصیرها نیستیم، بلکه به دنبال بازخوانی یک واقعیت و واکاوی و یافتن راه حلهایی هستیم که ما را از انفعال درآورد و ما را به عنصری مبتکر تبدیل کند. پس در گام اول باید سواد رسانهای را در کشور افزایش دهیم کاری که دیگران به درستی انجام دادهاند.
مخابرات ما (محمد – روز نو ) -:سواد رسانهای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم. افراد، با سواد رسانهای قادر به کشف پیامهای پیچیده موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند. هدف عمده آموزش سواد رسانهای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکت کنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند، نه این که حالتی ایستا، منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزشهایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانهای انتقال پیدا میکنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانهای توانایی شناسایی پیامهای مخرب را کسب کرده و میتواند نوعی رژیم مصرف رسانهای را برای خود تنظیم کند. این مهارت هم چون یک رژیم غذایی عمل میکند که هوشمندانه مراقب است چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر، چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه، و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت یک مصرف کننده محض خارج شده و به صورتی فعالانه به گونهای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد.
شبکههای اجتماعی و فیلترینگ؟
تجزیه و تحلیل شبکههای اجتماعی و تحلیل تئوریهای موجود نشان میدهد که اصلیترین نکته در هر شبکهای، روابط است و از آنجا که درک و فهم این روابط در سطح و گستره یک شبکه بسیار مشکل و گاهی حتی غیرممکن است، تحلیل شبکههای اجتماعی نیز کاری بسیار دشوار مینمایاند. شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فعالیت میکنند، از خانواده تا سطح کشورها و بینالملل، و نقش مهمی در تعیین راه حل مشکلات یا ایجاد آنها دارند. جامعه مجازی در سادهترین شکل آن، بستری است برای ایجاد روابط مشخص مانند دوستی، بین اشخاص و گروههایی که به افرد متصل هستند. در نتیجه ارتباطات اجتماعی از آن فرد به شبکه و از شبکه به کل افراد سرایت میکند. فیلترینگ، عبارت است از محدود کردن دسترسی کاربران اینترنت به وبگاهها و خدمات اینترنتی که از دیدگاه متولیان فرهنگی و سیاسی هر کشور برای مصرف عموم مناسب نیست، اعمال فیلتر به وسیله ارائه دهندگان خدمات اینترنتی انجام میشود ولی تعیین سطح، مصادیق و سیاستهای فیلترینگ با حکومتهاست. گسترش اينترنت زمينهاي را به وجود آورد که طيف وسيعي از اطلاعات بدون هيچگونه محدوديتي و فراتر از مرزهاي جغرافيايي در سراسر جهان منتشر شود و به نحو چشمگيري به يک رسانه ارتباطي و اطلاعاتي تبديل گردد. ضمن اينکه مخاطبان و کاربران اينترنت هم به همان اندازه افزايش مداومي داشتهاند. خصوصيت و ويژگي اينترنت و سهولت انتشار مطالب و اطلاعات و علاوه بر آن راحتي دستيابي به انواع مختلف اطلاعات در وب اعم از متن، صوت و تصوير و دادههاي گرافيکي متنوع، به اندازهاي شدت يافته که در برخي موارد اطلاعات حاوي مطالب مخرب و زيانباري نيز در وب منتشر ميشود که زمينه سوء استفادههاي مختلف را فراهم آورده است. به هر حال، بحث نظارت و کنترل بر محتواي وب، چالشهاي سياسي و فرهنگي را پديد آورده است که از جمله آنها ميتوان به مخالفتهاي گسترده در برخی زمینهها و نيز تاکيد بر دسترسي کاربران به اطلاعات سالم و ارزشمند اشاره کرد. بر اساس يکي از جديد ترين تحقيقات انجام شده توسط شرکت OpenNet که سعي دارد اعمال و کاربرد فيلترينگ در کشورهاي دنيا را شفاف کند، بيش از 30درصد سايتهاي اينترنتي مورد آزمايش اين گروه تحقيقاتي با انسداد مواجه بوده است. مطابق آنچه در مقررات وضوابط شبکههاي اطلاعرساني رايانهاي ايران آمده، کليه ايجاد کنندگان نقطه تماس موظفند تا سيستم پالايش مناسب به منظور ممانعت از دسترسي به سايتهاي ممنوع را فراهم آورند. کارشناسان اينترنت در ايران همواره از عملکرد ناهمانگ و سليقهاي در امر فيلترينگ اينترنت انتقاد کردهاند. آنها همچنين بارها از فيلتر خودسرانه و پيشگيرانه سايتهاي اينترنتي شکايت کردهاند. هم اکنون يک کميته سه نفره متشکل از نمايندگان صداوسيما، وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي مامور نظارت بر فعاليتهاي اينترنتي است. اين گروه با تهيه فهرست سايتهايي که بايد مسدود شوند، تنها نهاد رسمي مسئول در اين زمينه است. بسياري از منتقدان در ايران ميگويند که ناکارآمدي سانسور افزارها موجب ايجاد اخلال در مطالعات علمي دانشگاهيان و محققان شده و آنها را از منابع ارزشمند موجود در اينترنت محروم ساخته است.
چه باید کرد؟
یک بررسی ساده به خوبی نشان میدهد که اگر افزایش سواد رسانهای را در یک کفه و حضور فعال در شبکههای اجتماعی را به آن بیفزاییم و در کفه دیگر اقدامات محدود کننده و برخوردهای انفعالی را قرار دهیم، بیتردید کفه نخست سنگینتر خواهد بود و ما را به نتیجهای روشنتر رهنمون میسازد. فارغ از آن که اقدامات محدود کننده از سوی چه شخصیتهای حقیقی یا حقوقی انجام میشود، تلاش برای یک نهضت عمومی که سواد رسانهای را افزایش دهد، گرچه دیرهنگام است، اما میتواند ما را از وضعیت موجود نه تنها خارج سازد، بلکه کشور را برای ورود به وب هوشمند، آماده سازد. به یاد داشته باشیم که وب3، شبکههای اجتماعی یا وب2 و وبسایتها در وب یک را به کلی به حاشیه میراند و شرایط به مراتب از امروز برای دیدگاههایی که حاضر به حضور در فضای وب نیستند، دشوارتر خواهد ساخت. اما سواد رسانهای یک امر مداوم است که میتواند به تناسب تغییرات نو به نو شونده تکنولوژی ارتباطی شهروندان ما را هم مصون نگاه دارد و هم فعال کند به جای آنکه در انفعال قرار دهد.
***
نظرات بسته شده است.