مخابرات ما و دیدار از شرکت طاها و برگزاری نشست های ویژه – بخش دوم
مخابرات ما- از بخش های مهم سفر به اصفهان دیدار با کارکنان ستادی شرکت طاها بود.نگاه های تیزبین، دقیق و مهربان جوانان ستادی، در اولین لحظه که وارد هر اتاق میشدی توجه شما را جلب می کرد.وقتی از فعالیت های خود صحبت می کردند، دنیایی کار داشتند.می گفتند :”ار اول صبح که می آییم تا شب، یک سره کار می کنیم.”
این گروه، روز در خانه خود دیده نمی شوند.حتی روزهای تعطیل هم کار می کنند تا ا طلاعات به موقع آماده و مشکلات کار رفع شود.اینجا هر نفر فقط یک کار تخصصی ندارد بلکه در چند کار حرفه ای شده اند.
اکثرشان جوان بودند ولی گاهی هم تجربه قدیمی ها کمک شان می کرد.این دوستان یک مشکل بزرگ داشتند، اتاق های کوچک و پر تعداد! این ساختمان کوچک، سه طبقه و دو نیم طبقه داشت.در نیم طبقه ها ، در یک اتاق سه در چهار، پنج نفر میزهایشان را به هم چسبانده بودند. لذا کار کردن بسیار دشوار می شد اما با این همه، نیروی جوانی، پیشران فعالیت های روزانه آنان بودو به نظر می رسید با وجود حجم زیاد کار، در کنار بکدیگر تیمی خوشحال هستند.تیمی که به قول مدیر عاملشان، بجای اینکه نفر اضافه کنند بیشتر کار می کنند!
به عنوان سردبیر و مدر مسئول مخابرات ما، در کنار آنان حس خوبی داشتم.همان حسی که انسان در کنار دوستان نزدیکش دارد.
میخواهم آخرین جمله این سفر توصیفی از این گروه باشد “نگاه های مهربان و لبخندهای گرم!”
طاهایی ها ! از مدیر عامل تا کارشناس! خسته نباشید! خدای مهربان حفظ همه خوبی های شما باشد!
عکس های زیر، بخشی از لحظات خوب دیدار را ثبت کرده است..
خدا را شکر که شما هم با مدیران می گردی ودیگر با کارگران مخابرات کاری نداری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ممنونم از احوالپرسی هاتون!
نمی پرسی کجا بودیم؟
تسویه حساب بازنشستگان اسفند پارسال هنوز پرداخت نشده.
پرداخت کنند و در روز در خانههای خود دیده نشوند
تسویه حساب بازنشستگان اسفند پارسال هنوز پرداخت نشده. پرداخت کنند و در روز در خانههای خود دیده نشوند
جناب آرشیان عزیز وزحمتکش دمتگرم ولی دیدار بدرد نیرو شرکتی نمیخوره وقتی تورم داغونه و جواب نماینده شرکت بابت سنوات و مرخصی اینه چون به نرخ ۱۴۰۴تصویب شده پایان سال میدیم این چه حرفیه اخه اون پول اگه به گدا بدی تف کف دستت نمی اندازه همکارا مخابراتی چه گناهی کردن گیر مدیرای نالایق افتادن خدا کنه زودتر تبدیل وضعیت بشیم حداقل نظام پرداختی منصفانه شه ….بخدا حاضریم جنگ بشه بمیریم راحت شیم عرضه خودکشی نداریم
دوست خوب بلوچ من
عزیز دل سردبیر که هر دو رنج کشیده ایم و برای من ارزش فوق العاده ای دارید
این دیدارها، قرار نیست در همان لحظه مشکلات شما را حل کند.
من وظیفه ام این است که همه را سر خط بیاورم و ابزار خبر رسانی و اطلاع رسانی را فراهم کنم.
وظیفه من این است که تعامل ایجاد کنم تا بتوانم خبر موضوعات را به شما برسانم
وظیفه من این است که دو طرف را از مشکلات همدیگر آگاه کنم.
دوست خوبم
خدا می داند با اینکه بسیار بسیار حال بدی دارم، سعی می کنم این چراغ را روشن نگه دارم.
فعلا قلب هر دوی ما آتش گرفته. هم شما و هم من! اما ما باز باید از خاکستر خود برخیزیم.
خودکشی یعنی چه؟ خودکشی یعنی بار خود را روی دوش فرزندان انداختن! شما با این همه توانایی، مشکلات را به سختی حل می کنید، اهل خانواده چه کنند پس از شما؟!
باور کنید حتی یک روز هم نشده که پس از خواندن کامنتهای شما عزیزانم، اشک نریزم!
دردها برای همه ما کشنده است! حتی این اوضاع برای مدیران هم کشنده است!
اما آنان با درافتی های مناسب، زره می پوشند در حالی که من و شما مثل آن پادشان لختیم!
به نظر شما چقدر دوام دارد این تفاوت طبقاتی؟
شاید تا ابد!؟ … تاریخ می گوید: هرگز!