مخابرات ما (سردبیر) – چهار روز است که دقیقا بین بهشت و دوزخ، مرگ و زندگی روحی درگیرم. همین باعث شده سه روز از شما دور باشم. از شمایی که شبانه روزم را با شما میگذرانم.
طهر روز سه شنبه در حال کاری بودم که یک تلفن کوتاه تمام آرامش مرا از من گرفت، درست مثل روحی که یک باره از جسم بیرون کشیده می شود و یک جسم فشرده بی روح باقی می گذارد.
… تا این لحظه از شب 11:20 دقیقه در این فضا قرار گرفته ام.
امروز جمعه اعضای خانواده برای ضبط یک سری فیلم های کوتاه و تبلیغاتی به بیرون از شهر رفتیم.ضحنه هایی از فضای دیداری ما را در تصاویر می بیید.
آن همه فشار روانی و این اجبار خانواده به رفتن!
سعی کردم همه چیز را فراموش کنم و یک عصر را با دیگران باشم.
این شد که بهشت دروازه هایش را درست از دوزخ به روی من باز کرد.گوشه ای از زمین خدا، بیایان بزرگ با اثری بسیار کمیاب اما فراموش شده بهشت کوچک من شد.
آب انباری کوچک در مسیر قناتی قدیمی، در حاشیه نزدیک شهری بزرگ،بهشت کوچک من شد.
دنیا با همه زیبایی ها و زشتی ها و پلیدی هایش به سراغ من آمده بود!
سعی کردم از همه چیز لذت ببرم تا وقتی که دوباره با برگشت به شهر،دروازه های جهنم را به استقبال بروم! سعی کردم در لحظه زندگی کنم.سه چهار روز بود که دروازه های ورودی با به روی تماس های تلفنی بسته بودم.
سه چهار روز بود که اصلا ورودی-خروجی های سایت را به سمت خودم بسته بودم! همه و همه را …. حتی به سختی خودم را راضی کردم تا تماسی از کرمان را با پاسخی کوتاه به آینده واگذارم.حالا امروز او این مطالب را می خواند و دلیلش را لابد می فهمد!
حالا چرا من این حرفها را برای شما می گویم؟
ارتباط این دو دنیای زشت و زیبای من با شما چیست؟
آیا صرفا می خواهم خاطره ای تعریف کنم؟ آیا میخواهم برای بهشت تبلیغ کنم یا برای جهنم؟ آیا ….!
هرگز سردبیر چیزی در سایت نمی گذارد که برای خواننده آورده ای نداشته باشد…. نداشته باشد!….
اینک که شما این مطالب را می خوانید از آنجا که اصل موضوع را نمی دانید حتما با خودتان می گویید: “من که هر روز در جهنم هستم ….. من که هر روز و هر ساعت در دوزخ زندگی میکنم ….. این درآمدم …. این جیبم …. این فردایم …. این … آیا بدتر از جهنم نیست؟……”
من می گویم نیست! نیست! نیست!
من می گویم دنیای شما هرگز قابل مقایسه با حهنم فعلی من و یا حهنم واقعی آن سو میست! … بخدا نیست!
بیایید در متن سختی و مشکلات، یاد بگیریم، گاهی در لحظه زندگی کنیم و گاهی دروازه های بهشت و جهنم را بسیار نزدیک به هم بگیریم!… روزگار ما در یک لحظه با خبری که اصلا انتظارش را ندارید به هم می ریزد! … به هم می ریزد و دیگر هرگز مثل گذشته نخواهد شد!
واقعا دیگر هرگز مثل گذشته نخواهد شد!
حالا که با شما حرف می زنم، دارم سعی می کنم عادی باشم! … تلاش می کنم بار سنگین مشکلاتم را روی دوش شما نگذارم. اما می خواهم شما را در حس خودم شریک کنم!
شاید فردا باز در ادامه همین زندگی مرا از جهنم بیرون بکشند و بتوانم روند عادی زندگی خود را با شما از سر بگیرم!
زندگی همین است! دعا کنید برای ما تا سهم ما از زندگی، بیشترش در بهشت باشد! زندگی ما نمی تواند دائم در بهشت باشد یا در جهنم! … زندگی را درهم به ما می دهند! اما از آ«جا که مزه تلخ بیش از مزه های دیگر در ذهن و مغز ما باقی می ماند، تلخ و گس را طولانی می دانیم!
می گذرم!
سایت خانه شماست! من باشم یا نباشم!
سایت محل گفتگوی شماست! من باشم یا نباشم!
یاد بگیرید بدون سردبیر هم سایت را دوست داشته باشید!
من هستم! دور یا نزدیک! … پیگیر حرفها و مشکلات و گرفتاری های شما هم هستم.در هر حال و در هر فضایی!
گاهی یکی دو روز دیرتر یا زودتر واقعا اثری ندارد! … پس بگذارید من هم بتوانم در کنار شما و سایت، روزگار خود را ، در بهشت یا دوزخ سامان بدهم!
دوستتان دارم، بدون برو برگرد! می دانم که دوستم دارید بی برو برگرد! گاهی وقایع تلخ و شیرین بین ما فاصله می اندارد، این مهم نیست! مهم این است که قلب هایمان با هم دم می گیرند و در ضربانهای هم، زندگی می کنند!
سردبیر- ابتدای روز بیست و سوم دی ماه 97
ساعت 00:33
پی نویس1: قطار 3:10 به یوما، نام فیلمی است که گروهی تلاش می کنند یک جنایتکار دستگیر شده را سالم به قطار 3:10 یوما برسانند.مامور قانون با یک نفر قرارداد می بندد که در ازای مبلغی به او کمک کند.داستان جوانمردی, جنایت، مردانگی، قصاص و … در تقابل با هم زندگی می کنند! در انتهای فیلم برای اینکه قهرمان به پولش برسد، جنایتکار با کشتن دوستان خودش وارد قطار 3:10 به یوما می شود!
ما همه تلاش می کنیم به قطار 3:10 یوما برسیم!
پی نویس 2: در این سفر دو سه تا عکس در اینستاگرام گذاشتم.دوستان زیادی محبت کرده و تصاویر را لایک کردند.من هنوز هرگز اینستایم را معرفی نکرده ام .این نشانه لطف شماست.(a.arashiyan)
r
انسان در دنیا مثل برزخ گرفتار است
فقط تفاوتش اینست که در این برزخ (بین بهشت و جهنم)میتواند حرکت کند ، بسمت جهنم یا بهشت برود
سردبیر مهربان دعایم برایتان حرکت بسوی بهشت و ماندن بیشتر در بهشت است
هرچند از جهنم هم گریزی نیست!
سپاس
سپاس