یک گزارش زیبا از نقطه صفر مرزی و نیاز امروز مردمش!
مخابرات ما- در یک ماموریت اداری به روستائی رفتم در نقطه صفر مرزی. آنچه دیدم برایم بسیار جالب بود.
مخابرات ما (رامین) – این بار ماموریت ما رفع مشکل مردم در روستائی بسیار دور بود. جایی در نقطه صفر مرزی.روستای علیوردی اوشاقی!
روستائی کوچک با حدود ۵۰ خانوار، با خانه هایی نزدیک به هم، با بافتی سنتی و قدیمی!
این هم تصویر واقعی همین روستاست.
بله! اینجا یکی از دورترین نقاط کشور است که با مرز آذربایجان فاصله ای اندک دارد.شاید کل ساکنین این روستا به پنجاه خانوار هم نرسد ولی نکته جالب توجه در این نقطه، اولین برخورد مردم با ما بود که برای رفع مشکلات مخابراتی و تلفنی به آنجا رفته بودیم.
اولین سوال مردم، از پیر و جوان این بود که : شما برای رفع مشکل اینترنت آمده اید؟
وقتی پاسخ مثبت ما را می شنیدند بسیار خوشحال می شدند و با لحنی دلنشین با همان لهجه زیبای محلی به ما می گفتند : خدا خیرتون بده! زود درستش کنید! یک هفته است اینترنت نداریم!
وقتی برای اولین بار این جملات را شنیدم مات و مبهوت به گوینده نگاه کردم!
روستائی در نقطه صفر مرزی، کوچک و دور، با ۵۰ خانوار و تعداد اندک جوانانش، چنان به اینترنت عادت کرده اند، چنان به آن خو گرفته اند، چنان از آن استفاده می کنند که اگر یک هفته نباشد واقعا احساس خلا و تنگنا می کند!
هرگز فکر نمی کردم اینترنت و کاربردهایش حتی تا دل دورافتاده ترین روستاهای ما هم رفته باشد! هرگز گمان نمی کردم جذابیت های این مسافر از راه رسیده، حتی مردم روستاهایمان را مسحور کرده باشد!
این فقط ما مردم شهر و چسبیده های به تکنولوژی نیستیم که به اینترنت عادت کرده ایم و بدون آن نمی توانیم زندگی کنیم.این اینترنت همه جایی شده! به همه تعلق دارد! همه به آن نیاز دارند! همه از مسیر آن بخشی از نیازهایشان را رفع می کنند.
داشتم فکر می کردم که آیا ما بقدر این همه مصرف، تولید محتوا هم داریم؟!
به چند عکس مهمانتان می کنم از ماموریت دیروزم در حوالی تبریز و استان آذربایجان شرقی.
سلام واقعا” خسته نباشیدبرامون ذکر نکردید بالاخره اینترنت آن روستای دوراقتاده وصل شدیانه