سردبیر (حقوق شرکتی ها)- اقای راسخ برادر گرامی! از دست شما و بانک صادرات به کجا شکایت ببریم؟
مخابرات ما (سردبیر) – بدون تعارف خسته شدیم از دست این بانک صادرات با شیوه های کاریش.
چند ماهی است که حقوق نیروهای شرکتی – شسکام و خدمات اول- به یکی از شعب بانک صادرات تهران واگذار شده است.
هر ماه یک داستانی داریم با این بانک! به گذشته برنمی گردیم اجازه بدهید ببینیم این ماه چه مکافاتی سر ما و مخابرات و نیروهای شرکتی درآورده است.
روز گذشته در تماس با مدیران مخابرات ایران، شسکام و خدمات اول، گفته شد امروز طلب مخابرات از همراه اول واریز می شود و می توانیم حقوق نیروهای شرکتی را بدهیم.
در تماس با مدیران شسکام و خدمات اول مشخص شد کارهایشان حاضر است و همه لیست ها به بانک سپرده شده، نتیجه اینکه اگر پول برسد حقوق پرداخت می شود.
پول رسید. زود هم رسید.
بانک از ساعت ۱ یا ۲ نگه داشته و حقوق را تا فردا پرداخت نمی کند.
دلیل بانک: قطع برق!
باور کنیم؟ باور نکنیم؟ … سعی می کنیم باور کنیم. بقول یکی از اعضای سایت این بانک یک یو پی اس ندارد؟
.
صبح امروز بانک پول حقوق را از حساب شرکت ها برمی دارد و به حساب خودش منتقل می کند. لذا باید به سرعت سر ساعت ۸ حقوق کارکنان پرداخت شود.
اما بانک حقوق نمی دهد! چرا؟
بانک می گوید: شعبه ما نمی تواند بین روز حقوق بدهد! باید حتما بعد از ساعت ۴ حقوق واریز کنیم!
.
بدون تعارف، دود از سر آدم بلند می شود! کجای دنیا سیستم بانکداری اینگونه است؟
کجای دنیا پول را از حساب شما خارج می کند اما به حساب طرف دیگر واریز نمی کند؟
.
اگر راست می گوید پول را از حساب مخابرات خارج نکند!
.
حرف آخر!
آقای راسخ!
برادر بزرگوار ما!
دوست خوب ما!
باور کنید این بانک صادرات و این شعبه اش یک ماه، نگذاشته آب خوش از گلوی مخابرات پایین برود!
ما فقط خبرش را می گذاریم. اما این بانک باعث شده همه خبرهای ما غلط از آب دربیاید. در عین حال که همه جوانب کار را در نظر می گیریم!
.
آقای راسخ!
برادر گرامی!
ما بعنوان رسانه خسته شدیم از دست شما و این کارهایتان!
باور کنید برای این شعبه و این بانک هزینه دادن، در شان شما نیست!
چه بگوییم دیگر؟
قانون از کجا آورده ای که برای مسئولین محترم!!!😁 اجرا نشد
اگرم شد که ندیدیم و نتیجه نداشت و نشد
ما مستضعفین اما عملا اجرا میکنند👇
از کجا آورده ای
اینهمه آه و فغان را از کجا آورده ای
سینه آتش فشان را از کجا آورده ای
تو گران جان و گران بار و گران دل گشته ای
اینهمه جنس گران را از کجا آورده ای
در میان خیل آدمهای بی درد شریف
اینهمه درد نهان را از کجا آورده ای
قهرمان استقامت در گرانی گشته ای
افتخار بی نشان را از کجا آورده ای
زیر بار خرجی و زیر فشار زندگی
اینهمه زور و توان را از کجا آورده ای
جرات وارد شدن با جیب سوراخ و تهی
در مغازه یا دکان را از کجا آورده ای
نق و نوق و اعتراض و انتقادت را ببُر
این درازی زبان را از کجا آورده ای
ناله و فریاد تو گوش فلک را پاره کرد
این گشادی دهان را از کجا آورده ای
ازدواج تو مبارک باد اما ناقلا
تو کلید هفت خوان را از کجا آورده ای
تو عقیم و همسرت نازا بگو پس اینهمه
بچه های حیف نان را از کجا آورده ای
زیر خاکی یافتی یا قلک بچه شکست
سکه های ده قران را از کجا آورده ای
سکه هایت پول خرد و آرزوهایت کلان
اینهمه خرد و کلان را از کجا آورده ای
در میان برج و ویلاهای این شهر بزرگ
این خرابه آشیان را از کجا آورده ای
جای سنگ از پیت روغن خانه را کردی بنا
روغن قوی و جهان را از کجا آورده ای
رختخواب تو چمن های لطیف پارک ها
این لحاف آسمان را از کجا آورده ای
گر در عمر خود ندیدی سفره های رنگ رنگ
اینهمه رنگین کمان را از کجا آورده ای
نان خشک سفره را فرضا گدایی کرده ای
اشتها از بهر نان را از کجا آورده ای
گوشتی در لابلای شوربای تو نبود
این دو تکه استخوان را از کجا آورده ای
گر ز استنطاق شلوار و کلاهت بگذریم
اینهمه وصله بر آن را از کجا آورده ای
طنز هالو را شنیدم گفتم آخر این همه
شعر و طنز و داستان را از کجا آورده ای
محمد رضا عالی پیام( هالو)
اسب پادشاه
روزی گذشت پورشه ای از گذرگهی
فریاد و آه و ناله ز هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک فقیر
این اسب کیست مادرم؟ این اسب پادشاست؟!
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که الاغی گرانبهاست !
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت 😀 و گفت
این خر گمان کنم که خر مایه دارهاست
کودک به گریه گفت برایم نمی خری؟
این اسب با کلاس و نجیب است و سر براست
مادر به خنده گفت عزیز این که اسب نیست
این پول نفت ماست که در جیب اغنیاست
ما را به حرفهای قشنگی فریفتند
گفتند پول نفت سر سفره شماست
ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
رو شکر کن پراید اگر زیر پای ماست
مردی که جیب ما و تو را می زند گداست
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
محمد غلامی
۲۰/۶/۹۴
ای خدا دارم شکایت ز شما
رزق ما افتاد در دست که ها؟!
کی اند این نامردمان و اشقیا
نالم اینجا من و یک مرغ صبا!
حبیب الشعراء
۸ اسفند۹۸
امیدوارم روزی برسد که ما پرسنل زورمان را به التماس نفروشیم. وقتی تمام نیرو و قدرت این سازمان در دستان ما مجریان است نباید به وعده ها و تهدیدات کسانی که مخابرات را آتش زدند دلخوش کنیم.
سلام
پیام های همکاران خودم رو خوندم آقا اینها به نظر نفوذی هستند واز روی عمد دارند نارضایتی درست می کنند مخصوصا در این زمان ، این حرکات بایستی توسط انجمن صنفی به حوزه های امنیتی گزارش بشه تا بررسی کنندولی دوستان به محض واریز حقوق به حساب صادرات همگی پول رو برداشت کنید یا به حساب دیگری واریز کنید تا نقشه هاشون برای رسوب پول در بانک صادرات و استفاده بانک وخودشون نقش بر آب بشه این کار رو که می تونیم انجام بدیم
اخ نمیدونوم دلوم دیونه کیست کجا می گردد و درخونه کیست-تقدیم به سردبیر
امیرمحمد جان
شاید رفته قسط های عقب افتاده رو بده .همون قسط هایی که از حقوق کم شده اما مخابرات نداده
ممنون از پاسخ شما
سلام ضمن عرض خسته نباشید خدمت شما سردبیر گرامی. میخواستم عرض کنم مشکلات فراوان و گرفتاری و نگرانی زیاد همکاران همه اش درست هست. مطمئنا همه اونهایی ظلم میکنن بالاخره مرگ به سراغشون میاد و باید در قیامت چوبش رو بخورند.
ولی : آقای سر دبیر اگر کل مسئولین هم یه روز نامرد شدند نباید امید رو محبت و مهربانی رو از دست داد. انشااله شما و همه همکاران آرامش داشته باشید. و موفق باشید. مگه روزی رسون اینها هستند که بعضی آقایون از اینا گله میکنن . خدا میدونه هر که باشی و به هر جا برسی آخرین منزل هستی این است.
دود گر بالا نشیند کسر و شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالا تر است
همه میدونن اونایی که بالا نشستن بعضیاشون حقشون نیست و بزودی از آه همین همکاران گرفتار میشن و خانوادشون دچار مشکلات غیر قابل جبران میشه.
مگه میشه طرف مال حرام بخوره و حق مظلوم پامال بشه.
ننه جان ، خواهر چون نگار من
راست گفتی، رفت حال نزار من
کسر نیست شعله را،دود که بالا میرود
نیست اندیشه خارم، ای گل گلزار من
پیرزن مخابراتی،ننه حبیب الشعراء
از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هرچند که تا منزل تو فاصله ای نیست
مهدی اخوان ثالث
مخابرات با این همه درآمد حقوق کارمندان خود را چرا نمیده؟ ما چه گناهی کردیم که سهامداران پول ها رو میبرن جاهای دیگه؟؟،
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
سعدی
سلام عزیز همشهریم ، آقای راسخ
بالا جان سنی آند ویردم الله آدینا
بیز مخابرات دا ایشلینلر و بازنشست اولانلارین حقینه ظلوم اولوب
سن عزیز ده بیلیرسن ، حقه و حقیقته کومک اول تا الله سنه کومک اولسین
قدیمکیلر(عزیز شهریار ) بویوروبدیلار:
آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی
انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی
و بویروبدور:
حیدربابا، دوْنیا یالان دوْنیادی
سلیماننان، نوحدان قالان دوْنیادی
اوغول دوْغان، درده سالان دوْنیادی
هر کیمسَیه هر نه وئریب، آلیبدی
افلاطوننان بیر قوری آد قالیبدی
و بویروبدور:
رحم قیل صائبه ساقی، می ایلن دوت الینی
نیچه ایچسون قانینی بواورگی قان اولموش؟
الله تاپشیردیم و دعای خیر سنه ایلدیم
قوجا ننه
خب ببین
تازه من که نسبتا ترک هستم معنی شو نمیدونم
چه برسه به رصدگر که فارسی شو به سختی حرف میزنه (زبون اصلیش انقلیسیه)
لطفا ترجمه شو بنویس که در تاییدش تاخیر نشه
سلام عزیز ننه سردبیر پیر😀
نسبتا ترک یعنی چی ؟!
هلو ننه!😁 ابزرور(Observer)
بالا یاخچیسان ؟ { دیس سنتنز ایز ترکیش لنگوویج==(ترنسلیت تو انقلیس لنگوویج)==? Boy , Are you good }
هاو آر یو مستر اور میس! ?
آر یو ممبر آو واسپ !؟
(به انقلیسی!😊 : Wide Angle Search for Planets-WAS)
You are my good friend
I wish you lucky
I hope see you again
good luck
😁🌹 !nane
وای از دست تو ننه!
شما همون به فارسی بنویسی کافیه!
کله ما رو توکامنتا خوردی دیگه واتس آپ می خوای چی کار؟!
متشکرم من هم آرزوی خیر برای شما دارم.
سردبیر دستت درد نکنه!
انتخابات دوم اسفند تمام شود نه خبری از مصوبه ۱۷ آذر است نه خبری از رفاهیات سال ۱۳۸۹ تاکنون ؟؟؟؟
بنده رسمی هستم درهمین جا ازمدیران مخابرات سوال میکنم که انتخاب بانک صادرات بنا به گفته ها بدین خاطربود که این بانک تعهد دهد به پرداخت حقوق دریک روز مشخص جهت رسمی ها وخصوصی ها .یعنی اگرقراربه مثلا ۲۵یا۲۶هرماه بود دبگر تغییرنکند.امابا گذشت چندماه ازحقوق شرکتی ها میبینیم که اصلا چنین چیزی عملی نشده. حالا بانک صادرات آنهم صادرات ورشکسته کساد چگونه میخواست چنین کاری کندخدا داند
.لطف کنید وبگذاربد مناطق باهمان بانکی که کارمیکنند پیش روند.هرچه باشدسالیان زیادی با ماکارکردندوبرای گرفتن تسهیلات کاربا آنان راحترست ازجمله بانک ملی.البته درپرداخت حقوق هم سابقا گناه گردن بانک نبوده ولی داستان صادرات هم چیست معلوم نیست.احتمالا فرزندویا آشنای یکی ازمدیرانمان ازصادرات خوشش امده وچنین است که دانید.
اقای راسخ مدیریت بلد نیست از وقتی امده فقط خرابکاری کرده
مجبوری مگه چاقاله