مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

سردبیر سلام می کند-می خواهم تا پایان زمستان زنده بمانم!

مخابرات ما (سردبیر) – بسیاری از اوقات آرزو می کنم هرگز در چنین جایگاهی نبودم! زمانی که نمی توانم پاسخ درخواست های شما عزیزان را بدهم!

سردبیری، لحظات سخت و دشواری دارد! آنگاه که مرا زیر بار نگاه سنگین خود می برید و از من می خواهید حرف یا نکته ای را به بزرگان منتقل کنم! یا آنگاه که پس از کلمات مهرآمیز در نوشته هایتان، از من می خواهید دردها و نگرانی هایتان را به مدیران اطلاع رسانی کنم!

چیزی مثل امروز!

در دستگاه ثبت ورود- خروج انگشت زدم و به سمت ماشین رفتم تا مسیر را تا پارکینگ ادامه بدهم. یکی از همکاران به سمت من آمد. کمتر دیده بودمش. لحظه ای کنارم ایستاد. در نگاهش نگرانی و غم هر دو با هم موج می زد. معمولا برای کار اداری در آن ساعت با من حرف نمی زنند. حدس زدم مشکلی هست.

با احترام منتظر ماندم تا حرفش را زد.

” من میدونم شما سردبیر مخابرات ما هستید……”

لحظه ای نفس تازه کرد.نگاهش را از من گرفت و دوباره نفسش را عمیقا تو داد!

“راستش حرفی دارم که میخوام به مدیران انتقال بدین! برای من خیلی مهمه!”

منتظر شدم او ادامه بدهد.

“من یک بار کرونا گرفتم! به سختی نجات پیدا کردم. هنوز هم ریه ام درگیر است و نمی توانم نفس بکشم!”

تازه دلیل نفس های عمیقش را فهمیدم!

“نمی خوام دوباره کرونا بگیرم! فقط می خوام تا آخر زمستون زنده بمونم!”

انگار سقف آسمان را روی سرم کوفته اند! عمق نگرانی را در نگاهش دیدم! در کلامش که صادقانه جاری می شد و مثل جویباری روان در مغز و ذهنم می نشست …

“یک بار همه واحد ما در … کرونا گرفتیم! خوشبختانه همه خوب شدیم! اما می ترسم یک بار دیگه کرونا بگیریم! این بار دیگه نجات پیدا نمی کنیم!…. ما پول آنچنانی نمی خواهیم! توجه، اهمیت و رسیدگی می خواهیم.”

او ابتدا حرفی با همکارانش داشت! و سپس پزشکان بهداشت مخابرات و در نهایت با مدیران!

“همکاران متاسفانه در محل کار رعایت نمی کنند! تنها رعایت کردن من هم دردی دوا نمی کند! اطلاعات بدهید تا همه مجبور بشن رعایت کنن! آقایان پزشکان چرا به محل کار ما مراجعه نمی کنن تا ببینن پروتکل های بهداشتی رعایت می شه یا نه. چه کسی باید تذکر بده به همکاران!….”

حرف هایش کاملا درست بود! فقط دیده ام گاهی نماینده اداره بهداشت در چند اتاق از پیش تعیین شده می چرخد، یکی دو  نکته می گوید ولی تا دیدار بعدی یادش می رود!

باید تیم های پزشکی و آگاه فعال شوند. تیم هایی که بتوانند به همکاران ما اطلاعات درست و دقیق بدهند.

او حرف دیگری هم با مدیران داشت.

“مدیران باید بدانند بحث جان آدم هاست! بحث زندگی است! … خدای نکرده اگر کسی بمیرد مشکلش دقیقا متوجه این هاست …..”

حرف هایی زد که قبلا گفته بودیم.

دقایقی دیگر شنونده حرفهایش بودم. مهرش عجیب به دلم نشسته بود. صداقتش کاملا در موج کلماتش حس می شد. براحتی می توانستی بفهمی که با همه وجودش حرف می زند!

این جمله اش تا همین لحظه همه وجود مرا تسخیر کرده است…. “می خوام تا پایان زمستان زنده بمانم!….”

 

حالا من مانده ام و بار پیامی که روی دوشم سنگینی می کند!

همه تلاشم را بکار گرفتم تا پیامش را سالم و صادق به شما و مدیران دیگر برسانم. نمی دانم موفق شده ام یا خیر!

اما امشب هم جزو زمان هایی است که هرگز نمی خواهم سردبیر باشم! سردبیری که با هزاران حس خوب و بد، هنگام درد و یا زمان راحتی، با او حرف می زنیدواز او انتظار دارید …. این انتظارات بار سنگینی است روی دوش های نحیف سردبیر!

 

قلبم برای آرامش شما می تپد!

از گفتن آن هم هرگز خودداری نمی کنم

سردبیر شما- مهر ۹۹

 

1234820cookie-checkسردبیر سلام می کند-می خواهم تا پایان زمستان زنده بمانم!

Please rate this

0 1 2 3 4 5
16 نظرات
  1. محمود می گوید

    با عرض سلام و درود به شما سردبیر گرامی اینطور که شما نوشته اید ما را نگران کردید یعنی ما اول بهار دیگه نمی خواهیم زنده باشیم و اخر زمستان بمیریم نوشته شما این مفهوم را تداعی میکند از خداوند بزرگ عمر با برکت همراه با سلامتی را برای شما وهمه همکاران گرامی خواستارم

  2. نه درصدی ناراضی می گوید

    سردبیر جان زنده باشی… مهر در قلمتان موج میزد.

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      لطف دارید عزیزم
      آنچه در قلب هست به قلم جاری میشه

  3. ناشناس می گوید

    مگر جان انسانها در مخابرات اهمیتی دارد؟؟

    1. مغبون می گوید

      جون تو ایران یعنی شلغم!کرونا نکشدت!یه جور دیگه باید جون بدی! برو بالا….

      1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

        لطفا به شلغم توهین نکن اخوی!

    2. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      نه

  4. بازنشسسسسسسسته می گوید

    من که از فلسفه خلقت چیزی نفهمیدم .قابیل هابیل و کشت .کرونا هم ما ادما رو !؟هرکسی یه جور میمیره یکی تو ضرب وشتم .یکی تصادف یکی با طناب دار یکی هم سکته میکنه .مهم اینه که موقع مردن ادم زحمتی برای خلق خدا نداشته باشه .درسته مردن عزیزان سخته اما محسنات بیشماری هم داره .از جمله ارامش اطرافیان .توزیع ثروت .خالی شدن پست ومقام .راحت شدن ادم از دست ناملایمات زندگی مزخرف تو ایران .حالا بازمانده ها دیگه باید تحمل کنند میگن خداشون بزرگه .اما اینقدر حقارت تو ایران دچار میشن .الان با این شرایط که هر روز می بینیم جوانانمون کار ندارن وغصه میخورن .دق میکنن .اونهایی هم که ازدواج کردن ارزوی مرگ میکنن .دیگه چه فرقی میکنه تا اخر زمستون یا اخر پاییز.به قول پیری که گفت .عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است…وگرنه تو ایران با این شرایط …هر کی امروز بمیره به از فرداست .هر چند جمعیت اگر چهل میلیونی هم بمیرن جا برای زندگی انسانی وادمیزادی برای بقیه باز میشه .اینجوری نه میذاریم ۴درصدی ها عشق وحال ونوش جان کنند ونه ما عقب مونده ها ومرتجع ها زندگی انسانی میکنیم .مگه اینکه خدا خودش یه نظری کنه تا در میکده را دگر باره بگشایند..زان پس که از دیر ومناره ان ملول گشته ایم .

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      بازنشسسسسته جان
      در هر حالتی جان عزیز است و عزیزش دارید
      یا حداقل در راه یک ایده و ارزش فدا بشه
      حالا در هر نقطه ای مرگ آمد بذار بیاد
      ولی فردا رو کسی ندیده
      زندگی همه اش همین امروز نیست
      این فرداست که ما را به تلاض وادار میکنه

      1. ویرانه دوست می گوید

        چهل ساله منتظر فردایی هستیم که نخواهد اومد . گر این ملک است وروزگار من ده ویران دهمت صد هزار

  5. تبریزی می گوید

    خدا شما رو برای مخابراتی ها حفظ کنه سردبیر جان .. برای اینکه دل آدم قرصه از اینکه حرفاشو کسی میشنوه ..

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      زنده باشی
      خدا شما رو برای سردبیر نگه داره
      سردبیر بدون شما که چیزی نیست

  6. ناشناس می گوید

    سلام
    بازنشسته هستم. متاثر شدم و برای شما سر دبیر مهربان و وظیفه شناس و همینطور همکار مورد نظر آرزوی سلامتی دارم

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      مخلصیم عزیز

  7. کارشناس می گوید

    سلام
    واقعا عالی بود …
    اداره همیشه سلامتمون رو واسمون مهم نشون میداد وقتی واسه سلامت ما گروهی میان فشارخون چک میکنن و…یعنی مهم هستیم این بار اما ماجرا کمرنگ شده
    کاش یه بار دیگه بهمون ثابت کنن مهم هستیم مثلا ماسک توزیع بشه … یا نمی دونم یه کاری کنن که ادم حسخوبی نسبت به شرکت پیدا کنه یه حس خوب نسبت به مدیریت
    حالا که همه دور هم جمع شدیم تو دوره ای که جمع شدن یه جورایی قدغن شده قدر این جمع بودنمون رو بدونیم

  8. خراسان رضوی می گوید

    با سلام
    ما همه نگرانیم واقعا از ته دل حرف دل ما رو زدین فقط کافیه یک سر به اتاق آبدارخانه بزنید بارها دیدم چندین نفر کنار هم نشسته اند و صحبت می کنن و صبحانه و چای می خورند که حتی می ترسی یک آبجوش برداری هیچ نظارتی نیست چرا باور نمی کنیم تو همین چند ماه چند نفر از همکارانمان فوت کردند و چند فرزند یتیم شده اوضاع خراسان رضوی افتضاح خدا به داد مت برسه وقتی هم اعتراض می کنی می فرمایند بودجه ای برای اینکار تعیین نشده آخه یعنی چی

نظرات بسته شده است.