سردبیر سلام می کند- مارنشان خود یا دیگران نباشیم
وقایعی در جریان است که مرا مصمم کرد تا در این فرصت محدود داستانی بر ای شما تعریف کنم شاید به درد همه ما بخورد!
… و اما داستان … راویان چنین حکایت کنند که …
داستان نقش مار
در روستایی دور افتاده رندی بود که سواد نداشت. اما به سحر کلام، فقط دروغ تحویل مردم می داد. روزی دانشمندی فرهیخته از روستا گذر کرد.و تصمیم گرفت مرد رند را رسوا کند.
دانشمند داستان همه را در میدانگاهی ده جمع کرد و برایشان سخنرانی کرد. مرد رند اوضاع را بسیار خطرناک دید و با خود اندیشید که اگر این اوضاع ادامه پیدا کند مردم روستا او را بیرون خواهند کرد لذا برای نجات خود فکری کرد.
اودر حضور دانشمند به مردم گفت: آهای مردم این مرد بی سواد است و سواد نمی داند، من این ادعا را در حضور شما ثابت می کنم اما وقتی ثابت شد باید از این روستا برود.
دانشمند هم که از خود مطمئن بود شرط را پذیرفت.
مرد رند رو کرد به دانشمند و گفت بنویس مار.
ولی مرد رند در کنار نوشته ی دانشمند نقش ماری را کشید سپس رو کرد به مردم بی سواد آن روستا و گفت کدام مار است اینکه من نوشته ام یا اینکه این مرد نوشته است؟
مردم ساده، بی سواد و از همه جا بی خبر نقش مار را نشان دادند و به عنوان مار قبول کردند…
و دانشمند را از روستا بیرون کردند.
بدون حرف پیش و پس، شما کدام را به عنوان “مار” می پذیرید ؟ به کدام اعتماد می کنید؟ اگر شواهدی به شما نشان بدهم که به نقش مار اعتماد کرده اید چه می گویید؟ به مارنشان ها اعتماد نکنید و خودتان هم به دیگران تصویر مار نشان ندهید!
هر کسی رگ گردنش بالا زدراستگو نیست بلکه باید دلایل و مستنداتش را پرسید.
شما شاهد بوده اید در طی این سالها من کمترین تلاشی در جهت القای تصمیم به خواننده سایت نکردم. با آنها حرف زده ام. مستندات را کنار هم چیده ام اما تصمیم را به خودشان واگذار کرده ام.
بسیاری از دوستان به همین جهت از دست من دلگیر شده اند.اما باید بدانند من برای افزایش سطح آگاهی و اطلاعات آمده ام.شما نیاز به کسی ندارید که برای شما تصمیم بگیرد یا بهتر بگویم به جای شما تصمیم بگیرد و در نهایت هم به جای شما امتیازات را در جیبش بریزد! شما به کسی نیاز دارید که اطلاعات درست بدهد.همین!
متاسفانه مردانی در بازار مکاره مخابرات دست به کار شده اند و نقش مار را به ما نشان می دهند!
این سردبیر پیر از شما می خواهد (نقش مار) به دیگران نشان ندهید و خودتان نیز مسحور (نقش مار) دیگران نشوید!
با سپاس- سردبیر شما- زمستان ۹۹
سلام شما از مار گفتی من از بیمار بگم
میگن در زمان قدیم به خاطر وجود موش در خونه های روستا مریضی اومد که اعضای اون خانواده تلف میشدن . بزرگی گفت در هر خانه مار بزارین که دشمن موشه و کم کم باعث از بین رفتن موشها و همه چی خوب میشد . اما بعضی خونه ها که مار نداشتن باعث مرگ اعضای خانواده وبچه ها میشد . و واژه بیمار (خونه ای که مار نداشته باشه که موشها رو بخوره ) الانم مخابرات ما نیاز به مار داره موشها دارن از بین میبرن. مخابرات بیمار
واقعیت این که ان مرد رند عواملی پشت پرده که با قوانین خود یکی به تخته مزنند یکی به دیوار و شکاف بین شاغل و بازنشسته انداخته و به ریش هر دو می خندند در صورتی که اجرای مصوبه ۱۷ اذر که حالا هاپلوی شده هم به نفع بازنشسته و هم به نفع شاغل پس در کنار هم باشیم نه روبروی هم جبهه بگیریم نظر شما چیست
مار مدیرها در مخابرات …… که انسانهای متخصص و متعهد شرکت را مدیریت کنند با خداست
(سردبیر- بابت حذف نقطه چین عذرخواهی میکنم)
سلام سردبیر عزیز اینقدر مطلبت سنگین بود که باور کردنش برایم سخت است….خدا به داد همه ما برسد یا این شرایطی که سردمداران مخابرات بوجود اوردند.
ساده اش اینه که همه ما کاسسب شدیم
مخابرات پر از مار شده است
مارهای داخلی و مارهای وارداتی
با سلام، ما که نفهمیدیم چی شد، اگه فهمیدین برای منم توضیح بدین، ممنون
به نظر شما خبری که از صدا و سیما پخش میشود مخاطب بیشتری دارد یا کسی که با بلندگو فریاد میزند؟
کل تریبون را در اختیار شماست و هر چه که به سود خودتان است را بازگو میکنید
هر جا دلتان بخواهد سانسور میکنید هر جا باب میلتان باشد پر و بال به آن میدهید
نمونه اش حق جذب شاغلین و بازنشستگان
الان مار ما میتونه با مار شما مقابله کنه؟
ب ا ز ن ش س ت ه ۹۷