گزارش سردبیر از پاسخ به یک استمداد!

مخابرات ما (سردبیر( –  دوستان خوبم سلام!

وقتی تصمیم گرفتم برای کمک به دو مخابراتی که شرایط زندگی شان از جاده منحرف شده از شما خواهش کنم، برای من لحظه های سختی بود.قبلا هم گفتم در طول عمرم در فضای کار و زندگی از کسی چیزی برای خودم نخواسته ام اما حالا باید از دیگران خواهش می کردم.

خواستن و خواهش از شما مشکل من نبود چون با شما چیزی پنهان ندارم.۱۶ سال است که رو بازی کرده ام.به هر حال کار بزرگی بود در میان ما مخابراتی ها که قلب هایمان شکسته و بخش زیادی از آن به سنگ تبدیل شده است.ضمن اینکه کفگیرها به ته دیگ خورده.

اما درخواست روی سایت رفت و در همین لحظه در فاصله ۲۴ ساعت ۲۵ میلیون تومان جمع شده.یعنی شما عزیزان ساعتی بیش از یک میلیون تومان اهدا کرده اید.اما امشب خواهش بزرگتری دارم.ما به ۶۰ میلیون تومان نیاز داریم یعنی باز هم خواهش می کنم به کمک هایتان ادامه دهید تا مشکلی را حل کنیم.

در این ۲۴ ساعت به موارد بسیار جالبی برخوردم که ذهن و قلب مرا سرشار از محبت می کرد.

دوست عزیزی می نویسد:

سلام سردبیر عزیز و گرامی ، بنده ۴۰ هزار تومان  برای نفر اول انتقال دادم ، شرمنده بخدا کل حسابم تا آخر ماه کمتر از یک میلیون مونده، اما میرم مسافرکشی بعد ساعات کاری و ان شاالله درست میشه

حالا درک می کنید که در میان ما مخابراتی های خسته و عصبانی هم منطق زنده است هم شجاعت و هم مهربانی.کسی نمی تواند این را از ما بگیرد.

مورد بعدی که تعریفش می کنم در مورد یکی از مدیران ستادی مخابرات ایران است که اصالتا لرستانی  است:

سلام جهت کمک به نفر اول تقدیم می شود انشالله ماجور باشید

یعنی وقتی مخابراتی ها بخواهند کاری بکنند، همه و با بهترین شکلش انجام می دهند.مدیر و کارمند و کارگر ندارد.همه در یک صف قرار می گیرند.

مورد بعدی این بود که یکی از مدیران به نمایندگی از طرف مدیر عامل پیگیر ماجرا شد و گفت: مدیر عامل از من خواسته اطلاعات بگیرم و از کمک دریغ نکنم.

از سوی دیگر نماینده مدیر عامل شرکت خدمات اول  گفته می تواند لوازم منزل برای مادر الیسا فراهم کند.

دوست کارخانه داری که بخاری گازی تولید می کند قول تهیه بخاری داده.

اکثر افرادی که کمک کرده اند گفته اند که انتهای ماه است و حسابشان خالی است اما اولویت را به کمک داده اند.

حالامن به عنوان سردبیری که از شما کمک خواسته است،از داشتن عزیزان و دوستانی مانند شما به خود می بالم و احساس می کنم حاصل کارم در این ۱۶ سال بیهوده نبوده است.از سوی دیگر شرمنده محبت شما هستم و نمی دانم چگونه جبرانش کنم.بارها و بارها گفته ام “دوستتان دارم!” و هرگز جمله دیگری جایگزینش نمی کنم.شما مایه افتخار سردبیر هستید.ما همراه با شما در طی این سالها کارهای بزرگی کرده ایم.از استخدامی های ۹۲ بگیرید تا همین امروز طرح نجات مخابرات را رهبری می کنیم، حتی برای مشکلات شخصی دوستانم پادرمیانی کرده ام و ….

حالا خوشحالم که دستاورد ما همه را مسحور خودش کرده است.باید خود را با شرکت های دیگر مقایسه بکنید تا همچنان بخواهید مخابرات ما زنده بماند

اینک مخابرات ما فقط یک سایت نیست …

از همه تشکر می کنم.شما عشق و امید و جوانمردی و بزرگی را به من آموختید. سپاسگزارم.

یک نکته هم عرض کنم. عزیزان ما به ۶۰ میلیون تومان نیاز داریم تا رهن منزل الیسا و مادرش تامین شود و دوست لرستانی من بتواند چک خودش را پاس کند و از بازداشت رهایی یابد.

من همچنان چشم به راه شما و کمک هایتان هستم.چه نقدی، چه لوازم منزل.

کاش می شد حضوری تشکر کنم…. راستی یادم آمد! ۵شنبه ساعت ۲۱ لایو اینستاگرامی داریم.آنجا حضوری تشکر خواهم کرد.دست مریزاد! ایول! ماشاالله!

قربان محبت شما.

ضمنا باید هر طوری شده صندوق مالی برای کمک به دیگران ایجاد کنیم تا در چنین مواردی دستمان خالی نباشد.بزودی گروهی ایجاد خواهم کرد تا بتوانیم گفتگو کنیم.