سردبیر سلام میکند- سلام بر کربلا! آنجا که مفاهیم عوض میشود.
[box]مخابرات ما- کربلا تنها جایی نیست که در آن مفاهیم عوض می شود , اما باید باور کنیم تنها جایی است که تمام مفاهیم عوض می شود! تمامش![/box]
مخابرات ما (سردبیر) – امروز تاسوعاست!معمولا در چنین روزی , پیش از عاشورا و هیاهو و واویلایش, سعی کرده ایم قدری منطقی به مسائل کربلا نگاه کنیم , بعد… عاشورا مثل شما, عنان اختیار را به احساس میدهیم تا حالش را ببریم.
از شب گذشته که خدای مهربان توفیقی داد و به حرم آقا علی ابن موسی الرضا ع رفتم (گزارشش در کانال تقدیم شد) برایتان نوشتم که این حس مرا یاری نمی کند, با من نمی اید, نمیدانم چرا! …. نه که ندانم … حس می خواهد به راه خودش برود ….
گاهی چنین می شود! … اما پس از آن, دریایی از احساس پشت سدی سخت, یک باره رها می شود و تمام چسم و جان را به تسخیر خود در می آورد…. لذا به احساس اجازه دادم کار خودش را بکند , ما هم کار خودمان را … تا ظهر عاشورا!
بگذریم!
در طول تاریخ, مردمان, برای انتقال مفاهیم زیبا به نسل های بعدی , از نقل و داستانهای قهرمانانه کمک میگیرند تا حس جوانمردی, نیکی, نیک خواهی , زیبا دوستی, گذر از دنیا , رسیدن به رستگاری پس از مرگ و … را به دیگران منتقل کنند.
گاهی نیز از اسطوره های نیم بند واقعی استفاده میکنند.نیم بند بخاطر این است که این قهرمانان واقعی در یک بعد برتر بوده اند ولی مردم فقط از بعد قهرمانی و شجاعت به آن می پردازند.
در حقیقت , این مردم, می خواهند مفاهیم نسل خود را تغییر دهند به بهترین ها!
همیشه هم قهرمان یک نفر است! وحماسه یکی است!
اما سرگذشت شیعه پر است از حماسه ها, قهرمانی ها, شجاعت ها, دلاوری ها, مرگ ها و زندگی ها که برخی منتقل شده اند و برخی اصولا راه به آینده نیافتند.اما بوده اند!
شیعه سرشار از حماسه و عشق است.
اما بالاترین, بلندترین, زیباترین و بی همتاترین حماسه شیعه, رویداد عاشوراست. آنجا که همه چیز با هم رخ داد! همه نیکی با همه بدی و قساوت یک جا روبروی هم قرار گرفتند.
این واقعه , به شهادت امام حسین ع و تمامی یارانش ختم شد, و با اسارت خاندان و اهل بیتش ادامه یافت, و تا امروز ادامه پیدا کرد…. تا امروز!
در نگاهی ساده به واقعه کربلا درمی یابیم که همه مفاهیم , با هم, یک جا در این سرزمین, باز تعریف می شود! شجاعت, دلاوری, قساوت, دشمنی, جنگ , آدمکشی, …. و در نهایت تشنگی!….
تشنگی, تعریفی است که در مقابل حس نیاز بدن به اب بکار برده می شود! اما باید در سرزمین تفتیده کربلا باشی , روزها آب ندیده باشی , کودک شیرخواری باشی و …. دشمن بر چشمه آب نشسته باشد تا بدانی تشنگی یعنی چه!
باید این تشنگی را ببینی, باید طاقت از کف بدهی , باید از جان بگذری تا مشک آب بر دوش بگیری , به رود پر آب بزنی , باید تک و تنها, به دل دشمن بزنی باید …در یک کلام باید عباس باشی , تا شجاعت را به تعریفی جدید برسانی!
آنجا که از جان میگذری, تمام مفاهیم برایت تعریفی دوباره می یابد.
زن فرزند , خان و مان, هم در این میدان تعریفی دوباره می یابد.
به همه مردان و زنان عاشورا که نگاه میکنی , تک تک شان, دانه به دانه شان, مفاهیم را به تعریفی دوباره رساندند, در حقیقت به اعلا درجه نشانش دادند.قهرمان فقط یک نفر نبود …
سرآمد تمام این دلاوری ها, شجاعت ها, تشنگی هاو … همه خوبی ها, مردی است بنام امام حسین(ع)! انسان کامل! از آن انسانی که خدا برای آفرینشش بخود آفرین گفت!
… و پس از آن شیرزنی است که صبوری را معنا میکند! مرگ عزیزانش را دیده , اما در حضور دشمن شیون نمی کند!بلکه فریاد می زند! شما به سیمای تاریخی زینب س نگاه کنید و بمن بگویید صبر یعنی چه؟ و صبوری چیست؟
به آنسوی میدان نگاه کنید!
قساوت, زشتی, پلیدی, شرابخواری, شکم بارگی, عیش و … در یک کلام, … گناه و دنیا پرستی , به اعلا درجه اشحاکم است که از دکمه پیراهن یک کشته نیز نمی گذرد! اینجا نیز مفاهیم زشت و پلید به کثیف ترین درجه اش رسیده است و مفاهیم باز تعریف می شود.
حالا این من, این شما, و این شیعه!
ما نه به داستان و فیلم و اسطوره نیاز داریم که مردان و زنان خود را شجاع, با ایمان و نترس بار بیاوریم, نه به حکایات و قصص!
بلکه ما به انتقال دقیق و درست مفاهیم کربلا نیاز داریم! ما به تفکر نیاز داریم پیش از آنکه بر سر بزنیم و گریه کنیم! ما به اندیشه نیاز مندیم!
آخ … آخ …! زمانی که این مفاهیم همه در ذهن باز تعریف می شود , و به اعلا درجه اش در دل و جانت می نشیند, ….آنگاه … وقتی نام تشنگی به میان می آید …. آنگاه وقتی نام کودک به میان می آید … وقتی اسیر و اسارت در میان است … آنگاه … آنگاه چنان شیون خواهی زد که عرش خدا بلرزد! آنگاه چنان بر سر و سینه خواهی زد که انگار دنیا به آخر رسیده است!
ما نیاز داریم , پیش از گریستن, (بدون آگاهی) , به باز تعریف این مفاهیم در ذهن و فکر خود بپردازیم ….
روزی در دوران کودکی, تصمیم گرفتم روز عاشورا آب ننوشم … ای وای … در داغی ظهر عاشورا , در میان دسته های سینه زنی , خون گریه میکردم وقتی از تشنگی حرفی به میان می آمد!
ما به فکر, اندیشه, و مهمتر از آن به بازتعریف مفاهیم کربلا نیاز داریم, آنجا که همه مفاهیم خوب و بد, عشق و رذالت , به اعلا درجه اش در دسترس ماست!
ما از عاشورا و کربلا , باید درس زندگی بگیریم …. باید ………..
من بعنوان برادر کوچک شما, دقیقه ای در صبح تاسوعا, از چیزی نوشتم که شما در آن استاد ترید!شما در جوانمردی و شجاعت استادید, شما در عشق , عشق آموزترید, … مرا ببخشید ..
از این لحظه به بعد, تا عصر سومین روز شهادت سرور و سالار عاشقان , با همه وجود به جمع عزاداران نزدیک می شویم و احساس خود را گره می زنیم به عاشقان و عزاداران, شاید خدا از سر لطف, گوشه چشمی به ما بکند … که .. در پای لنگ اندیشه و احساس خویش در گل مانده ایم!
دعایم کنید
در تک تک لحظه هایی که دلتان می لرزد!
دلی که بلرزد به دنیا می ارزد!
تا فردا , عاشورا , که دیگر منطق را کنار می گذاریم و با احساس , مطلبی عاشورایی مهمانتان خواهیم کرد, عشق تان عاشورایی باد!
سلام برسردبیر عالم همه قطره اند ودریاست حسین دنیاهمه بنده اندومولاست حسین ترسم که شفاعت کند ازقاتل خویش ازبس که کرم دارد واقاست حسین.
زیارت قبول ،
ان شاالله زیارت خانه خدا در ماه ذیحجه ،
زیارت نجف و کربلا در اربعین حسینی ،
و زیارت مرقد پیام آور کربلا دختر شیرخدا حضرت زینب نصیب شما و کلیه دوستان گردد آمین