آقایان! به این نوشته ها و حرف ها حساس باشید.
[box]مخابرات ما- دیگر نمی توان موضوعی را به صرف اینکه حرف باد هواست، رهایش کرد.باید به نظرات مردم اهمیت داد.[/box]
مخابرات ما- زمانی گفته می شد در دروازه را می توان بست اما در دهان مردم را خیر! معنی و مفهوم این حرف آن بود که به حرف مردم اهمیت ندهید کار خودتان را بکنید.
اما امروز و همین انتخابات اخیر نشان داد که باید همه،به حرف بین مردم اهمیت بدهند.حالا حرف مردم،دهان به دهان نمی چرخد بلکه گروه به گروه (اجتماعی) می چرخد و ذهن ها را تسخیر می کند.
دیگر نمی توان حرفها را به صرف اینکه حرف مردم است رها کرد و به آن اهمیت نداد.اگر چنین کنید بازی برده را خواهید باخت.
الان زمانه ای است که برای شناختن حرف مردم، برای دانستن نظرات مردم،برای دقت در ایده ها و ایده آل های مردم روابط عمومی ها ساخته شده اند. روابط عمومی ها باید بین مردم زندگی کنند و نسبت به هر چیزی واکنش نشان دهند.واکنش مفیئ و مناسب.
مثالی میزنم.
دقایقی پیش مطلبی در سایتی خواندم با این عنوان : سارقان پوست انداخته اند!
ظاهرش هیچ ربطی به مخابرات ندارد.اما چون در پاسخ به جستجوی من با عنوان (مخابرات) آمده بود به آن اهمیت دادم و خواندمش!
این مطلب کوتاه, دقیق و بشدت اثر گذار است بطوریکه پس از خواندن آن، همه جاهایی که اسم برده شده است از نظرتان مضموم و دزد جلوه می کنند!
بخشی از آن را بخوانید:
[box]دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست. فقط اختلاس و فرار به کانادا نیست. وقتی مخابرات اینترنت دو مگ میفروشد و سرعت دانلودش سه کیلوبایت بر ثانیه است و سر ماه تهدید میکند در صورت عدم پرداخت بدهی تلفن شما قطع میشود این دزدی است. وقتی تعمیرکار ماشین با دستهای چرب و چیلی و در حالی که عرق پیشانیاش را پاک میکند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد، شما نمیدانید و تشکر هم میکنید ولی خودش میداند حقالعملاش پنج هزار تومان است، این دزدی است. وقتی کارمند مملکت به جای کار کردن وقتاش را صرف دیدن فیلم و دانلود موسیقی میکند این دزدی است. وقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش میچرخاند و دو برابر کرایه میگیرد این دزدی است. وقتی آدم برای دیگران قدمی برنمیدارد، شهروند خوبی نیست، از زندگیاش ناراضی است اما برای تغییر کردن قدمی برنمیدارد، دارد از عمر خودش میدزدد. دارد از اکسیژن هوا میدزدد… دزدی فقط جیببری توی اتوبوس نیست. دزدها هم همیشه روی دستشان خالکوبی ندارند و کابشن خلبانی نمیپوشند. دزدها میتوانند بوی خوش ادکلن بدهند، …. [/box]
شما اگر ده سال هم کار کنید ،این نوشته همه را بر باد می دهد!همه را!
حرف من این نیست که نباید این نوشته ها در مطبوعات دیده شود! بلکه می گویم با جایی،مرجعی،مولودی به تمام نوشته هایی که در مورد مخابرات است بشدت حساس باشند.عرض می کنم بشدت حساس باشند.سپس نقاط ضعف را بدقت بشناسند و برای رفعش عمل کنند.بعد،چنانچه مشکل وارد نیست پاسخی هوشمندانه به آن داده شود اگر هم وارد است آن را رقع کنیم.
اما هرگز،هرگز حرف مردم را ناچیز نشمارید.یادتان باشد که ذهن و فکر مردم در اختیار همین رسانه های غیررسمی است.متاسفانه رسانه های رسمی بدلیل عملکرد خاص، اعتبارشان زیر سوال رفته است.بطوریکه هر پاسخی از این رسانه ها منتشر شود پذیرفته نمی شود.
واقعیت این است که بسیاری از این شبهات منطقی نیست اکا هرگز پاسخی به آنها داده نمی شود.
چه کسی یا چه اداره ای توان آن را دارد که به این همه شبهات پاسخ بدهد یا آن را رصد کند؟
ما که به کوچک سازی معتقدیم چگونه می توانیم سیستمی عریض و طویل برای پاسخگویی بسازیم؟
بهترین راه برای پاسخ دادن یا رصد و گزارش این نظرات،فعال کردن نیروی کار شرکت است.جوانانی که در اینترنت بخش زیادی از عمر خود را سپری می کنند،کارکنانی که با حضور در اینترنت غریبه نیستند،جوانان شرکتی که در مخابرات کار میکنند و از این راه زندگی خود را می چرخانند، همه و همه …. باید آنقدر تهییج شوند که خود بخود پاسخی برای این شبهات تهیه و همانجا ارسال کنند.
در همین نمونه،شما فرض کنید دو نفر از کارکنان مخابرات در زیر آن کامنت بنویسند و از وضعیت مخابرات دفاع کنند، آنگاه اثر این نوشته معکوس خواهد شد.البته انتقادات درست را هم باید هوشمندانه پذیرفت.
اینک بیایید ببینید چگونه می توانید یک صد هزار نفر پرسنلی که در مخابرات کار میکنند ئ زندگیشان به آن وابسته است آنچنان دلگرم کنید که تمام این نظرات را در محل تشکلیل و رشدش پاسخ دهند.
آنچه متاسفانه می بینیم، در کارکنان ما، همراهی و همگامی با انتقادات (حتی غیرمنصفانه) است.بقول معروف یک چیزی هم رویش می گذارند.این فرهنگ کجایش اشکال دارد؟ چرا بر شاخ نشسته ایم و بن می بریم؟ چرا سوراخ درآمد خود را مسدود می کنیم؟
همه اینها یک پاسخ روشن دارد.
علاقمندی به کار و محل کار با زور و تنش بوجود نمی آید.طرح و برنامه میخواهد. حالا شما بمن بگویید کدام بخش از مخابرات روی این موضوع کار می کند؟
ما باید به این دو موضوع اهمیت بدهیم:
الف- تمام نظرات و مطالبی که در اینترنت در مورد مخابرات نوشته می شود.هر چیزی در هر جایی.باید نظام مند جمع آوری شود.
ب- تیمی یا گروهی یا فرآیندی روی الگوهای علاقمند سازی کارکنان بشذت کار کند.
یادمان باشد که کارکنان و خانواده آنان,اولین خاکریز اجتماعی در مقابل هجمه های درست و نادرست است.
یادمان باشد مشتریان ما از دل خواننده ها و شنونده های همین حرفها بیرون می آید.
اگر ملك ز باغ رعيت خورد سيبي ……. به نظر نويسند آدم بسيار سطحي نگر و عامي بوده ! با يك نگاه ساده وقتي افسر راهنمايي در سر چهارراه ايستاده و خودروها خط عابر پياده را پر ميكنند اين يعني افسري كه بي فرهنگي را تائيد ميكند و وقتي تائيد شد ، خودش ميشود فرهنگ ! وقتي يك ژنرال مديري در يك شركت 13000 هزار ميليارد اختلاس ميكند وقت ندارد ببيند كه چرا كارمندان آن شركت از بيكاري مجبورند به اينترنت ور بروند ! اگر تعميركار بيشتر از حقش مي گيرد به خاطر اينست كه ميداند شما براي اعتراض به عمل او بايد يكسال بدوي و آخرش هم با هزينه بيشتر ولش كني !
اين نوشته ها و نوشته هايي از اين دست وسمه كشيدن بر ابروي كور است ! آنچه به جامعه نظم ميدهد قانون قوي است و قانون قوي از دل نظام قانونمند بر مي خيزد .
سردبیر محترم پیشنهادی بسیار دقیق وکارسناسب شده است اگر گس شنوا وجود داشته باشد
در نوشتن دقت کن