سردبیر سلام میکند – در مخابرات دو مشکل کوچک ولی عمده داریم!
مخابرات ما (سردبیر) – ابتدا می کنم به سلام! با آرزوی صحت و سلامتی برای تمام کسانی که در این لحظه برای رسیدن به حالی بهتر سراغ این نوشته آمده اند!
اما امروز و در این لحظه (11 شب) حال خوشی ندارم تا با شما قسمت کنم! بر عکس همیشه که راهی, حلی , نشانی, امیدی , ملایمتی در من بود که می توانستم بر حس بد شما غلبه کنم , حالا شما باید به حال خوبتان مرا دعوت کنید!
اتفاقات و حوادث پیش رو مرا آزار نداده است, بلکه نتایج حاصله ملال تقسیم میکند!
بگذریم! ما که هرگز چیزی از وضع و حال روزگار خود ننوشته ایم, این هم روی بقیه!… پس برویم به نتایج برسیم!
ما در مخابرات شما دو مشکل داریم!
هیچ کارمند ایده پرداز و کاربلدی نمی تواند ایده هایش را در آن شکل بدهد, پرورش بدهد و به نتیچه برساند! چرا که چند سطح مدیران بسیار وارد و کاربلد برای سد راه شدن, آموزش کامل دیده اند!
همه را به یک چوب نمی رانم! اما ایده قالب این است!
هیچ مدیر ایده پرداز و خلاقی نمی تواند ایده هایش را به ثمر برساند و طرح هایش را بربال نتیچه بنشاند! چرا که هزاران کارمند و کارگر آموزش دیده ,در چندید سطح بتونی ، آموزش دیده اند که فقط سد راه او بشوند!
همه را به یک چوب نمی رانم! اما رفتار قالب چنین است!
از هر دو مورد لازم است مثال بزنم؟!
همین الان چشم هایتان را باز کنید! دهها مثال روشن از گذشته و حال در میان خودمان هست!
بگذریم!
ما هم عادت کرده ایم برای خودمان دشمن تراشی کنیم!
ای آقا! …. همه چیز خوب است! ایده آل است!
مدیران طراح , ایده پردازی میکنند, کارکنان دوره دیده اجرا!…. و فردا …. فردا … !
اما واقعیت این است …. که …
با این فرمان, فردا روزگار خوشی نخواهیم داشت! …. این خط …. این هم نشان! … بی جهت پشت سر دکتر سرائیان پنهان نشوید! … خواهش میکنم!
******************
نظرات بسته شده است.