[box]مخابرات ما (زبون دراز) – نمیره این زبون دراز! … هر جا که لازم است حرف نزند, حرف می زند! … هر جا که لازم است بلندگو بردارد, خفقان می گیرد! … حالا هم دنبال دردسر میگردد! [/box]
مخابرات ما (زبون دراز) – به ما هیچ ربطی ندارد وقتی خود این مرد جوان آذری جهرمی (هم آذری است هم جهرمی) اصرار دارد تجربه اش را به باد بدهد ما چکاره ایم که اجازه ندهیم …. !
به ما چه! ما فقط حرفی را نقل قول می کنیم!
ایشان اخیرا در جایی فرموده است:
“با هر کس که مدعی است من او را بازجویی کرده ام, جلسه میگذارم!”
این هم مدرکش!
ای آقا! خب چرا؟!
وقتی میگوییم تجربه بیش از علم بدرد می خورد برای اینجور جاهاست! چرا باید چنین ادعایی بکند این جوان!؟
یکی نیست بگوید به این مرد نازنین جهرمی که :
1- ببخشید ها! رویم به دیفال! مجبور شدم این حرف را بزنم! اخیرا مگر رو به دیفال بازجویی نمی کنند؟! شکلش عوض شده؟ … دیگر حالا، یکی از آن پشت نعره نمی زند که :”برنگرد! …. برنگرد!”
2- ببخشیدها! روم به دیفال! اخیرا بازجوها خودشان را معرفی میکنند تا متهم آنان را بشناسد؟! .. زمان ما که اینطوری نبود! … البته ما شناختیم ولی …. !
3- ببخشیدها! روم به دیفال! مجبور شدم این حرفها را بزنم! … اخیرا متهمین از بازجوها نمی ترسند؟! … راستش حتی اگر به ما پول دستی هم بدهند حاضر به جلسه با بازجوی خودمان نیستیم!…. حتی اگر میدانستیم فعلا با ما کار ندارند …. خب شاید بعدها کار داشته باشند …
من حیث المجموع(!) این حرفها از یک نفر اطلاعاتی بعید است! خیلی حرفها الان یادم آمده که می توانم بزنم ولی روم به دیفال … ما که غیر از دیفال و یک ورق کاغذ و یک خودکار بیک چیز دیگری ندیدیم! …. که حالا بخواهیم حرف بزنیم! ….
از یک آدم دوره دیده بعید است اینقدر روم به دیفال حرف بزند! …. از این حرفها می زنید که برایتان می نویسند:
خودکار بیک؟ از کجا میاری؟
سلام
یادمه در ابتدای صدارت این مدیر جدید، ایشان یک سخنرانی کرده بودند و یکی از نویسندگان سایت مخابرات ما عیار ایشان را زیر سوال برده بودند.
گشتم و مطلب را پیدا کردم .
اینجا بخوانید