مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

این آخرین بار است که از شخصیتی بنام سردبیر دفاع میکنم.پس از آن هر کس به راه خود برود …

[box]مخابرات ما- فقط همین یک بار بعنوان سازنده شخصی بنام سردبیر و تدبیرگر ساختار این سایت, از کسی بنام سردبیر دفاع میکنم تا رفع شبهات شود.دیگر اطمینان دارم که با گفتگو مسائل ما حل نمی شود چرا که غرض های دیگری ممکن است در بین باشد غرض هایی که من برایش دارویی ندارم …..[/box]

دوست ندارم این مطلب را ،حتی برای ویرایش- دوباره بخوانم! حالم بد می شود! 

لطفا غلط هایش را ببخشید!

مخابرات ما- نزدیک به ده سال است که سردبیر این سایت هستم.کلمه سردبیر هم بدلیل خاصی انتخاب شد.چرا که نمی خواستم از نام مدیر استفاده کنم.نام مخابرات ما هم انتخاب ساده من برای نام تایپی سایت بود و پس از آن نیز شما آن را انتخاب کردید…..

می خواهم بگویم چنین نیست که همه جیز این سایت در ده سال پیش کاملا تنظیم شده باشد و تا امروز … نه … تا ده سال دیگر هم شیوه هایش معلوم باشد.

در سیاست نامه سایت همه چیز را نوشته ایم.در تعجبم کسی که یک بار سیاست نامه ما را فرصت نکرده بخواند چگونه سردبیر را آنالیز می کند؟

جواب همه انتقادات اخیر فقط یک جمله است:

به من نشان دهید! حرفهای سردبیر کجایش غلط از آب درآمده است؟ پیش بینی هایش کجا اشتباه بوده؟ …

این شخصیت پیش از انکه حرف بزند خیلی چیزها را در نظر میگیرد.مهم ترینش حجم اطلاعات وسیعی است که در طی این ده سال جمع کرده است.آنقدر وسیع که در همین لحظه چشم بسته و بدون اطلاعات بعدی می تواند به شما بگوید کدام شخصیت در قدم بعدی چه میکند! یا فلان لیدر شرکتی در کدام موضع دیگران را به سلامت عبور خواهد داد!

دوم اینکه اعتقاد قلبی سردبیر این است که (یک چیزی اصل است) … (اصل باید حفظ شود) … (فرعیات قابل تغییر و جابجایی است ) …. مهمتر از همه اینکه:

تا حد ممکن هر کاری با کمترین هزینه انجام شود! … تا حد امکان!… مگر آنکه اصل تهدید شود!

این سردبیر شما در سال های عمرش هر چیزی را که بگویید تجربه کرده است! آنچه را شما شنیده اید او دیده است، بدون تعارف!

شرکتی بوده! ده سال …. ! اخراج شده …. بیکار بوده …. دربدر دنبال کار گشته …. در سرمای زمستان با بدبختی هزینه هایش را در بیکاری و تنهایی محض درآورده …. برخی خاطره ها قابل گفتن نیست! در زندگی شخصی هم شما یک نمونه از گرفتاری های عدی را بیاورید که او تجربه نکرده باشد!

بنابراین سردبیر شما همیشه گفته است:

هر کاری میکنید بکنید! فقط اجازه ندهید ارتباط کاری شما با مخابرات قطع شود! 

این حرف من جزو کلیدی ترین بخش های بحث است که داغ ها از آن چیزی نمی فهمند! اما 40 -50 -60 … نفری که امروز با مخابرات رابطه شان قطع شده این را بخوبی می فهمند!

فلان لیدری که اخراج شده بود, به جلسات بسیار مهم تجمعی ها راه داده نشد! … چرا؟ … رابطه استخدامی با مخابرات نداشت …از همین نقطه آنقدر ضربه خوردند که اندازه نداشت!

فلان عضو به محض اینکه میخواهد وارد اداره قبلی خودش شود اجازه پیدا نمیکند! … رابطه ای ندارد … نه می تواند دیگران را راهبری کند، نه میتواند با عناصر قدرتمند در مرکز صحبت کند نه …. همه ارتباطاتش قطع است … مخابرات همین را می خواهد!

مهم نیست که سر کارش برمیگردد یا خیر …. با این همه خاطرات سخت و ناهنجار او به سختی دوباره نفس خواهد کشید!

معمولی ترین آدمها هم نسبت هزینه به درآمد را محاسبه میکند! آدم های شجاع بسیار خوب و مفید هستند! اما همیشه شجاعت به تنهایی راهگشا نیست!
اول همه چیز را برایتان روشن کنم که این سردبیر با جزئیات از همه چیز خبر داشت! از کجا؟ به خودش مربوط است! … بگذارید یک خاطره تعریف کنم. این خاطره اصلا ربطی به مخابرات ندارد.از مخابرات هم نیست! برمیگردد به تجربه های شخصی سردبیر با دوستانش در سازمانهای دیگر:

روزی سردبیر با یکی از دوستانش صحبت میکرد که لیدر گروهی از معترضین در اداره … در شهر …  بود!

لیدر می گفت: با زحمت فراوان همه بزرگان یک شهر را دور هم جمع کردیم.حتی بزرگان قانونی! کسانی که یک لحظه احساس کنند شما حرف بی ربط میزنی حکم بازداشتت را صادر میکنند! در این جلسه حق با ما بود! قرار شد همه برگردند سر کار خودشان.هیچکسی هم فعلا اخراج نشود پس از آن منتظر نتیجه بررسی توسط اداره کار بمانیم! هر کسی خلاف این حرف زد, تهدید شد که جایش در بازداشت گاه است! دیگر همه چیز تمام شده بود به نفع ما!… اما … نمیدانم چه شد که یک مرتبه وزق برگشت … دیگر به محکمی سابق نبودند …. فقط نامه ای نوشته شد که همه برگردند سر کارشان … این هم برای ما یک پیروزی است … چون کسی اخراج نمی شود … !

او راست می گفت.اما سردبیر می داند که در همان لحظه چه کسی … چه کرد … تلفنی .. به چه کسی …چه گفت ! میداند که چه شد تا ورق برگشت! .. بدون اینکه معترضین بدانند سردبیر می دانست که در ته همان نامه جمله ای از سوی نماینده کارفرما اضافه شد که … توسط رئیس جلسه نادیده گرفته شد! سردبیر با جزئیات همه اینها را می دانست!…. لذا روزی که همه کارگران فریاد پیروزی سر دادند او می دانست که دو ساعت دیگر تلفنش زنگ خواهد خورد و به او می گویند به کارگران اخراجی اجازه ورود نمی دهند!  …. سردبیر … فقط می دانست … گاری از دستش برنمی آمد …. نه در آنجا که مخابرات نبود …. نه در اینجا که مخابرات است ….شاید کمترین توان و قدرت را در همین مخابرات داشته باشد ….

از این داستانها بسیار است.از این تجربه ها در این 40 سال زندگی خاص و پر التهاب و سیاسی و غیر سیاسی این سردبیر پیر بیسار تکرار شده است!

گفتم که هر دردی را نیز کشیده است.لذا به اصل هزینه- سود بسیار اهمیت میدهد!

این بار هم آنچه از پیش برای سردبیر معلوم بود، همان رخ داد! … متاسفانه … !باز هم باید بگویم که متاسفانه قدم های آِنده نیز همان طوری رخ می دهد که در ذهن این سردبیر می گذرد!

چرا؟

خب باید چیزی رخ بدهد که شرایط را عوض کند …. رخ داده است؟!

این بار هم از دوستان شرکتی خواستم! همه آبرو و حرمتم را خرج کردم! همه آنچه که در این ده سال قطره قطره جمع کرده بودم, در میان آوردم تا کسی اخراج نشود! تا به همه بگویم این نقاط اتکای شما این بار خالی کرده اند! تا به دوستان شرکتی بگویم این بار هزینه اش زیاد است این اعتراض! … بار دیگری هم هست! … بار دیگری که بتوانید نقاط اتکای معتبری بیابید …. آینده هم هست!
اما متاسفانه گروهی اندک، که به دیگران نیز اجازه صحبت کردن نمی دهند، چنین گفتند که سردبیر کا را می ترساند! … نا امید میکند!
سردبیر اگر می خواست کسی را بترساند باید اول خودش می ترسید!

سردبیر اگر می خواست معامله کند پیش از این کرده بود!
سردبیر اگر می خواست بترسد پیش از این بهانه های بسیاری داشت!
این ها که روزهای خوش سردبیر است! … سردبیری که سال ها تنها و یک تنه بار تمام مخالفت ها را به دوش کشید! …  تا حدی که امروز به او گفته می شود (  )!

سردبیر اگر می خواست می توانست با چرخش قلمش امروز همه مخالفانش را جذب کند! … اما نه! … فردا همه را در یک وجب جا می خوابانند! … فردا همه آنانی که امروز بدلیل جوانی و احساسات تند , تصمیمات ویرانگر می گیرند، بزرگتر می شوند، به سن سردبیر می رسند، تجربه پیدا می کنند ، آن وقت باز به قضاوت سردبیرشان و به قضاوت رفتارشان می نشینند!

دلم نمی خواهد آن زمان با خود بگویند (این سردبیر بر موج احساسات ما سوار شد ولی همه ما را به دم باد داد! همه ما را …. !)

خدا نگذرد از من، اگر تا امروز موجب اخراج یک نفر از کارکنان عادی شده باشم! …. خدا نگذرد از کسی که بناحق چنین می گوید! ….

دلم نمی خواهد فردا تمام اشتباهات امروزتان را به حساب موج سواری من بگذارید!

سردبیر امروز در نقش یک همراه برایتان نیست! یک دوست نیست که لی لی به لالای شما بگذارد و با شما یک قهوه یا نشکافه داغ بخورد! … او در جکم یک پدر ظاهر می شود! … در حکم یک طبیب که ممکن است دارویی تلخ چون زهر مار توی حلقتان بریزد! … دارویی که در آینده خواهید دید و به تجربه درخواهید یافت به نفع شما بوده است یا خیر!

با همه این حرفها!

سردبیر هم یک انسان است!

گاهی اشتباه میکند!

گاهی آدم های مغرض اطلاعات نادرست به او می دهند! گاهی او را بسوی خود می کشند!

اما آن کسی که آن بالاست خودش میداند که در دل و نیت سردبیر چه میگذرد! او آنقدر لطف داشته که در دل این دنیای بزرگ، مکانی به او داده است که در آن آرام بگیرد و در حریم مقدسش خود را  محرم بداند!

سردبیر هم یک انسان است! اما هیچکس پدرش را با یک اشتباه به جمع دشمنانش نمی فرستد! هیچکس با یک اشتباه حامی درجه یکش را با خود دشمن نمی کند! … یک لحظه تصور کنید سردبیر خلاف مصالح شما بنویسد … چه رخ می دهد؟! اصلا شما می دانید دشمنی یعنی چه؟! و چه نتایجی دارد؟

گذشت …. گذشت … و سردبیر دوباره بازگشته است تا مثل گذشته تلا ش کند! … هیچ فرقی نکرده … اما از دوستانش می خواهد این دوستی را  نشان بدهند تا حداقل خود سردبیر بداند  کجای کار ست! خلوت باید این بار علنی باشد!

روزتان خوش! روزگارتان نیکو!

 

804680cookie-checkاین آخرین بار است که از شخصیتی بنام سردبیر دفاع میکنم.پس از آن هر کس به راه خود برود …

Please rate this

0 1 2 3 4 5
28 نظرات
  1. راستین ... می گوید

    سردبیر جان سلام
    همیشه سالم و پر انرژی باشید روزگار میگذرد حرفهای پوچ و خیالی زیاده ، حرف خوب هم زیاد میشنویم . به دل نگیر

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      چشم راستین عزیزم
      چشم …
      بهر حال ما هم آدمیم با احساسات متفاوت و بسیار حساس تر از مردم عادی

  2. یکی بودیکی نبود می گوید

    سردبیر همیشه زنده و سربلند باشید
    شرکتی ها امروز مظلومند از یک طرف کارگزار ها رو میبینند وضعییتشان بهتر است با و جود اینکه از نظر تحصیلات بسیار پایین ترند مگر معدودی و از سوی دیگر نیروهای قراردادی که با رانت فرزند همکار بودن وارد سیستم شدند این تفاوتها عذاب اور است واقعا سخت است ،شما میفهمید،ولی دیگران چرا نمی خواهند بپذیرند بهترین نیروها رو دارن از بین میبرند بی اعتمادی ایجاد میکنند کاش کسی مثل شما دلسوز بود که یک شرکتی را درک کند کاش

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      دوست خوبم
      ما جدا از تمام روابط احساسی
      اینکه واقعا حس دوستی نسبت به همکاران داریم برامون شرکتی و رسمی هم فرقی نداره
      ولی اولین وظیفه ای که برای خودمون قائل هستیم خبررسانی اطلاع رسانی است.
      آن هم اطلاعاتی که ممکن است در اختیار همه قرار نگیرد.
      البته سرعت نمی تونیم داشته باشیم چرا که در بین مدیران قدرتمند لابی نمی کنیم تا خبر بگیریم.
      ولی دیر یا زود خبرها ر کف راهروهای سازمان منتشر میشه
      همینقدر که ما بگیم کدومش درسته و کدومش نادرست، کافیه
      از لطف ومهربانی شما ممنونیم

  3. امیر می گوید

    سلام دبیر جان خدا قوت
    همه تشکر و قدردانی ام ویژه کسی است که در همه سختی ها کنارمون بود و در تک تک لحظات زندگی همراه و هم قدممون ممنونم ازت بابت تمام آنچه که بی منت به ما بخشیدی و تنهایمون نگذاشتی .
    واقعا از اینکه بی منت در کنارمون بودی و همیشه حواست به بچه ها در موقع سختیها و ناامیدی بودن بودی متشکرم.
    به این وسیله مراتب سپاس خود را ازتلاش و زحمات ارزشمند و صادقانه جنابعالی درزمینه پیشبرد اهداف مخابراتی و امنیت شغلی تقدیم می دارم.
    از درگاه ایزد منان دوام عزت وسلامت، تداوم حضور و تاثیر سردبیر بزرگوار درراستای دستیابی به اهداف عالیه کاری، ارتقای کیفیت زندگی و نشاط رامسئلت دارم.

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      امیرمن!
      امیر مخابراتی!
      سپاسگزارم.

  4. رسمی می گوید

    درود بی پایان به سردبیر عزیز و بزرگوار ، ما همین مخابرات ما را داریم این را هم از دستمان بگیرند دیگر چیزی باقی نیست. آهای…………. همکاران بزرگوار چرا نمی نویسید چراااااا…………… از حقتان دفاع نمی کنید.حق گرفتنی ست.

  5. باران می گوید

    چه تلخ…مثل حقیقت !!
    سالها بعد که همه ما از مخابرات رفتیم
    حتما به خاطر میاریم که کسی بود
    همیشه دلش برامون می تپید
    در حالی که میتونست مثل همه کسانی که در مخابرات بودند لباس عافیت بپوشه و فقط نظاره کنه
    آقای سردبیر
    ما فراموش نخواهیم کرد…

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      من به شما و خاطراتتون احترام میذارم.
      برای همان آینده ای تلاش میکنیم که دیدگاههامون با امروز تفاوت خواهد کرد و با تجربه تر خواهیم شد.
      من دوستتون دارم و به احترام این دوستی کلاه از سر برمیدارم.

  6. همكار می گوید

    فقط خواستم بگم ممنونم كه هستيد ما ميتونيم راحت با شما درددل كنيم درسته مسائل ومشكلات كمي ديرتربرطرف ميشه ولي همين كه ميتونيم يه جائي راحت حرفمون رو بزنيم خيلي خوبه واينكه شما باصبوري تون حتي فريادهاي ما كاركنان رو تحمل ميكنيد و ما رو دعوت به ارامش ميكنيد من هميشه سايت ميام و ميشه گفت دلم به همين جا گرمه توي محيط اداره كه نميشه انتقاد كني وحرفتو بزني فوري يه انگي بهت ميچسبه ولي اينجا يه چيز ديگست كه حرفتوميزني حتي پيگيري هم ميشه كه به نتيجه ميرسه سردبير محترم شما به دل نگير اونائيكه گلايه ميكنند حتما مشكلاتي بيشتر دارند وشايد هم توقع بيشتر فكرميكنند شما ميتونيد ولي انجام نميديد ببخشيد طولاني شد
    بازم ممنونم كه هستيد

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      ممنونم .. و درک میکنم …
      یعنی سعی میکنم درک کنم …
      آنچه دیگران باید بدانند این است که من اختیار دار مخابرات نیستم.
      ضمن اینکه مسائل و مشکلات شخصی دوستان یا گروهی آنان را در حد امکان بدون پیگیری نذاشتم.
      ممنونم … درک میکنم و متشکرم

  7. جوادی می گوید

    در شبکه آی فیلم یک جمله از رسولاکرم(ص) ذکر می شود که ایشان فرمودند” همانا مبعوث نشدم جز برای به کمال رساندن مکارم اخلاق در جامعه بشری:” دردوران ما در جوامع دیگر خیانت انسان به انسان است در پرتو ابزار وادوات وقوانین اجتماعی.ودر کشور ما خیانا حاکم به محکوم! رئیس به مرئوس! مدیران عالی مخابرات است ! به کارکنان دون پایه! اعم از شرکتی یا رسمی! در پرتو قوانین مصوب شرکتهای دولتی خصوصی شده! قوانین وزارت کار که تحت شرایط خاص ! حکم به نفع ونظر مدیران شرکت می دهد! وقاعده کاپیتالاسیون که خاصه انتفاع مدیران بالای هرم است از هر فضا وآب گل آلود! در جامعه ما با نام وکلام بزرگان کارکنان را به نفع ! موجودی خیالی ! به نام شرکت مخابرات ایران واهداف آن ذبح می نمایند.!نام شرکت مخابرات ایران زنده است به زنده بودن خانواده آن ! کارکنان مخابرات! وچه خون آشام! این نام با ابزاری به نام هیئت مدیره خونآشام گونه می مکند! قطره قطره خون باقیمانده در رمق وجان این کارکنان را!
    بر الها! از تو خواه بخت واقبال دگری! یا که” آسمان دگری خواهم وماه دگری!

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      وای خدایا! چقدر عصبانی هستی؟
      در یک روزی عصبانی و ناراحت شدی که من هم نمی تونم کمکی بکنم تا عصبانیتت فروکش کنه! … راستش اصلا حوصله ندارم….!
      ولی برخی از خوانندگان و اعضای سایت چیزهایی بمن سپردن که باید دنبالش باشم …. به امیدی از من سوال کردن … اما … دوست من! … واقعیت این است که حرفهای شما رو نمیشه دربست قبول کرد.
      خیانت و ذبح اگر اینطور نهادینه شده بود اوضاع خیلی خرابتر از این می شد …
      نه … شما هم مثل من زیاد و زیاد و خیلی زیاد عصبانی شدی …
      هر وقت حالت کمی بهتر شد یه کامنت بذار با هم صحبت کنیم.
      اینطور نیست که میگی! یعنی اینطور نیست که همه دائم در حال خیانت باشند.منتهی این اوضاع با برنامه و کمی تلاش درست نمیشه.
      واقعیت اینه که مخابرات در حال احتضار است.نفس و دم موقتی فایده ای نداره.
      همانطور که همه با هم این بیمار رو به این روز انداختن،حالا همه با هم باید این بیمار را نجات بدهند.
      این بیمار به یک مدیر و دو مدیر، با یک صالح و دو صالح درست نمیشه … ولی حرفهای شما هم از سر عصبانیته دوست من!

  8. مرتضی می گوید

    سردبیر عزیز منم 4 ساله هر روز بهت سر میزنم..ایشالله تندرست باشی و استوار و ازرده خاطر نشی از دوستان کم صبر..!!
    یا علی.

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      چشم.ممنونم از لطفت

  9. جواد از همدان می گوید

    سلام جناب سردبیر
    من شخصا همیشه و همه زمانها به درو از افکار منفی عده ای معدود از همکاران شرکتی و رسمی شما را خیر خواه دوستان شرکتی می دانسته ام. خداوند بر نیت و اعمال همه انسانها ناظر است و انشاالله خداوند اجرتان را بدهد.

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      جواد عزیزم!
      ساده و صادق عرض کنم: لطف دارید.از دعای خیرتان بی نهایت بی نهایت بی نهایت ممنونم.

  10. رضا از خراسان بزرگ می گوید

    باسلام خدمت سردبير عزيز ودوست داشتني
    دراين سالها كه ما بااين سايت با شما درارتباط بوديم كمك زياد به بچه ها انجام داده ايد وبسياري از تغييراتي كه الان ايجاد شده بواسطه كمك وراهنمايي شما بوده ومن به سهم خودم دعاگو شما هستم ودعاي خيرم پشت سرشما وخانواده عزيزتان هستش . شادباشيد وسلامت

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      رضای عزیزم
      مخلص خودت و اسم نازنینت هستیم

  11. یک خدمات اولی مشهد می گوید

    سلام بر سردبیر آگاه و دلسوز
    صمیمانه از تلاشها و دلسوزی هاتون سپاسگزاریم
    خیلی خیلی خدا رو شاکرم که شما برگشتین
    سایت با همه ی تلاشهای دوستان و همکارانتون بازهم شما رو کم داشت
    امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشید و با امید و تلاش راهتون رو ادامه بدین
    حامیان شما بسیار بسیار بیشتر از دشمنانتون هستن
    لطفا بخاطر تعداد اندکی که نمیدونم آگاهانه یا جاهلانه دشمنی میکنن حامیانتون رو تنها نذارین
    ممنون و آرزوی موفقیت و سلامتی دارم براتون

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      ارادتمند.بی نهایت ممنونم.
      چشم.چشم.حرف حساب.

    2. یکی بودیکی نبود می گوید

      مگه سردبیر رفته بود؟

      1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

        حسش رفته بود

        1. یکی بودیکی نبود می گوید

          ممنون که هستید

          1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

            قربون شما

  12. شركتى آذربايجان غربى می گوید

    سلام خدمت سردبير محترم و پرتلاش و با انرژى
    زحمات شما در طول اين سالها بخصوص ٢ سال اخير بر هيچ كس پوشيده نيست، راهنمايى و خبرهاى كه منتشر كرديد حس با وجدانى شما را اثبات كرده است.
    من به نوبه خود ممنونم كه هميشه روشن و دوستانه حرف زديد .
    يك كلام ختم كلام سردبير مچكريم♥️♥️♥️♥️

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      یک کلام اول دوستی!
      سلام!
      مخلصیم!
      بخدا مخلصیم.

      1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

        چهارم شهریور- 08:17 آخرین کامنت.

نظرات بسته شده است.