مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

طنز زبون دراز – می خوام با مشت بکوبم توی دهنت!

مخابرات ما (زبون دراز ) – پیش از هر چیزی، بابت چنین عنوان کوبنده ای عذرخواهی میکنم!تقصیر من نیست! عنوانی بهتر شایسته این مطلب زیبا نیست!

آنچه می خوانید خاطره دوست عزیزی است که بر مسند امور مشترکین بخش اعظمی از ایران مستقر است! مردی صاحب ایده ها ، طرح ها و ضمنا اهل آسیب شناسی!

یک ورق از دفتر خاطراتش را با هم می خوانیم!

[box]

خاطرات یک مدیر – بخش اول

پس از مدتها گذاشتن کلاس و آموزش پرسنل امور مشترکین, برای آزمون دانسته ها و تست همکاران امور مشترکین از عیال خواهش کردیم بصورت ناشناس وارد محل کار ما شود تا از فردی مطمئن بشنویم که وضع امور مشترکین و پاسخگویی ما  چقدر بهبود یافته است!

پس از ساعتی عیال محترمه زنگ زدند و ماجرا را اینطور تعریف کردند که:

ابتدا وارد شدم. مودبانه و با صدای بلند گفتم: سلام!

خانمی که پشت پیشخوان نشسته بود داد زد که : بعللللللله! 

دوباره گفتم: سلام کردم! 

خانم پاسخگو گفت: خب باشه! … بله!

باز گفتم: سلام! … جواب سلام منو ندادین! 
پاسخگو گفت: خب سلام! …کارت چیه؟! چکار داری؟ … سلام نداره که دیگه!؟

….

همینطور که خانم تعریف می کرد من آب می شدم و کم کم در زمین نفوذ میکردم!

آخرین جمله عیال این بود که:

فلانی! مرده شور تو و مدیریتت را ببرد! .. اقلا سلام کردن یاد بگیرید و به هم یاد بدهید …. همینقدر بهت بگم که اگر الان نزدیک من بودی، با مشت چنان می کوبیدم توی دهنت که ….. !

اوه! … اوه! ….

ساعتی بعد جلسه داشتیم برای فروش 100 هزار پورت ftth ، افزایش بهره وری در فضای رقابتی!

 

[/box]

809610cookie-checkطنز زبون دراز – می خوام با مشت بکوبم توی دهنت!

Please rate this

0 1 2 3 4 5

نظرات بسته شده است.