سردبیر- انگار مظلومیت درد مادرزادی شیعه است!
[box type=”shadow” ]مخابرات ما – محرم است. تاسوعا و عاشورای حسینی! ….[/box]
مخابرات ما (سردبیر) – هر سال یک بار , به روزی میرسیم که سر نوه پیامبر را بر نیزه کردند و در خیمه و خرگاه یزید چرخاندند و خاندان مطهرش را به اسارت بردند!
کشتن! اسارت! شهادت! زندان!
گفتنش آسان است!
گفتنش آسان است!
اگر خاری بدست اولادتان فرو رود, اگر زخمی بر او وارد شود, دنیا را زیر و رو خواهید کرد! هر توهین به خانواده را بلافاصله پاسخ می دهید!
اما ………….
اما … چگونه است که پس از پیامبر , اولادش را چنین به خون می کشند و زنانشان را و, زندگانشان را به اسارت می برند, اما ….. !
****
عمری است! کار امروز و دیروز نیست!
لحظه بلحظه , وقتی به عاشورای حسینی نزدیک میشوم , لحظه بلحظه بی طاقت تر میشوم!
دم بدم , نفس کشیدن برایم سخت تر میشود!
انگار این واقعه , باز همین الان , دوباره برایم تجدید می شود! و من, دست و پا بسته, باید مرور واقعی واقعه ای را بپذیرم , که دردش تو را در چنگ می گیرد و می فشارد , و ………!
گفتنش ساده نیست!
هرگز نوشتن برایم دشوار نبوده است! بسادگی می توانم هر حسی را با کلام به تصویر بکشم!
اما اینک , هر یک سال یک بار, از شناخت حس خود عاجزم! فقط درد پنجه می کشد بر تاروپود جسم و جانم, و مرا به گذشته می برد!
به محرم! محرمی که حسین (ع) را به شهادت رساندند!
*******
تا عاشورا هنور مانده! عاشورایی که بند بندت را از هم می گسلد و به مهمانی اشک و آه و درد می برد تو را!
باز هم با هم خواهیم گفت!
نظرات بسته شده است.