علمی – کوتوله ها و مدیریت های کوتوله ای (2)
[box]مخابرات ما- این مطلب حاصل تحقیقی علمی است که با نام نویسنده و استاد این کلاس منتشر می کنیم.آنچه می خوانید بخش دوم است[/box]
بخش دوم
مدیریت سایه (هزار دستان)
در مديريت سايه، ظاهرا فردي بر مسند مديريت نشسته است و دلش خوش است كه مديرعامل و وزير و وكيل است، ولي در باطن، فرد يا افراد ديگري بر سازمان او حكومت ميكنند و فرمان ميرانند.
مديريت سايه هميشه پشت سر مديريت اصلي پنهان شده و حركت ميكند، اين مديريت چون ظاهر سايهوار دارد، لذا به نظر بزرگ تر، وحشتناك تر و حتي ترسناك تر به نظر ميرسد. مديريت سايه با ابزار و امكانات و نيروهاي وفاداري كه به مرور براي خود جمع كرده است، از خود تصوير هزار چهره ميسازد و هزاردستان تاريخ ميشود.
هزاردستان معمولا به مسائل سياسي، فرهنگي، هنري، اجتماعي، علمي و … علاقه ندارد و فقط بخش اقتصادي را درك ميكند و توجهي به ساير امور جزيي ندارد و از هنر و فرهنگ و سياست هم فقط بوي اقتصادش را ميفهمد.
مديريتهاي سايه دل به فرهنگ شايعه ميبندند و در ترويج آن از هيچ كوششي دريغ نميورزند، آنها از عدم اطلاعرساني شفاف و ضعف مديران اصلي حداكثر بهرهبرداري را ميكنند، آنها با دامن زدن به انواع شايعات و گسترش آنها در دل مديريت ظاهري، حكومت كوچك خود را آرام آرام، اما سايهوار ميگسترانند.
نحوه تولد مدیران کوتوله در سازمان
مدیران کوتوله ، فرصت طلبانی هستند که در هر دگرگونی ، تغییر یا انقلاب زاییده میشوند و حداقل دو سه دهه حضور جلبکی دارند ، برای رشد نیاز به شرایط باتلاقی دارند ، آنها به شکل معمول در سطح حر کت می کنند و بعدها یا میمیرند و یا با تثبیت نظامها و نیاز جامعه به تحصیل کردهها و متخصصان متعهد از گردونه مدیریتی خارج میشوند ، اما متأسفانه اثرات آنها تا چند دهه در نظامها باقی میماند .
ویژگی های مدیران کوتوله
مدیران کوتوله ، آنها آویزان هستند ، به هر چیزی دست میزنند و به هرکاری مشغول میشوند ، کمی از این ، کمی از آن ، اهل مطالعه هستند اما خلاصه خوان هستند ، به هر غذایی نوک میزنند ، کمی فلسفه ، کمی شعر ، کمی قصه ، کمی فن آوری ، کمی سیاست ، کمی مدیریت ، کمی زبان ، کمی حساب و کتاب ، کمی دین ، کمی روزنامه ، کمی … خلاصه از هر چیز ، کمی میدانند ، از هیچ موضوعی روی گردان نیستند ، در همه چیز اظهارنظر میکنند ، حرف بسیار میزنند ، مدعی دریایی از دانش هستند ، البته دریایی به عمق یک سانتیمتر .
مدیران کوتوله ، سیاست روز را به خوبی میشناسند و سرفصلهای آن را حفظ کردهاند ، بیرق آنها بر پشت بام خانهشان افراشته شده است ، وزش باد را حس میکنند ، شاخکهای حساسی دارند ، میز و مقامی را که چسبیدهاند دیگر رها نمیکنند ، میدانند افسارشان را کجا ببندند ، در مجالس ختم بزرگان ، حضوری چشمگیر دارند ، حتی گاهی در صف صاحبان عزا میایستند ، تبریک و تهنیت را به موقع ارسال میکنند ، آنها فرصتها را نمیسوزانند ، حتی همسر را با شرایط خاص میگیرند ، برای فرزندانشان برنامهریزی مدیریتی دارند ، گرفتن عروس یا داماد بهانه خوبی برای رشد و توسعه مدیریت فامیلی است .
مدیران کوتوله ، به طور معمول در دوروبر خودش فقط کوتاهتر از خودش را انتخاب میکند ، طاقت دیدن هیچکس را که یک سانتیمتر از خودش بلندتر باشد ، ندارد ، اگر یکی دو تا را هم به اجبار تحمل کند برای حفظ موقعیت و ژستهای آتی است .
مدیران کوتوله ، بله قربان گوی بالاتریها و جلاد پایینتریها هستند . شعار را خوب میشناسند ، از شعور دوری میکنند ، جزو سینه چاکان استفاده از سهمیه هستند و با استفاده ازبورس ماموریت خارج از کشور ، برای شما دو سه تا مدرک لیسانس و دکتری رو میکنند . حضور در کلاس را تفریح میدانند و برای گرفتن نمره از شیوههای مدیریتی! بهره کافی بردهاند .
مدیران کوتوله ، هر روز ، تیتر همه روزنامهها را نگاهی میاندازند ، ظهر که میشود یکی دو ساعتی آستینش را بالا میزند ، دو سه ماهی از سال سیاه میپوشد ، صف اول هر مناسبتی مینشیند ، زاویه دوربینهای تلویزیون را به خوبی شناسایی کرده است .
مدیران کوتوله ، آلبومهای خانوادگی را پاکسازی کرده است ، دوستان و همکلاسیهای بچگیها را طبقهبندی کرده است ، فامیلها را قبل از پست جدید به یاد نمیآورد ، بهطور معمول در هیچ خانهای بیش از یکی دو سال نمیماند ، در پرونده کارگزینی اداریاش هیچ چیز ندارد ، پنجشنبهها اصلاح کامل میکند ، از صبح شنبه جوانه میزند ، از پرخوری و مفتخوری کمی ناراحتی گوارشی پیدا کرده است ، توی چشم مخاطبان نگاه نمیکند.
uمدیران کوتوله ، فرصتسوز و مزیت برباد ده است و عنصر گرانبهای زمان را از دست میدهد و سرمایههای انسانی و مادی را در پای کوتولگیاش قربانی میکند!
مدیران کوتوله ، دارای دید و برد فکری کوتاه و در اکثر موارد تا نوک دماغش است! از نظر او، رتق و فتق امور جاری یک اداره یا سازمان و رساندن حیات نیمبند و غیرموثر سازمان به فردا، عین مدیریت است! در اکثر موارد، گاه چنان امر بر کوتوله مشتبه میشود که حتی خود را بینیاز از فکر و اندیشه و خلاقیت افراد کاردان میداند. اگر چنین هم نباشد، به منزوی کردن و ملکوک نمودن صاحبان دانش و تجربه روی میآورد تا از ناحیه آنان تهدیدی برای ادامه تصدیاش به وجود نیاید.
مدیران کوتوله ، همه دنیا را برای خودشان میخواهند ، سارق حرفهای هستند ، اما طوری حرف میزنند که بقیه دنیا دزد هستند . دستی در هر پرونده و پروژهای دارند و در هر چیزی استعدادشان بروز میکند ، آنها سعی میکنند از امام مسلمانتر و از پاپ کاتولیک تر جلوه کنند .
مدیران کوتوله ، خیلی چیزها را میدانند و یک نکته را نمیدانند ، آنها نمیدانند که اگر جیرجیرک اسمش را به هر زور و ضربی فیل بگذارد و اگر همه آگهیهای دنیا بگویند او فیل است باز هم جیرجیرک است و به محض آن که دهانش را باز کند ، خواهد گفت «جیر، جیر، جیر.»
مدیران کوتوله ، ذهن ناقصی دارند و توانایی انجام امور مربوط به خود در حوزه مدیریت تحت امر خود را ندارند و دیگر اینکه در برخورد با کارکنان حوزه مدیریت خود ، فقط از زبان زور استفاده می کنند و با تهدید کارکنان به ندادن اضافه کاری و کم کردن آن ، سعی می کنند اهداف خود را پیش ببرند . این گونه مدیران چون هیچگونه بهره ایی از علم مدیریت نبرده اند، برای اینکه خود را توانا نشان بدهند، از کارشناسان و کارکنان حوزه مدیریت خود، در مواجهه با مشکلات، نمی توانند استفاده کنند و سعی می کنند با جابجایی کارکنان در حوزه های مختلف، مدیریت ضعیف خود را بپوشانند و در صورت روبرو شدن با اعتراض کارکنان، با استفاده از حربه های اداری، صدای اعتراض را خاموش کنند.
مدیران کوتوله، ادا و اطوارشان زیاد است، همه را پشت در اتاقشان به تناسب مسئولیت مراجعه کننده از چند دقیقه تا چند ساعت نگه میدارند، برای این که جایگاهشان بالا رود، خودشان به کسی تلفن نمیکنند، پشت خط تلفن نگهتان میدارند.
مدیران کوتوله، اندیشههای بزرگ و طرحهای کلان در ذهن ندارد و در مخیله نمیپروراند. تنها به حکم عادت و غریزه ! و به مدد باند و جناح مافیایی، رویای بالا رفتن از پلکانهای ترقی را دارد.
مدیران کوتوله ،از نظر مدیریتی به کشاورز خرده پایی میماند که همه هم و غمش گذران زندگی و تامین یک بخور و نمیر است. مطیع بالا دست است و شش دانگ حواسش جمع که گزارش ناجوری در مورد حوزهی کاریاش به بالا درز پیدا نکند. به راحتی منافع عمومی را به منافع باندی و چهار صباح بیشتر ماندن در کرسی ریاست میفروشد.
مدیران کوتوله ،ایستادگی بر حق و حقوق مردم را برای خود یک فاجعه و گناه نابخشودنی میداند!
مدیران کوتوله، ادعای اخلاق مداری و ظاهری متشرع و دینداری است و ادعای استفاده صحیح از بیت المال است. این گونه مدیران همیشه به کارکنان خود و مدیران بالا دستی خود می خواهند نشان بدهند که یکی از اهدافشان از قبول مدیریت، جلوگیری از اسراف و استفاده ناصحیح از اموال دولتی و بیت المال است.
مدیران کوتوله ، با شگردهای گوناگون دست سارقین و دست اندازان به بیت المال را از پشت بسته اند و همه ی امکانات اداره را دوست دارند دربست در اختیار خود داشته باشند. از ماشین و خانه سازمانی گرفته، تا حق مدیریت و استفاده از رانت های مختلف برای ادامه تحصیل و…
بخش سوم را بعدا بخوانید.
آیا آنقدر مطلب جالب بوده است که انگیزه شما را برای خواندن بخش سوم تحریک کند؟
لطفا کامنت بگذارید.
نظرات بسته شده است.