نهادِ وزارت ارتباطات و تکالیفِ نهادینه نشده!
[box] مخابرات ما – ما در عصری هستیم که زیستبوم های جدید با سرعت باور نکردنی از راه میرسند. [/box]
مخابرات ما ( محمد – ابتکار ) – در قرن گذشته، ما یکبار با غرب برخورد و مواجهه داشتهایم اما اکنون هر آن با جهانی نو روبهرو میشویم! هر دم جهان، رخت جدید به تن میکند و زیستبوم های جدید متولد میشوند. تکنولوژی های ارتباطی، این ویژگی را برای جهان ساختهاند و این طراوت را زاییدهاند. لذا ما هر دم باید خود را برای مواجهه با یک جهان و یک زیستبومِ جدید آماده کنیم. دائم مواجهاتِ ما نو میشود لذا به نظر میرسد وارد عصری میشویم که سرعت تحولات، به جای اینکه اقتضای یک «ایدهی منعطف» را بیآفریند ما را به سوی «ایده انعطاف» میکشاند! برای انسان عصر جدید ضرورت دارد هر آینه دست در زیست خود ببرد و رخت جدید به تن کند.
۲- وقتی جهان جدید پایش به ایران گشودهتر میشد، به جهت تسهیل در گذار به زیستبومِ جدید، پروژه مدرنیزاسیون به کارگزاری رضا شاه شروع شد. آن زمان بهزحمت و بهزور عشایر را اسکان میدادند تا بتوانند در زیستبومِ جدید، آنان را بگنجانند؛ اکنون اما مردم زیستبوم های جدید را برگزیدهاند در عین حال حاکمیت برای پذیرش این زیستبوم ها سختجانی و مقاومت میکند. به یک معنا زیست رسمی از زیست عمومی عقب مانده است.
۳- مهاجرت به این زیستبوم های جدید، باعث شده است به طور کلی نظامِ «مشاهده/داده» تغییر ماهیت دهد. به طور مثال «بیگ دیتا»هایی متولد شده است که برای مشاهده و فهمِ آن، تعبیر دیگری از «مواجهه» نیاز است؛ هم در مقام استخراج و گردآوری و هم در مقام تبیین و داوری!
در واقع، در این اتمسفرها، رژیمِ مفاهمه عوض شده است.
ما چون از تکنیکهای جدید برای این «فهم جدید» بیاطلاع هستیم، از این زیستبوم ها میترسیم!
۴- اما به قول وزیر ارتباطات چه بخواهیم و چه نخواهیم این تکنولوژی ها و زیستبوم ها «به عنوان یک واقعیت خواهند آمد» و اگر خود به استقبال این واقعیتها نرویم، آنها بر سرمان آوار خواهند شد. از همین روی مجبور خواهیم شد به هر حیله و رفع و رفو، در نظام معناییِ خود آنها را جای دهیم؛ هرچند زیر سایه طعن و شک!
۵- قصه ملاهادی سبزواری و تکنولوژی عکسبرداری شنیدنی است. وقتی خبر این قدرتِ جدیدِ بشری را به آن فیلسوفِ تراز اول دادند، آن را غیرممکن خواند. تعبیرِ ایشان از عکس گرفتن، نوعی انتقالِ «عرضم» (عرض در معنای فلسفیِ آن) بود. و لذا در پرتوِ اصل فلسفیِ «امتناعِ انتقالِ اعراض»، این امر (یعنی عکسبرداری) را ممتنع دانست. اما تکنولوژی عکسبرداری «به عنوان یک واقعیت» آمد و ایرادهای فلسفی و متافیزیکی که ملاهادی وارد میکرد تاثیری در تولدِ این واقعیات نداشت. اصل فلسفی که ملاهادی به آن استعانت میجست درست بود اما تعبیر و ترجمه واقعیاتِ جدید، در زبانِ او ناکارآمد بود! زبانِ سنتِ او، استعدادِ فهمِ این واقعیاتِ نوظهور را نداشت، لذا در فهمِ آنها دچارِ کژتابی میشد. البته گاه به ضربِ رفوگری و تخصیصگری، واقعیتی را به کمندِ «ظمِ مفهومیِ» یک سنت میتوان درآورد اما ناجور بودنِ این وصلهها، چیزی نیست که از نظرها پنهان بماند. به عبارت دیگر و به تعبیر دقیقتر، آن متافیزیک، تابِ این واقعیتها را نداشت، و هرچند میتوان در پارهای از موارد از «امکانِ»: نظریِ این تطبیقها سخن گفت (چندان که گفتهاند)، اما به بهای فرصت سوزی و قربانی کردنِ بهرهوری!
۶- تا کی باید ما این متافیزیک سنگین را به دوش بکشیم و مقابل هر تغییری سخت جانی و چموشی کنیم؟ «پذیرش دیرهنگام» مانند «شهریزاسیونِ نابههنگامِ» رضاشاهی، آسیبهای جبرانناپذیر دارد.
به نظر میرسد باید پارههایی از متافیزیک خود را به موزههای فکری بسپاریم. با این کشکول کهنه و سنگین، نمیتوان از این گردنههای عنیفِ تغییر عبور کرد. جهانِ جدید، جهانِ متافیزیکهای سبک و چابک است. این گزاره را باید خوب فهمید! این گزاره، به نظرم سنگینترین و متافیزیکبار ترین آموزه در فهمِ این جهان است!
۷- وزارت ارتباطات به نوعی دریچه مواجهه با این جهانهای جدید است. به گمانم نباید این نهاد را صرفاً متکفلِ حوزههای فنیِ تکنولوژیهای ارتباطی و زیستبوم ها دانست. «ارتباطات» معنای بلندتر و بیشتری را افاده میکند. ما برای ورود به این جهانها چیزی بیش از «فیبر نوری» و «ماهواره» و … میخواهیم. زیستپذیر کردن این زیستبوم ها و سازگار شدن با این جهانها، امری نیست که به طور مثال، از عهده دانش فعلیِ قضاییِ ما برآید!
نظرات بسته شده است.