حرف یک بازنشسته(اینجا پیاده رو است نه سالن اجتماعات مخابرات)!
مخابرات ما- در میان جمع همکاران بازنشسته که امروز در مخابرات ما-سردار جنگل دور هم گرد آمده اند, یک نفر پیامی در گروه مخابرات ما-رسمی منتشر کرده است که در نوع خود بسیار جالب است.
توصیه میکنم بخوانید.
مخابرات ما برای تقدیر از این عزیزان و همدلی با آنان امروز را با ایشان همراه است.در هر قدمی …
این همکار بازنشسته نوشته است:
Ali, [۰۳.۰۷.۱۸ ۱۱:۲هیچوقت در طول خدمتم فکر نمیکردم کارمندان یک شرکت بسیار سود دهی مثل مخابرات که من هم عضو کوچکی از خانواده اش هستم روزی برسد که اینچنین لب به اعتراض بگشایند و در پیاده روی شرکت روی زمین بنشینند.
واقعا به حال این شرکت و کارکنانی که با هزار سختی و با کمترین امکانات ظرف سی سال گذشته بیشترین و سریعترین رشد و توسعه و به روز آوری تکنولوژی را در بین تمامی شرکت ها و سازمان های دولتی و خصوصی بوجود آوردند ، باید گریست و باید خون گریه کرد چراکه کسانی نه از جنس و قماش همکاران و حتی هموطنان بر صدارت این شرکت گماشته شدند که تا به حال بیشترین تخصص و تجربه اشان فقط فروش ملک های غصبی بوده ، اینها شدند تصمیم گیر تخصصی ترین شرکت کشور
چی فکر میکردیم چی شد
در گذشته مشتاق بودیم برای بازنشسته ها باشگاهی بزنیم تا در دوران فراغت مکانی داشته باشیم برای جمع شدن و دیدار یکدیگر و زمان هائی را با یکدیگر بگذرانیم و برای دوران کهنسالی همکاران برنامه های ورزشی، تفریحی ، مسافرتی و… داشته باشیم همچون خیلی از سازمان های دیگر که حتی یک دهم مخابرات هم سوددهی ندارند و برای کشور اینچنین جانفشانی هم که کارمندان شریف مخابرات کردند،نداشتند
اما زهی خیال باطل امروزه به جائی رساندنمان که در حداقل برآورده کردن معیشت خود و خانواده خود اسیریم ولی این شرکت همچنان به سودآوری خود از ثمره تلاش ما ادامه میدهد ولی چیزی نصیب ما نمیشود
روزی بود روزگاری بود … تمام حرفهایی که این دوست عزیز گفته د رزمان وزارت مهندس غرضی راهی بود که مخابرات می رفت!
از همین شرکت مخابرات که روزی زبانزد عام و خاص بود و حال که عده ای از بیرون بر مسند قدرت تکیه زده و اصلا وابستگی به آن ندارند و تنها و تنها بخاطر کمبود هایی که در گذشته در زندگی خود داشته اند و حال به چنین سفره رنگینی دست یافته اند و متاسفانه حرص و طمع و سود اندوزی آنان پایانی ندارد. کمر به نابودی شرکت و کارکنانش بسته اند.
آینده تاریک و مبهمی را رقم زده اند.در مدیریت نمره ناکارامدی آنان بر همه عیان شده است.
یک چیز بیشتر برایشان مهم نیست . سود و سود و سود به چه بهایی باشد اصلا مهم نیست!
فردایشان همین امروز است و لاغیر.!
ایجاد یاس و ناامیدی و کشتن استعداد های شرکت و نابودی حق و حقوق کارکنان اوج هنرشان است!
اینجاست که همت کارکنان را میطلبد.با پشتکار و خرد جمعی تا شرکت بتواند روز های آینده را بهتر ببیند.شاخه های ضعیف ان بایستی حرص شود.
تا دیر نشده بیشتر بایست فکری کرد.