مخابرات ما (سردبیر) – پس از ده روز کار شبانه روزی و سخت، اولین شبی بود که کار اداری نداشتم.اگر داشتم هم فرقی نمی کرد کما اینکه دلم طاقت چارچوب خانه را در چنین شبی نداشت.
شبی که نامیده شده بود به ولادت امام غریب خراسان! امامی که غریبانه آمد اما وقتی رفت دل هزاران انسان اطرافش را , و حالا دل میلیونها انسان هم عصر ما را با خود برده است!
.
او امام ماست! رهبر و مقتدای ماست. او فرزند رسول خداست و پسر فاطمه(س)!
پس به احترام او در برابر دروازه های ورودی حرمش و رو به گنبدهای طلائی اش می ایستیم و با احترام می گوییم: آقای من سلام! ….
.
باور کنید در دمای چهل درجه در نیمه شب داغ تابستانی، و آنجا که دیوار سنگین آدم های هدفمند مانع حرکت توست؟ فقط یک چیز تو را به جلو هدایت می کند!
زیارت!
زیارت!
زیارتی که در حکم آب روان، شفاف و تمیز است! آب تمیزی که دل و جان را می شوید و ناپاکی و پلیدی از روح و جان تو دور می کند.
فیلم های زیادی گرفتم تا برای شما در پخش زنده سردبیری در اینستاگرام بگذارم اما نشد!شلوغی جماعت تمامی پندارهای قبلی ما را بهم زد! حتی نمی توانستی قدم از قدم برداری چه رسد به اینکه بتوانی لایو بگیری!
.
لحظاتی بعد همه چیز را فراموش کردم! لایو و فیلم و مخابرات و مخابرات ما! حال را خوش باش که شاید باری دیگر این فرصت تو را ندهند! ….
شما را به چند صحنه مهمان می کنم در پایان گروهی از نوجوانان را بر شما نشان می دهم.
…. و حالا نوبت هدیه آخر سردبیری است. هدیه ای که در انتهای یک شب داغ و زیبا، از جوانان عاشق گرفتم.
چند نفر از نوجوانان بدون چشم داشت و فقط بخاطر دلشان کفش های رهگذران را به اصرار واکس می زدند.
حالا چه کسی حال بهتری دارد؟
حمدُ لِلّه که شده بازدوباره حرمت
حمدُ لِلّه که شده «باز» دوباره حرمت – تانَهَم پای، نَه، سَر، دیدَه، بجایِ قَدَمَت
عیدِ فطراست و شده باز زِ نو دربِ حرم – تا زیارت کنم از لُطفِ خدا تاجِ سرم
این دوماهی که حرم بسته بُد از دوریِ تو – همچو مجنون شدم ای شاه زِ مهجوریِ تو
من دوماه است که از دور سلامت کردم – از رهِ دور سلامت به زبان آوردم
من زدوریِ حریمت آقا دلتنگ شدم – من ز اجبار به قانون هماهنگ شدم
حَرَمت گشت قرنطینه زترسِ ویروس – کرونا گشت دراین قرن بلائی منحوس
کرونا مسجد و محراب نموده تعطیل – گشته تعطیل از آن، مدرسه، کارو تحصیل
چونکه این شبهِ وبا کرده کمین برسرِ راه – گشته تعطیل حرم، مدرسه و دانشگاه
قرنها بود که درب حرمت بسته نبود – شیعه مانند چنین روز که دلخسته نبود
دور بودم ز تو، از دورسخن میگفتم – من زِ هجرِحرمت اشک چو دُر میسُفتم
باز صد شکر خدا را حرمت باز شده – شیعه در نزدِ اجانب چه سرافرازشده
چونکه از باب رضا رو به حرم آوردم – اندر آن صحن و سرایت چه صفائی کردم
شدم ازبابِ جوادت به گدائیِ تو شاه – همه هستند گدایِ تو چه خورشید و چه ماه
همچو ماهی که شود دور ز آب، بی حال است – گاه برگشت به آبش چقدر خوشحال است
من به دریایِ کرم باز کنون وصل شدم – من ز الطافِ خدا وصل به آن اصل شدم
باقری شُکر، خدا را که شده، «باز» حرم – تا زِ نزدیک زیارت کنم آن تاج سرم
سروده شده به مناسبت بازگشائی درب حرم سلطان سریرارتضاء امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بعد از بسته شدن اجباری بخاطر ویروس منحوس کرونا
سر دبیر جان سلام
با دیدن عکس های حرم امام رضا خیلی دلم گرفت و زدم زیر گریه خیلی وقته دلم هوای حرمش رو کرده ولی مشکلات مالی به ماجازه نداده بیام زیارت
سلام ما رو با آقا امام رضا برسون التماس دعا داریم خیلی محتاجیم به اینکه دستمون رو بگیره
محتاجیم به دعا نیلا جان
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
سلام ای آقای من ای امام غریب
آقای من از راه دور برشما سلام میکنم ومیدانم که جواب میدهید
اگه بدونی چقدر هوای زیارت حرمت روکردم
یا امام رضا تنها دعای من تنها خواسته من از شما اول سلامتی وشفای همسرم وهمه بیماران وبعد برقراری عدالت در مخابرات مخصوصا برای نیروهای مظلوم شرکتیه که ظلم بزرگی در حقشون شده
خودت کمک کن که به حقشون برسن
دعا میکنم که خداوند همه مدیران رابه راه راست عدالت هدایت کنه مدیران عزیز به همین امام رضا قسم همه نیروهای شرکتی در بدترین شرایط اقتصادی روزبه سختی زنگی میکنن
آقای مهندس صدری شما دست عدالت مخابرات باشین وکمک کنین که ما به حقمون برسیم وهرچه زودتر طرح کارشناسان خبره انجام بشه خواهش میکنم به همین امام رضا قسمتون میدم من به عملکردونیت صادقانه شمابرای کمک به انسانیت ایمان دارم .
سلام
قربون کبوترهای حرمت امام رضا
یا امام رضا ! با ما کمی غریب نوازی کن ای غریب
به این میگن حال خوب
وقتی اسم امامت ، پیشوایت،مقتدایت و در یک کلمه ” حجت خدا ” را یاد می کنی حال خوب پیدا می کنی دیگر نیازی به این و اون نداری