سردبیر- متاسفانه مخابرات ما در میان نیروهای شرکتی هیچ گروهی ندارد.
[box]مخابرات ما – روز گذشته به دعوت ادمین گروه نیروهای شرکتی دقایقی مهمان آنان بودم.[/box]
مخابرات ما (سردبیر) – روز گذشته ارتباط ما با ادمین گروه شرکتی های مخابرات وصل شد و برای حضور در گروهشان دعوتم کردند.من هم بعنوان یک رسانه و بعنوان یکی از علاقمندان به این جوانان و آدمی میانه خوشحال شدم که این ارتباط وصل شده است.
همانطور که در حال پیاده روی در خیابان و در راه رسیدن به منزل بودم دقایقی با آنان احوالپرسی کردیم.آنها درخواست انتشار خبر داشتند من هم عرض کردم که قبلا هر کاری از دستم بر می آمده انجام داده ام, از این به بعد هم بعنوان یک رسانه به وظیفه عمل میکنیم.
دوستان جوان سوالات دیگری هم مطرح میکردند که من عذر خواستم و موقعیت را مناسب ندانستم.قرار موکول شد به ساعت 9 همان شب.
اما وقتی ساعت 9 وارد گروه شدم, همه داشتند با هم حرف میزدند و گرماگرم کارهای خودشان بودند.لذا یادداشتی گذاشتم که من طبق وعده آمدم , ولی شما نبودید!
طبیعی است که راه حل های ما پیرمردها مورد قبول جمع جوانان نیست.همه شما هم میدانید که من خودم, به راه حل های میانه اعتقاد دارم و هرگز کسی را به تنش راهنمایی نمی کنم.
بویژه اینکه امروز مخابرات تهدیدهای فراوانی از بیرون دارد.
حتی بارها به مدیران مخابرات پیشنهاد کردیم به وضعیت کارکنان رسیدگی کنند.رسیدگی در مرحله اول هزینه بر نیست فقط دلسوزی می خواهد.بارها گفتیم تا کار نیروهای شرکتی مثل کارگزاران نشده حداقل از نظر مالی سروسامانی به کار آنان بدهید.(بحث پول و مالی و از کجا بیاوریم را پیش نکشید که مجبورم آدرس بدهم!)
همین حالا هم همین حرفها را میزنیم.
ولی همانطور که راه حل های ما مورد قبول شرکتی ها نبود , مورد قبول مدیران هم نبود.
تا کار به اینجا رسید. جو در بین بچه های شرکتی آنقدر ملتهب است که ما هرگز نتوانستیم گروهی از شرکتی ها تشکیل بدهیم.
امروز مخابرات ما , با وجود چند گروه استانی, هنوز نتوانسته حتی یک گروه از نیروهای شرکتی درست کند.این را بعنوان نقص پذیرفته ایم اما چه کنیم که روش های جوانان با مرام و مسلک ما پیرمردها جور در نیامد.
چرا این حرفها را میزنم؟
یک دلیلش این است که یک عذرخواهی به دوستان شرکتی بدهکارم.موقعیت گفتگو و پاسخ به سوالاتشان ایجاد نشد, تقصیر من هم نبود.
دلیل دیگرش این است که همیشه طناب از جای باریکش پاره می شود.یعنی درست جایی که مخابرات ما ایستاده است.
از دو طرف طناب ما را می کشند.
- یکی دوستان شرکتی! که بحق معتقدند ما باید بعنوان رسانه از آنان حمایت کنیم ولی از آنجا که در شیوه ها فرق داریم نتوانستیم کاری بکنیم برایشان.
- یکی گروه مدیران , که شکر خدا جمع آنان همیشه جمع است و ما را مقصر تمام وقایع مخابرات میدانند.
ای کاش ما آنقدر قدرت داشتیم که به ما نسبت می دهند.در آن صورت هرگز اینقدر نابسامانی نداشتیم.
اما بعنوان یک رسانه مجبوریم هر چه رخ میدهد بی کم و کاست و در کمال صداقت بیان کنیم.این بزرگترین گناه ماست.
از آنجا که از سوی دوستان شرکتی , و غیر شرکتی مکرر مورد سوال قرار می گیریم , از آنان عذر خواهی میکنم و می گویم که :
- تا امروز هیچ گروهی در سراسر کشور برای نیروهای شرکتی, کارگزاری, و …. نداریم و انتساب هر گروهی به ما غیر واقعی است.
یعنی واقعا توان اداره اش را نداشتیم و از این نظر عذر خواهی میکنیم.
ما بیش از همه, و پیش از همه, به آرامش معتقدیم.و به زمان.
اینک باید به مدیران جدید زمان داد.البته آنها نیز باید سرعتشان را بالاتر ببرند تا پیش از حادثه به محل برسند.دراین باره حرف زیاد است و زیاد گفته ایم لذا از آن می گذریم.
عجب مرثیه ای بود .
راه چاره ی همه چی این بوده و هست که: همه چی از انسان شروع بشه، زن ، مرد، …رسمی ، قراردادی، شرکتی ، جایگزین،……و بسیاری از کلمات اینجوری بدون توجه به کرامت انسانی طرح میشه.
سازمانهای موفق جهانی ، امروز، براساس ِ مدیریت منابع “انسانی”!!!!! برپا و اداره می شن.
جناب سردبیر
به نظر شما چقدر زمان مناسبه که به مدیران بدهیم؟ 1 سال؟ 5 سال؟ 15 سال؟ نکند میخواهید با همین وضعیت بازنشسته شویم؟ مگر مدیران قبلی که زمان داشتند چه کردند؟ آیا تصمیمات موثری در بهبود شرایط نیروهای شرکتی داشتند؟
تصمیمات درست پیرمرد و جوان نمیشناسد و روشهای جوانان همیشه اشتباه و یا درست نیست چه در این مورد مثالهای فراوانی در تاریخ میتوان یافت.
جمله زیبایی را میخواهم نقل قول کنم: ملتی که کتاب نمی خواند تاریخ را تکرار خواهد کرد
و میخواهم به این موضوع تعمیم دهم که مدیریتی مطالعه نداشته باشد و فقط لقب دکتراهای سازمان های مدیریت صنعتی و سهمیه های عجیب و غریب و نه آکادمیک را یدک بکشد و فقط به فکر جیب خود باشد و شنوا نباشد، قطعا موضوع کارگزاران را تکرار شده خواهد دید.