گفتگو با مهندس قضاتی؛ ثامن سپهر کیش آموزش در مخابرات را متحول میکند؟

کاش من خصوصی هم مدیر بودم حقوقمم بالای ملیونها بود همه جا سفر میکردم خدا زده خصوصی بدبخت خصوصی فقط عمرمون تلف میکنیم دلمون خوش است که تو اداره مخابرات کار میکنیم خدا به خیر بگذره چه بر سرمون میخواد بیاد

سلام
در تمام ادوار مدیریتی پس از خصوصی شدن مخابرات، همه مدیران به صحنه آمده، دم از اهمیت منابع انسانی زدند ولی دریغ از یک حرکت مناسب در این زمینه!
اجازه بدهید در خصوص یکی از مهمترین اقداماتی که در فضای تغییر می باید درارتباط با پرسنل انجام داد اشاره کنم. حتما شما قبول دارید که آموزش و مسلح کردن پرسنل به علوم و فناوریهای جدید یکی از الزامات شرکت ها در دوران تغییرات می باشد.
برای پرسنل باهوش شرکت مخابرات ایران زیاد سخت نیست که بفهمند که در فضای رقابتی جدید شرکت مخابرات ایران، نیاز به تغییر کردن دارند. تغییر پیدا کردن پرسنل هم این نیست که بروند درون خانه هایشان و جلوی آئینه بایستند و قیافه هایشان را تغییر دهند. بلکه تغییر در پرسنل تغییر نگرش آنها از یک نگاه صرفا دولتی به یک نگاه خصوصی می باشد. پرسنل می دانند که در یک فضای خصوصی لازم است به جای فرماندار محوری، مشتری محور باشند. و به جای اینکه مشتریان به ما مراجعه کنند ما باید به مشتریان مراجعه کنیم. باید متوجه باشند که اگر سرویس شرکتشان کیفیت نداشت مشتریان به سمت رقبا می روند و از دست دادن مشتریان به معنای از دست دادن درآمد و نهایتا از دست دادن شغلشان می باشد.
ولی مدیران ما تابحال برای آموزش مدیران و کارکنان چه کرده اند؟ اجازه بدهید چندتای آن را بشمارم که متوجه شوید:
-اعزام و مامور کردن چند مدیر ارشد به فرانسه و حضور در فضاهای کاری شرکت اورنج!
-استخدام و حضور تعدادی مشاور خارجی زبان نفهم و گذاشتن آنها در کنار مدیران تهرانی بعنوان مدیران سایه!
-تاسیس موسسه ای آموزشی در کیش که دورترین نقطه به تمام استانها می باشد که تاسیس ان بجز دلایل خاص هیچ هدف آموزشی دیگری نداشته است!
– برگزاری کلاسهای محدود و بی کیفیت و رفع تکلیفی از طریق ویدئوکنفرانس!
لطفا شما بگوئید آیا با چنین اقداماتی می توان کارمندان شرکت مخابرات را در این فضای تغییر توانا ساخت؟
کاشکی به جای کارهای کلیشه ای و بدرد نخور اقداماتی اساسی و مهم انجام می دادند.
من با تجربه و سواد محدودم سعی می کنم برخی از موضوعاتی که می تواند در این راستا مناسب باشد را مطرح کنم ولی مطمئن هستم شما مدیران و همکاران عزیز خواهید توانست لیستی از اقدامات نمونه دیگر را نیز مثال بزنید:
1-توجه به ادارات آموزش استانها و تغییر نگاه مدیران استانی از اداره ای هزینه زا به اداره ای سرمایه ساز
2-استفاده از مربیان و اساتید مجرب و پویا به جای مربیانی قدیمی و نا آشنا به مسایل مبتلابه
3-تغییر کاربری برخی از ادارات آموزش استانها از محلی برای تبعید پرسنل ناراضی
4-توجه نمودن به آموزشهای مورد نیاز پرسنل در تمامی ضمینه های فنی، مدیریتی، بازاریابی، فروش و مالی و … قابل توضیح اینکه مناسفانه اکثر آموزشها در ادارات آموزش استانها از جنس آموزشهای فنی می باشد.
5-استفاده موثر از تجهیزات آموزشی جدید مخصوصا حرکت به سمت آموزشهای راه دور و شبکه محور
6-تبدیل ادارات آموزش از حالت مدرسه ای یعنی بجای برگزاری دوره و و مدرک دادن به مربیانی برای کمک کردن و توانمند کردن پرسنل
7-برون سپاری بسیاری از آموزشها به موسسات بیرونی بجای بکارگیری مربیانی تمام وقت در ادارات اموزش
8-تبدیل ارزیابی های آموزشی بجای صرفا نمره محور به ارزیابی های مبتنی بر اثربخشی عملکردهای کارکنان در محل کار
9-توجیه نمودن مدیرانی که اموزش پرسنلشان را صرفا وقت گذرانی می دانند.
10-تبدیل نگرش ادارات آموزش از شبکه محور و فنی محور بودن به انسان محور بودن البته اخیرا با تغییر جایگاه ادارات آموزش به واحدهای نیروی انسانی این مشکل تا حدودی حل شده است.
11-استفاده از پرسنل با تجربه بصورت غیرموظف بعنوان مربی اموزش
12-توجه به روشهای آموزشی غیر مستقیم از جمله حضور مدیران در سمینارها و نمایشگاهها(حتی خارج از کشور)
13-برانداختن آموزشهای خارج از کشور آن هم بصورت نوبتی و بدون توجه به نیازهای آموزشی
14-انجام آموزش بواسطه خرید تجهیزات و انتقال مناسب آموزشهای مرتبط در چهارچوب قراردادها

سلام
مسخره تر از این فکر در مخابرات نبوده است. این فکرهای عتیقه را فقط برخی از مخابراتی های تازه بدوران رسیده دارند.

ما چند نفر همکار برای اموزش تجهیزات تخصصی به کشور سازنده تجهیزات رفتیم.
اول که آموزش جزو قرارداد بود و برای ان قیمت تعیین نکرده بودند.
دوم همه جور امکانات آموزشی و مدل های مختلف در محل مرکز آموزششان وجود داشت و چیزی ناقص نبود.
سوم از مراکز تحقیقاتی و مراکزی که تجهیزات در انها عملا کار می کرد بازدید داشتیم. و عملا کارکردن با تجهیزات را از نزدیک دیدیم.
چهارما برای سازنده ای که این همه امکانات و تجهیزات اموزشی را در کشورش تهیه کرده است اگر بخواهد در هر کشوری هم که تجهیزات می فروشد هزینه کند و مربی اعزام کند و نهایتا آموزشش نیز کیفیت و اثربخشی نداشته باشد به چه دردش می خورد.
پنجما سفر خارجی هم فال است و هم تماشا. همکاران علاوه بر اینکه هوایی عوض می کنند با فرهنگهای کاری دیگر نیز آشنا می شوند و شاید آن آموزشهای حاشیه ای مهمتر از اصل اموزش باشد. با کارآموزان کشورهای دیگر نیز آشنا می شویم و حتی با مخابرات کشورهای دیگر آشنا می شویم.
ششما در این سفر فناوریهای دیگری که آن شرکت سازنده تولید کرده است همه در آنجا وجود دارد و در خریدهای بعدی مان ممکن است خریدهای کاملتری را انجام دهیم.
هفتما تقریبا این سفر چونکه اکثرا جزو خدمات این شرکتها محسوب می شود بصورت رایگان ارایه می شوند.
هشتما برای مخابرات استانها هزینه آموزش دیدن در کیش بیشتر از هزینه آموزش دیدن در کشور سازنده می باشد. ضمن اینکه کیفیت ان هم بسیار متفاوت می باشد.
نهما من بعنوان یک کارشناس فنی بجز اموزشهای مربوط به تجهیزاتی که با ان کار می کنم هیچ اموزش جدیدی را ندیده ام. اگر آقایان به فکر اموزش دادن کارکنان بودند طوری برنامه ریزی می کردند که من که یک کارمند 15 سال سابقه می باشم لااقل بدانم NGN و IMS و نسلهای جدید مخابرات چه هستند و منطقشان چیست ولی دریغ …

من بیشتر فکر می کنم اینکه چنین تصمیماتی گرفته می شود بیشتر برای تامین منافع برخی از آقایان انجام می شود ولا غیر.
ضمنا آقای سردبیر از شما تشکر می کنیم که چنین مصاحبه هایی را ترتیب می دهید ولی خواهش می کنیم شیفته چنین روشهای اشتباهی نشوید.

مدل امورشی صحیح باید باشد اشتباه تایپ ی خبر دارد