یک جمله طلائی, قابل توجه مدیریت ارشد!
[box]مخابرات ما- یکی از دوستان در مقابل آمار بازدید کنندگان سایت جمله زیبایی نوشته است.[/box]
مخابرات ما (نادری80) – امروز به هر دلیلی که بوده است سردبیر , آمار بازدید کنندگان سایت را منتشر کرد.آمار جالبی است.برای خوئ من هم جای سوال است که این تعداد بازدید کننده در جستجوی چه هستند!
اما یک پاسخ بسیار جالب , واضح و دقیق در کامنتی توجه مرا جلب کرد چقدر جالب در یک جمله همه چیز را گرفته است.
[box]
ناشناس
با سلام
این امار نشان از دغدغه تمام کسانی است که دلشان برای مخابرات می تپدو منتظر یه خبر ازتحولات این سازمان می باشند
[/box]
آقای سردبیر مدت چند ماهی است بوق کرنا کرده اند که می خواهند شایسته سالاری را در مخابرات حاکم کنند خوب امدند در سیستم اچ آر آی اس نیازمندی ها را گذاشته اند که پرسنل در انجا اپلای کنند یعنی داوطلب بشوند بعد انتخاب را از روی مصاحبه شغلی با حضور کی و کی و …. انجام دهند بعد از مدتها بلاخره یک چند تا سمت کارشناسی را در سیستم گذاشتند که با وجود پر کردن هیچ خبری نشد ولی چند نکته قابل توجه است اولا چرا سمت های مدیریتی را در سیستم نمی گذارند که از بین داوطلب ها شایسته ها انتخاب بشوند ثانیا اگر قرار است که شایسته سالاری باب شود اول باید ناشایسته ها را از سمت شان عزل کرد که با گذشت زمان اتفاقا ناشایست ها تثبیت هم میشوند چون با مدیران که صحبت می کنید بقدری به بقایشان باور دارند که من می ترسم این افراد تازه وارد را که هی قول می دهند کله پا کنند من که همیشه آدم خوش باوری بودم الان یقیین حاصل کردم که قول ها عملی که نمی شود برعکس اگر تعدادی شایسته هم در سیستم بطور شانسی وجود داشتند از گردونه خارج خواهند شد و همان بهتر که آقایان بیخودی پرسنل را امید وار نکنند بگذارند زندگی مان را بکنیم
موافقم. واقعا برای مسوولین ارشد …
تحقق ره نگاشت 5ساله چگونه ؟
?تحقق چشم انداز ۱۴۰۴ با مدیران ضد #توسعه چگونه؟
?نوشته: مرتضی نظری، پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی
?در حال حاضر بیش از 440 هزار نفر به عنوان مدیر در دستگاههای اجرایی کشور اشتغال به کار دارند. این در حالی است که تعداد کارمندان ژاپن با جمعیت 127 میلیونی جمعاً 300 هزار نفر است و ما در ایران با 75 میلیون جمعیت 1.5 برابر کل کارمندان ژاپن، فقط “مدیر” داریم!
?مدیران و شیوه های مدیریتی که وجودشان در مسند امور مساوی است با عقب ماندگی، هدررفت منابع و تأخیر در روند توسعه کشور را در هفت عنوان زیر توضیح داده شده است:?
?هفت سبک مدیریتی ضد توسعه در ایران:
۱. مدیران معامله گر و بی هویت (منتصب یک مدیر قدرتمند بدون ضوابط )
۲. مدیران پاره وقت و از راه دور( دارای چندین شغل در یک سازمان )
۳. مدیران قبیله ای و عشیره ای (سفارشات – وراثتی )
۴. مدیران آکادمیک و غیر اجرایی (دکتر- فوق دکتر – دارای القاب ولی تهی از اجرا –)
۵. مدیران ترسو و مطیع (به قول مهندس وصلی -بوفالو ها)
۶. مدیران انتخاباتی ( روابط سالار )
۷. مدیران هزینه ساز ( بیسواد و ظاهرساز و چند چهره )
?اگر ایران را عاشقانه دوست داریم و عاقلانه به آینده بهترش می اندیشیم، فراموش نکنیم اولاً توسعه مسیری پیمودنی است و رسیدن به ایرانی توسعه یافته تر، با مدیرانِ کم کار، منفعت طلب، هزینه ساز، تبلیغاتی، ترسو، ناکارآمد و فامیل مدار و مدیرانی که عاشق تعالی سازمان، بهبود زندگی مردم و وطن خود نیستند، میسر نیست.
.
.
.
سلام اقای سردبیر داستان زیر حکایت مخابرات است اگر صلاح میدانید در کانال تلگرام و سایت منتشر کنید.
#خوابی_که&دیر_تعبیر_شد !
روزی، روزگاری در ولایت غربت پادشاهی بود که هر شب یک خواب میدید. این پادشاه چهارصد و پنجاه تا خوابگزار داشت که هر کدامشان اهل یک ولایتی بودند و میتوانستند هر خوابی را تعبیر کنند.
یک شب پادشاه در خواب دید که در دشت خرمی نشسته و سفرهای پیشرویش گسترده است. ناگهان یک دختر زیبا پیدا شد و تمام غذاهای سفره را خورد و پس از آن سر یک سفره دیگر رفت و از آنسفره هم خورد. در این وقت پادشاه از خواب پرید.
تمام خوابگزاران دربار جمع شدند ولی هیچکدام نتوانستند خواب پادشاه را تعبیر کنند.
در نهایت، خوابگزار اعظم دربار گفت: «ای پادشاه، من پیرمردی را میشناسم که استاد من است و در یک ولایت دیگر زندگی میکند. اگر او را احضار بفرمایید، حتماً خواب شما را تعبیر میکند.»
پادشاه فیالفور دستور داد تا خوابگزار اعظم،یک هیأتی را ترتیب بدهد و در معیت آنها برود و پیرمرد را بیاورد. خوابگزار اعظم با هیأتی مرکب از وزیر دست چپ، وزیر دست راست، فرماندههان قشون، چهارصد و چهل و نه خوابگزار دیگر، رسته آشپزان، گروه خیاطان، یازده هزار و پانصد و شصت پهلوان، خانوادههای هیأت همراه، خبرنگاران، عکاسان و… حرکت کرد به طرف ولایت موردنظر.
این هیأت در یک سفر دو ماهه، نصف خزانه پادشاه را خرج کردند و سر آخر پیرمرد را پیدا کردند و با خودشان آوردند به ولایت غربت. پادشاه که بیصبرانه منتظر ورود پیرمرد بود، خوابش را برای پیرمرد تعریف کرد.
پیرمرد برای تعبیر خواب، سه روز مهلت خواست. بعد از سه روز به دربار آمد و زمین ادب بوسه داد و گفت: «ای پادشاه، من در این سه روز، خیلی فکر کردم اما نتوانستم خواب شما را تعبیر کنم. با این حال جای امیدواری باقی است، چون من استادی دارم در ولایت جابلقا، اگر بودجه در اختیارم بگذارید، میروم او را به اینجا میآورم.»
پادشاه به خزانهدار گفت: «هر قدر بودجه لازم است، در اختیار پیرمرد بگذارید.» پیرمرد لیست مایحتاج و مخارج سفر و هیأت همراه را تحویل خزانهدار داد و خزانهدار، هرچه در خزانه باقی مانده بود، بار شتر کرد و تحویل پیرمرد داد.
پیرمرد هیأت همراه ولایت غربت را همراه خودش برد به ولایت خودش و از آنجا زن و فرزند و فامیل و آشنایخودش را هم برداشت و همگی با هم رفتند به ولایت جابلقا.
سه ماه طول کشید تا استاد را همراه خودشان آوردند به ولایت غربت، در طول این مدت، علاوه بر دارایی خزانه، یک مبلغ سنگینی هم از پادشاه ولایت جابلقا و بانک جهانی، وام گرفتند و خرج کردند.
وقتی قافله خوابگزاران و هیأت همراه به دروازه ولایت غربت رسید، پادشاه امر کرد فیالفور به حضور او بروند. پادشاه با بیقراری خواب خودش را برای استاد جابلقایی نقل کرد و خواست که هرچه زودتر خوابش را تعبیر کند.
استاد جابلقایی پرسید: «شما کی این خواب را دیدهای؟» پادشاه گفت: «حدود پنج ماه پیش.» استاد، رمل و اسطرلاب را پیش کشید و قدری حساب و کتاب کرد و در نهایت، پس کلهاش را خاراند و گفت: «ای پادشاه، اینطور که بروج فلکی و محاسبات رمل و اسطرلاب نشان میدهد، این خواب تا حالا دیگر تعبیر شده است.» پادشاه گفت: «مگر تعبیر خواب من چه بوده؟»
استاد جابلقایی گفت: «آن دختر زیبا، خواب و رؤیای شما بوده و آن سفره، خزانه شما. تعبیر خواب شما این است که شما تمام خزانه خود را ظرف پنج ماه صرف خواب و خیال خودتان میکنید.» پادشاه گفت:«آن سفره دیگر چی؟» استاد گفت: «آن سفره دیگر خزانه دیگران است.»
پادشاه از شنیدن این تعبیر و دیدن صورت حساب مخارج دو هیأت اعزامی و اسناد استقراض خارجی، از حال رفت و از آن روز به بعد تصمیم گرفت که دیگر اصلاً خواب نبیند.
ما از این داستان نتیجه میگیریم که قبل از چاپ کتابهای تعبیر خواب، مردم تمام درآمدشان را صرف تعبیر خواب و خیالشان میکردهاند!
قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونه ش نرسید!
سلام
این آمار نشان میدهد مخابرات چقدر دلسوز دارد چون اگر برای,همکاران مهم نبود اصلا به این سایت سرنمیزدند وخبرهای آنرا پیگیری نمیکردند
اگر از سنگ صدا بر میخیزد ولی این جماعت مدیر حرکتی به نفع این قشرزخمتکش کارکنان که همه فرزندانشان بزرگ شدهاند و جهت هزینه های دانشگاه و ازدواج و پزشکی نیازمند کمک پدرشان هستند بر نخواهد خواست.
سلام
به همه همکاران بفرمایید سرتان سلامت خبری از تحول نخواهد بود این شرکت
سلام ممکن است بگویند همه مدیران مقصر نبودند خوب اشکال ندارد ولی شرط اینکه حتما مدیر باید بوده باشد درست نیست شرط را اصلاح کنید که بخشی از مدیران سابق هم می توانند داوطلب باشند نه اینکه حتما در گذشته باید سابقه مدیریت داشته باشند ولی با این شرط فعلی که آقای باطنی گذاشته اندبخش اعظم نیروی پر انرژی سالم که سمتی قبلا نداشته اند از گردونه این 110 مدیر خارج می شوند که با هیچ منطقی جور در نمی آیند بخش بزرگی از نیروهای سالم مخابرات ظرف جند ساله اخیر دنبال مدیریت نبودند بدلیل اینکه مدیریت باندی و سیاسی بازی را قبول نداشتند مدیریت تخصصی و مدیرت علمی و منافع مالی را دنبال می کردند که همه در این فرایند شرکت کنند و با حذف عده کثیری از همکارن از گردونه مدیریت شرکت موافق نبودند که متاسفانه ایزوله گردیدند ولی سالم ماندند که بموقع با فراهم شدن شرایط دوباره به شرکت خدمت نمایند که الان متاسفانه با این فیلتر گذاشتن حداقل سه سال سابقه مدیرت نمی توانند وارد میدان رقابت گردند امید است تجدید نظر گردد و شرکت مال همه باشد نه متعلق به عده ای خاص