سردبیر سلام میکند- رسانه, مانع دور زدن مدیران ارشد سالم می شود!
[box]مخابرات ما- مدیران ارشد , عموما سالمتر کار می کنند.اتفاقا رسانه های آزاد یاور همین مدیران سالم هستند اما ….![/box]
مخابرات ما(سردبیر) – سلام بر شما دوستان خوبم. رسانه ها در این بخش از زمین خدا , پیوسته تحت فشار بوده اند.آنانی که از رسانه ها منفعتی می برند , و از انتشار اطلاعات سودی دارند, آنقدر دیر متوجه این فواید می شوند که دیگر خودشان برای رسانه ها رمقی باقی نگذاشته اند.این گروه معمولا مدیران ارشد و پرقدرت و ردیف اول هستند.
اما گروه دیگر] آنانی هستند که از جریان آزاد اطلاعات آسیب می بینند , واقع بینانه رسانه ها را تحت فشار میگذارند.بین این گروه و رسانه ها هرگز مصالحه ای در کار نخواهد بود , مگر اینکه هر دو ناسالم کار کنند!
آنچه که ما , مایل به اتفاقش هستیم , رفتار درست با گروه اول است. گروهی که سالم کار میکنند و منافعشان در حضور رسانه آزاد است!
اما این گروه متاسفانه , کمتر تیزهوشی کافی دارند.لذا مدتها انرژی, حوصله و توان ما را صرف حرفهای اولیه میکنند, تست صداقت, تست سلامت و … اما در نهایت تعداد کمی از این افراد , از دام اطرافیان رده پایین تر نجات می یابند , اطرافیانی که آگاهانه مدیارن ارشد را در حصر اطلاعاتی می پسندند! از این نمونه ها زیاد داریم!
نمونه های زیادی داریم که می توانیم به شما نشان بدهیم مدیران ارشد در سیستم بفکر طرح و برنامه سالم بوده اند اما توسط مدیران بعدی کاملا دور زده شده اند.
رسانه های آزاد می توانند به مدیران سالم کمک کنند چرا که می توانند دقیقا به نقاط فاجعه اشاره کنند , اما متاسفانه از سوی مدیران کم صبر و تحمل, مورد اقبال قرار نگرفته اند.
فرض کنید مدیری در پی یپاده سازی طرح های بنیادی شرکتش است! او هرگز حاضر نمی شود پرونده خود را با چند استخدام رابطه ای مخدوش کند.اما مدیر میانی…. شاید چنین کند.
چرا؟
چون همه چیز به نام مدیر ارشد تمام خواهد شد.
کی و کجا ممکن است از لابلای نامه های اداری , چیزی بیرون کشیده شود تا حقیقتی آشکار شود؟!
تازه اگر بیرون کشیده شود , چه کسی آنقدر حوصله دارد دنبالش باشد که حقیقت ماجرا چیست!؟
تازه اگر این فاکتورها حضور داشته باشند , آن قرقی که از بغداد گذر کرده است , چه کسی توان آن را دارد که به بغداد بازگرداند!
اما رسانه آزاد , چنانچه حمایت شود , تمام این کارها را می تواند انجام دهد!
چرا؟
چون که حقی پایمال شده است تا ناحقی شکل بگیرد! و رسانه آزاد , ادعای سلامت و دلسوزی دارد!
در عمر ده ساله مخابرات ما, بارها از این وقایع اتفاق افتاده است , و این اطلاعات به ما رسیده است , ولی ما در پی اصلاح امور , کژی ها را به مدیران مسئولش رسانده ایم!
اما شاید دیگر این کار را نکنیم!
چرا؟
چون فاصله ای ایجاد کرده اند که گذر از آن, و رسیدن به خود دیوار, کار سختی است.
هفته آینده یکی از این نمونه ها را برایتان منتشر می کنیم تا مدیران ارشد بدانند در غیاب رسانه ها ,از این بلاها بسیار سرشان خواهد آمد!
.., و اینکه تمام بدگویی ها و شیطنت ها بخاطر حفط کولونی های موجود است!
هفته ای فرصت بدهید …. حتما متعجب خواهید شد ….!
دوست و برادر شما ,
سردبیرتان
“چرا با هم همکاری نمی کنیم؟”
✍? تخلیص یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم
شاید سوال دقیق تر این باشد که: اصلاً برای چه باید همکاری کنیم؟ چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم. یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد. طی سه ساعت بازدید پیاده، او همچنان با شوق و اشتیاق و علاقمندی و وابستگی و دلبستگی به دانشگاه، طرحهای آن، کتابخانه آن، اهداف آن، ساختمانها و نماهای آن و همکاران و بخشهای اداری و مدیرتی دانشگاه سخن میگفت که مرا بیش از اهمیت خود دانشگاه تحت تأثیر قرار داد. در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او علل شوق و اشتیاق را جویا شدم. گفت: محیط، خدمه، مدیریت و فضای آموزشی-پژوهشی این دانشگاه به من آرامش میدهد؛ همه به من احترام میگذارند؛ با آنکه ایرانی الاصل هستم، دانشکده و دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کردهاند تا مشارکت کنم؛ دانشجو و استاد عموماً میخواهند بیاموزند؛ اغراق نکرده باشم اینجا خانه اصلی من است. محبت میکنم، محبت میبینم. راست میگویم، راست میگویند. بدی فردی را نمیخواهم، بدی مرا نمیخواهند. از دیگران انتظار نامعقول ندارم، از من انتظار نامعقول ندارند. وظایفم را انجام میدهم، وظایفشان را انجام میدهند. مشورت میکنم، مشورت میکنند. خیانت نمیکنم، خیانت نمیکنند. منظم هستم، منظم هستند. بدگویی نمیکنم، بدگویی نمیکنند. حذف نمیکنم، حذف نمیکنند. همکاری میکنم، همکاری میکنند.
تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود: چقدر این انسان حالت نرمال دارد. فرد نرمال، خوبی ببیند، خوبی میکند. اما اگر همین فرد نرمال حذف شود، بعد احتیاط میکند. وقتی به او خیانت شد، فاصله میگیرد. وقتی دروغ گفتند، بدبین میشود. وقتی فحاشی کردند، خود را منزوی میکند. وقتی از او سوء استفاده کردند، در محبت کردن تردید میکند. اگر شخصی در قبال محبت کردن، احترام گذاشتن، خوبی کردن، وظیفه شناس بودن، راستگو بودن، منصف بودن، واکنشهای منفی و مخرب ببیند، چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت؟
پیام به در که دیوار بشنوه
اعلا بود.
زنده باشید.