سردبیر سلام میکند- در طی این هفته واقعا درگیر شدم.

[box]مخابرات ما- سردبیر توضیح میدهد که در طی این هفته چرا کم پیدا بوده است.[/box]

مخابرات ما (سردبیر) – سلام دوستان! سلامی گرم و بهاری! البته بهاری که بیشتر به تابستان شباهت دارد با این آفتاب داغش!

اما بعد, من نمیدانم این چند روزه در سایت با من کاری داشته اید یا نه! سعی کرده بودم به تمام کامنتها سر بزنم , ولی ممکن است چیزی از دستم در رفته باشد….چرا؟! …. چون سرم خیلی شلوغ شده بود!

راستش , کار طراحی و ساخت تندیس ها خیلی زمان برد.حتی دسته بندی اسامی و در نظر گرفتن عوامل موثر! … بهر حال برای ما که صبح تا ساعت 4 عصر , پرشتاب و بدون جای نفس کشیدن  در شرکت کار می کنیم , متاسفانه یا خوشبختانه زمانی برای سایت باقی نمی ماند.

گاهی مثل این ایام کارهای اضافه ای پیش می اید که برای خودش داستان مفصلی است.سه چهار شب فقط متن روی تندیس ها , متنی که باید منتشر شود و …. زمان برد.

بهر حال زندگی یک سایت , فقط همین انتشار خبر نیست, باید سایت بتواند رنگ و بوی یک زندگی واقعی را برای خوانندگان و اعضایش به نمایش بگذارد.مهترینش همین مشارکتهای عمومی است.وگرنه اینکه ما بنویسیم و دیگران بخوانند, بسرعت خسته کننده می شود.

دو سه روز پیش یکی از دوستان با من صحبت می کرد حرف جالبی میزد.البته ایشان هفته ای دو سه بار مراجعه به سایت دارد.

او می گفت :من هر وقت به سایت مراجعه میکنم , همیشه چیز جدیدی دارید!

شاید کمی تعارف باشد  اما این شیوه عمدی است.اگر توانش را داشته باشم دوست دارم کاری کنیم که اگر کسی یک روز به سایت مراجعه نکند , حتما چیزی از دست بدهد.اگر چند ساعت مراجعه نکند , حتما از موضوعی بی خبر بماند.و …

گاهی می توانیم .. و گاهی نمی توانیم …. اگر نیروهای جدیدی به اضافه شوند , می توانیم ….

بهر حال , حرفم به درازا کشید.می خواستم بخاطر حضور کمترم عذرخواهی کنم از شما.هر چند که هر شب سعی کردم خبرهای شما کامل باشد , ولی کمتر به کامنتها رسیدم.

عذرخواهی مرا قبول کنید از هفته آینده جبران می کنیم. … انشا ء الله ….

راستی , بعد از عید , ما هنوز فرصت نکرده ایم بدرستی حال و احوال یکدیگر را بپرسیم. اگر این کار ما را عوض می کردند خیلی خوب می شد! … ولی خب … نمی شود دیگر …!

امسال , شروعش برای من که با برکت بود! دو سه نفر از دوستان شرکتی و رسمی که مشکل پیدا کرده بودند ,و من را نیز در جریان گذاشته بودند و بنوعی ما هم پادرمیانی کرده بودیم …. , امروز …. یهویی, همه با هم …. در فاصله شاید یک ساعت , بمن خبر دادند که کارشان درست شده و… بله …  مشکلشان حل شده است.

نمیدانید چقدر خوشحال شدم.البته آنقدر خسته بودم که حسی برای شادی نمانده بود , ولی برای روحیه ام خیلی خوب بود.باور کنید از یکی دو ماه قبل از عید … حالا همه با هم؟! … واقعا باید شکرگذار خدای مهربانمان باشم و از کسانی که مشکلات این عزیزان و فرزندان خوب مرا حل کرده اند تشکر میکنم.در محضر اقا امام رضا (ع) برایشان دعا میکنم.

… خب دیگر! این ساعت شب یا صبح …(ساعت 2ی صبح) زیاد صحبت کردم…. بهتر است بقیه حرفهایم را در خود سایت نشانتان بدهم و خودتان ببینید.

روزگارتان خوش

اعصابتان آرام

خانه هایتان گرم 

و … خوب خوب خوب باشید!

راستی , تندیس ها هفته آینده رونمایی می کنیم! آنهایی که در مرز انتخاب هستند , اعضابشان فولادی باد!

دوستتان سردبیر