سردبیر- تفاوت کار فرهنگی با کار فنی / کار فرهنگی شجاعت می خواهد.
[box]مخابرات ما- بنظر شما کار فرهنگی با کار فنی چه تفاوتهایی دارد؟[/box]
[box type=”info”]همه عزیزانی که امروز هدایای ده ساله شدن مخابرات ما را از پست می گیرند , بدانند که ارزش کار آنان بیش از اینهاست.هر اشکالی دیده شد , به بزرگی همراهان مخابرات ما بر ما ببخشند.[/box]
مخابرات ما (سردبیر) – وقتی به کاری فنی اقدام میکنید در جایی پایان می یابد.در نقطه ای به نتیجه می رسد. فقط کافی است جواب بدهد.پس از آن کار ما تمام شده است.
اما یک کار یا فعالیت فرهنگی هرگز در هیچ جایی تمام نمی شود.حتی در انتهایی ترین نقطه اش , خود یک پروژه ناتمام است.
توجه کنید! اصلا در مورد سختی و آسانی کار حرفی نمی زنم! کار فنی قطعا دشوار تر از کار فرهنگی است. اما بحث من روی پایان یک کار است
نمونه اش اهدای لوح و تندیس های مخابرات ما, در پایان ده سال فعالیت آن است. هرگز در هیچ نقطه اش صد در صد راضی نبوده ام.به هر نقطه اش که فکر میکنم , با خودم میگویم می شد بهتر انجامش داد! هزار بار بهتر! ده هزار بار بهتر!
حتی در زمینه ارسالش ده ها طرح و ایده بنظرم می رسید.
اما …. با همه اینها , باید در جایی تمام می شد.باید در جایی ارسال می شد.
روز یکشنبه نزدیک به 4 ساعت سرپا بودم تا بتوانم کاری ساده بنام پست کردن انچام دهم.
حالا پس از 4 ماه , از لحظه تولد این ایده , فردا جعبه ابداعی ما بدست عزیزانی می رسد که برخی به انتخاب خوانندگان و اعضای مخابرات ما , برخی به انتخاب سردبیرش , اکثرا به انتخاب هر دوی آنان برگزیده شدند.
باور کنید اگر دوباره بخواهم همین کار را انجام دهم , ممکن است متفاوت تر انجامش دهم , ولی …. ولی … باور کنید همینقدر که شجاعت انجامش را داشته ام بنظر خودم قابل تقدیر هستم! کار فرهنگی شجاعت می خواهد!
شما در روز چند بار ایده های مختلف به ذهنتان می آید , که شجاعت انجامش را ندارید.یا اینکه به هر دلیلی از انجامش طفره می روید؟ … حتما … خیلی! …. خود من هم همینطور …. شجاعت چیزی است که کم داریم!
یعنی راستش از کودکی از اشتباه کردن ترسیده ایم!
همیشه ترسیده ایم که … اگر نشد ….چه! … اگر موفق نبودیم چه؟ …. ترسیده ایم!
اما ما در محدوده مخابرات ما نمی ترسیم!
نترسیدن , بخودی خود هنر نیست! باید با دلیل باشد!
نترسیدن ما دلیل دارد! دلیلش؟!
ما هزاران نفر پشتوانه داریم! پشتوانه هایمان نمی گذارند اشتباه کنیم! پس ضریب اشتباه پایین می آید! … پس نمی ترسیم!
4 ماه است که ایده لوح وتندیس در این سایت مطرح شده , نامها هم ذکر شده و …. همه نظر داده اند ! و ما بی تردید احترام گذاشته ایم به نظرات همه! کسی را جا نینداخته ایم! … مگر اینکه در کشتی مخابرات ما, هیچ میخی نداشته باشند!
…
حضور شما! توان شما! قدرت شما! حرف شما! کلام شما سقف و پایه های ماست.
بدون شما , هیچ سقفی پایدار نمی ماند!
قدر خود را بدانید! … و سقف حمایتی ما و پایه های اقتدار ما باقی بمانید!
شما بی همتا هستید! این را تاریخ ده ساله مخابرات ما ثابت کرده است!
با افتخار،
سردبیرتان!
کار فرهنگی !اگر به معنای القاء اندیشه هائی باشد که گروه خاصی با توجه به مکنت وقدرت وشرایط زمانی ومکانی سعی در باور پذیر بودن آن دارند !فعلی بس منزجر کننده است !اما اگر با اندیشه ای روشن وارائه دلایل متقن سعی در مقایسه عادلانه اندیشه ها!باور ها!باید ها ونباید ها داشته باشد که در پرتو روشنگری وتنویر افکار حق انتخاب را از مخاطبان سلب ننماید فعلی بس ستوده ومطلوب است!در رویکرد اول که تقریبا” تمامی نظام های مردمی وغیر مردمی بدان بر افکار تسلط دارند همان می شود که عده ای قرون وسطی مابانه حکومت می کنندوظلم در پرتو تصویر زیبای عدالت در کوی وبرزن جولان می دهد!اما در رویکرد دوم که عین عدالت- دموکراسی ومرضی حق است اعطای شرایطی منطقی وعقلائی به همه مردم برای شناخت- مقایسه وبررسی وضعیت بدور از ترس مولفه هائی است که یک نظام را تهدیدمی نماید!در حالت دوم هرگز ما بر سر بالین بیمار نفت نمی بریم!وبه او القاء نمی نمائیم که بیماری!نمی دانی چه چیزی به نفع تو است!وبا زور واکراه مدینه فاضله نمادین وپوشالی را سراب گونه پیش چشمان جهانیان به تصویر نمی کشیم!قوانین برای شکستن اغنیاء وحقارت ضعیفان وضع نشده هاست!کار فرهنگی یعنی هدایت مولفه های هادی نه ایجاد فیلتر های محدود کننده!کار فرهنگی اندیشه فرهنگی می طلبد نه نگاه دستوری خدای گونه به همنوعان!کار فرهنگی یعنی یک کلام در مقابل یک کلام!یک رای در مقابل یک رای!در بعد ایثار یکی برای همه وهمه برای یکی!ونه در بعد جایگاه یکی برابر با همه وهمه حقیر تر از یکی!فرهنگ علوی یعنی سکوت در هنگامه خشم!نه جولان در رزمگاه عدالت خواهی عامه مردم!کار فرهنگی یعنی اندیشه ای که برای مسئولین مخابرات ایران بی معنی است!کار فرهنگی یعنی سائیده نشدن گوشه تراول های اعطای در پرتو قوانین مصوب منحط حقوق ودستمزد به مدیران!یعنی اعطا سکه در مراسم جابجائی وتودیع مدیران به دوستانی که گاه شما مهمان ایشان هستید در ییلاق وگاه ایشان مهمان شما در قشلاق!کار فرهنگی یعنی مالک ندانستن خویش بر حقوق حق کارکنان وعدم ظلم بدیشان!وکار فرهنگی یعنی…………………………….
خب، گاهی یک شعار تعیین کنید ، و بازخورد آن را تا عمل ِ “حد اقل” 20% دنبال کنید وروش اصلاح تا 95% را با کمک بقیه دنبال پیگیر شوید ، شاید به تمرین عملیِ شجاعت برسیم.
میشه مثال بزنید؟ من هنوز نتونستم با نظر شما ارتباط برقرار کنم