سردبیر سلام میکند- دشمن همیشه در روبروی شما نیست!(سلام بر شعار یا سلام بر حقیقت)
[box]مخابرات ما- رسانه های خارجی خبر تجمع کارکنان شبکه در مشهد را منتشر کرده اند! … چه موضعی در این رابطه باید گرفت؟ … سردبیر می نویسد : …[/box]
نوشته: سردبیر
مخابرات ما (سردبیر)- نه اهل شعارم. نه دوست دارم شعار بدهم.همیشه پرهیز کرده ام از کلمات بزرگ و سنگین, کلمات چند بعدی که در قالب مفاهیم متنوع شکل می گیرند و در نهایت هیچ حقیقتی را به ما منتقل نمی کنند!
به همبن دلیل در مقاطع مختلف تصمیماتی گرفته ام که ممکن بوده است حاصل سالها تلاشم را بر باد دهد! اما گرفته ام! عمل کرده ام! چون که اعتقادم بوده است!
اگر روزی خلاف اعتقادم رفتار کنم, چیزی که بدست می آورم, حرام میدانم! و اگر چیزی از دست دادم , خواست و صلاح خدا میدانم, که شری را از من دور کرده است, شری که در این بدست آوردن ها ممکن بوده است دامن مرا بگیرد!
کسانی که از نزدیک مرا می شناسند, میدانند که چه می گویم!
حالا چه شده است که این حرفها را میزنم!؟
حالا زمان آن رسیده است که حرفی مهم و اساسی برای بخشی از همکارانم بگویم.
اما قبل از آن باید نشانه هایی بیاورم که به شما نشان دهم خودم قبلا به این حرفم عمل کرده ام!
****
در دورانی که مخابرات ما, در قالب وبلاگ داشت اوج می گرفت, خوانندگان زیادی پیدا کرده بود و نشان میداد که می تواند در دل دیگران جایی پیدا کند, اتفاق مهمی افتاد.
احساس کردم خوانندگان سایت بطور غیرعادی زیاد شده است!
بزودی متوجه شدم که B.B.C رادیو و تلویزیون سلطنتی انگلیس در برنامه هایش اشاره ای به مخابرات ما کرده است.این دستگاه در یکی از برنامه های خبریش گفته بود: در ایران, وبلاگ های کارمندی ساخته شده اند که برای مخالفت با جریان جاری ,چون نمی توانند حرفهایشان را بزنند در قالب وبلاگ کار میکنند.نمونه اش …. همین مخابرات ما که …..!
حالا شما جای من! چه حسی پیدا می کنید؟
من هم مثل بقیه انسان هستم! احساس دارم! دوست دارم دیده شوم!
حالا دیده شده بودم!از این جهت راضی بودم!
اما چه کسی مرا دیده بود؟
دشمن؟! … به صراحت می گویم : دشمن! … این انگلستان در طول تاریخ کمکی به ما نکرده است!
آیا باید واقعا دشمن مرا ببیند؟ دشمن از من تعریف کند؟ دشمن مرا با انگشت نشان دهد؟! دشمن از من خشنود شده باشد؟ دشمن مرا به دوستانش و دشمنانش نشان دهد و از من خشنود باشد؟
****
یک لحظه با خودم تصور کردم که : همین گزارش امروز را خدمت رهبری می برند! به او نشان میدهند! و او احساس میکند که من دشمن را خشنود کرده ام! دشمن را دلشاد کرده ام! … اصلا نه … دشمن را امیدوار کرده ام … این کار را که کرده بودم! …. دشمن امیدوار شده بود با افزایش وبلاگ ها و سایت ها ….
ای وای بر من!
***
همان لحظه اطلاعیه ای روی سایت گذاشتم : … این سایت تا مدتی نامعلوم بسته شد! … نمی خواهم دشمن به من امیدوار باشد ….!
شش ماه بسته بودیم! … شش ماه!
شما هرگز نمی توانید احساس مرا درک کنید در آن لحظه!
در همان اطلاعیه آوردم که :… انگار, با دست خودم, فرزندم را در دل خاک دفن میکنم …. و سایت را می بندم!
برای من بسیار سنگین و سخت بود!
ولی این تصمیم را گرفتم! بابت آن, امروز خشنودم! چرا که تصمیم من در مسیر اعتقاداتم بود!
*****
حالا برمیگردیم به امروز ….!
دوستان شبکه , نیروهای پیمانکاری شبکه در مشهد چند روزی است در حال تجمع هستند.کارها خوابیده است, نه بطور کامل! کارهای خرابی انجام میشود ولی توسعه در کار نیست! توسعه هم که فعلا مهم نیست , اصلا نداریم!
اما یکی دو روزی است که دوباره B.B.C بکار افتاده است! ظاهرا تجربه قبلی برایش کافی نبوده است!
این بار خبر تجمع و تحصن این دوستان را تعریف کرده است …. ! … این یعنی چه؟ … یعنی به آنان امید بسته است….
این یعنی چه؟!
حالا باید چه کرد؟
باید خوشحال بود که در بوق های رسانه ای مطرح شده ایم و دیگر همه میدانند که ما تجمع کرده ایم, ما تحصن کرده ایم, ما ناراضی هستیم, ما ….. !
یا باید فکری کرد و کاری کرد!
وقتی تجمع می کینم و در زیر بیرق رهبری نظام, از او برای بهبود وضع زندگی فرزندانش کمک می خواهیم , نباید از رفتن توی بوق تبلیغاتی دشمن خوشحال باشیم!
با دوستان شبکه ای مشهد هستم!
حالا لب مرز یک تصمیم هستید!
رساندن خبر به B.B.C و رادیو آمریکا و … برای اعمال فشار به مخابرات و دولت برای رسیدن به هدف!؟ یا …
یا ناامید کردن دشمن, به هر طریق ممکن!
حالا در مرز یک تصمیم هستید! باید ذات حرکت خود را نشان دهید! حالا دیگر مرز کمک کننده ها به شما هم روشن می شود! حالا همه چیز واضح و روشن می شود!
****
من اصلا در شرایطی نیستم که به این جوانان بگویم چه کنند و چه نکنند!
من شایستگی آن را ندارم که برای آنان تصمیم بگیرم!
اما ….
****
من تصمیم خود را گرفتم و برای مدت شش ماه سایت را بستم! ….بستم و رفتم! … اما هرگز اقبال عمومی را از دست ندادم! هرگز دوستان را از دست ندادم! هرگز …..
حالا شما جوانان سرزمین من , در لب مرز یک تصمیم هستید! زیر سایه رهبری (که همیشه به آن اشاره کرده اید) یا زیر تصمیم خبر رسانه های نامربوط خارجی!
فقط بدانید که زمان بسرعت می گذرد!… و شما باید امروز تصمیم بگیرید!
ای کاش می شد به دیگران هم چیزی گفت! اما میدانم که دیگر سودی ندارد!…
سردبیر
6 تیرماه 1396
روز دوم از عید سعید فطر
اخه یه رسانه داریم که اسمش رو گذاشتن رسانه ملی که متاسفانه فقط برا دفاع از خواص داره حرف میزنه ظاهرا دولت هم هدفش همین به وجود اوردن نارضایتی هاست ظاهرا سود میبره از این کار
با سلام خدمت آقای سردبیر..
خوب بزرگوار اگه یه نفر از این تجمع کنندگان مثلا با بی بی سی تماس بگیرد و بگویدبگویند این تحصن ما هیچ ربطی به بی بی سی ندارد که قضیه بدتر می شود..
اگر هم که بروند مثلا فکر می کنند زحماتشان به هدر رفته. بزرگوار من هم از سر دلسوزی میپرسم اگر بروند آیا بهتر است؟
اگر قرار باشد هر تحصن مسالمت آمیزی هم درگیر خبررسانی رسانه های معاند شود و خود به خود پایان یابد که دیگر تحصنی برگزار نخواهد شد..
منطقی ترین راه تو حل این معضل چیه.؟؟.
بهتر نیست یکی از مدیران مخابرات به جمع آنها برود و با صحبتهای منطقی قضیه را فیصله دهد..
ولی باید به حال روز مخابرات غبطه خورد که روزی اولین حرف را در سیستم داشت، و کار کردن در آن یک افتخار. اما حالا چی! روز به روز یک اعتراض و یک مشکل. انگاری پای ثابت اعتراضات جاری شده. یک روز در مجلس یک روز در صحن شرکت. یک روز در محاکم قضایی…
به کجا می رویم!!!؟؟
عرق ما شرکتی ها ابروی مخابرات هست یا نیست؟
سردبیر به نظر شما ما شرکتی ها هویتمان چیست؟هستیم یا نیستیم؟
سلام خدمت سردبیر محترم
سردبیر عزیز ایا عقوبت بی عدالتی سختتر است یا (به قول شما) خوشحالی دشمن؟
عقیده راستین شما چنین است که باید در برابر چنین بی عدالتی (اگر قبول داشته باشید البته!)که در چند ارگان کشور ریشه دوانده سکوت اختیار کنیم چون خبرش به دشمن میرسد؟
چه عقیده ای دارید شما و همفکرهایتان؟!!!
راستی من عقیده دارم مردم این کشور از دو جهت از ناحیه دشمن ضربه میخورند و اسیب می بینند یکی از دشمنی مستقیم انها و دیگری سوء استفاده هایی که عده ای از دشمنی انها میکنند
یا شما و انهایی که همفکر شمایند ساده اید یا …
قبول فرمایید که باورش سخت است
مهدی جان
اجازه بدهید در شرایط آرامتری با هم صحبت کنیم.
شما نوشته اید که ما یا ساده ایم یا …
شما همان یا … را در نظر بگیرید.راضی شدید؟
اگر سوال پرسیده اید و دنبال جواب هستید دیگر نباید قضاوت کنید.
ضمن اینکه ما همان (یا …. ) هم نیستیم. خیالتان راحت!
خدا خیرتون بده آقای سردبیر همین حرفا و راهکار رو به عنوان یه فرد مصلح و بی طرف به نماینده هاشون بگین تا خدای نکرده از این بیشتر متضرر نشن. این حرفا اگه از زبان شما بهشون گفته بشه یقینا از همه بیشتر تاثیر داره.
سلام سر دبیر عزیز
چرا مخابرات به خودش نمیاد اخه تا کی …
مگه مخابرات با شرکتهای دیگه،آب ، گاز و برق فرق میکنه مگه اونجا شرکتهای خصوصی کار نمیکنن چرا اونجا هیچ صدایی از کسی در نمیاد…
چرا با نیروهای شرکتی اینقده ظلم میشه که کم کم داره صدای همه ما در میاد اخه تا کی…
یکی نیست بگه این نیروهای خصوصی دارن برای شما کار میکنن نه ….
به خودتون بیاین مخابراتو دارین نابود میکنین دلتون بجایی که دارین کار میکنین نون زن و بچه میبرین بسوزه اخه تا کی
سلام عزیزم.سلام دوست خوبم
همه حرفهای شما رو قبول دارم.
گاهی گفتن یک جمله آدم رو چند سال جلو میندازه
و گاهی برعکس.
متاسفانه آدم های باهوش کم پیدا میشن که با یک کلمه ما رو صد قدم جلو بندازن. این آدم های باهوش خودشونو صد قدم جلو میندازن و در سایه می ایستند.
همه حرفهاتونو قبول دارم و در جهتش تلاش کردم.خودتون هم میدونید تلاش کردم.
این به معنای این نیست که در همه دعواهای بین ما و مخابرات حق با ماست یا حق با مخابرات باشه.
وقتی خودت دوست داری وب لاگت معروف بشه از بقیه چه انتظار داری اونها هم دنبال همینن که شما وامسال شما همه چیزو سیاسی کنی .
ما نیروهای شبکه زیره بیرق فاطمی و مقام شامخ رهبری هستیم وای از ان روزی که خامنهای حکم جهادم دهد
ما نیروهای شبکه جزءهیچ گروه یا حزبی نیستیم و فقط برای احقاق حقوق از دست رفته در تلاشیم شاید که با این اعتصاب کارگری خبری به بالاها برسه و خود اقا تصمیم بگیرند چون امثال شما هستین که همه چیزو وارونه جلوه میدین وای برشما پس این حرکت رو سیاسی جلوه ندین و به غلط افکارو ذهنیت ملت رو عوض نکنین
ما فرزند این مملکتیم از خارج نیومدیم که بخواهیم ارثمون رو بگیریم
جواد عزیزم!
آرزو میکنم برای آرزوهایت.
چقدر دبر پیام های رهبری را دریافت میکنید! آن هم در عصر انفجار اطلاعات!
کمی فکر کنید به حرفهای من … بجای عصبانیت!
واقعا که جناب سردبیر چرا به جای طرفداری از حق ، این مظلومان را ترسانده و در دو راهی قرار میدهی ! اگر واقعا دلسوز این نیروها هستی چرا به اظهار نظر نژاد پرستانه مخابرات واکنش نشان ندادی ؟ممنون میشم جواب بدی
سلام
جواب کاملی به این کامنت داده ام.ممنونم که صاقانه حرف دلت را زده ای تا من هم حرفم را بزنم.
من فقط اعلام موضوع میکنم.جرا بترسند؟
این موضوع یک راه حل بسیار بسیار ساده دارد که در بالاتر توضیح داده ام.
همانجا بخوانید و بدانید که اگر من تابع ترس بودم, یک روز هم سایت را منتشر نمی کردم!
هر چند ترس خوبخود چیز بدی نیست.محتاط میکند تو را.
من هم راستش می ترسم. اما دلیل ترس من چیست.
گاهی مشکلی کوچک را, خودمان بزرگ میکنیم.
راه حلی ساده , ساده و بسیار ساده که کار را کم خطر میکند. همین.
از مشکلات کوچک گفته اید،سفره خالی و شرمندگی پیش فرزند کوچک است؟
این چه طرز فکری است؟
طبیعت خبرگزاری تهیه و تولید اخبار است و بعلاوه طبیعت زشت بی بی سی دشمنی با اسلام و ایران است.
تجمع کارکنان مخابرات برای گرفتن حقشان نیاز به انعکاس خبر دارد تا به نتیجه برسد. که اگر این نبود چه نیاز به تجمع بود؟
ساده اندیشی است تصور کنید اگر بی بی سی این خبر را نگوید از خوی طبیعی اش باز می گردد و یا از دشمنی اش کم می شود. صد سال است بی بی سی چنین می کند و با دیدن و گفتن این واقعه و خبر نه بزرگ می شود و نه کوچک.
این فرصت طلبی شما بهمراه ساده اندیشی ماست که می خواهید با احساسی کردن موضوع از رسیدن به هدف والایی که پشت این تجمع است بگذریم که چنین شیوه ای در بین سیاسیون مرسوم است.
سردبیر! خود را اسیر احساسات نکن و کافی است از بی بی سی برائت بجویی همین میزان برای اثبات اعتقادت کفایت می کند ولی اگر خواستی خلاف طبیعت قدم برداری دچار وسوسه خناس شده ای!
والسلام
قضا دگر نشود ور هزار ناله و اه به کفر یا به شکایت براید از دهنی
فرشته ای که وکیل است بر خزاین باد چه غم خورد که بمیرد چراغ پیرزنی
عزیزم شما برای مخالفت با آدمها, مسیرها را عوضی میروید.همیشه و در هر حال مخالف! موفق باشید!
حرفای شما درست و منطقیه آقای سردبیر، اما این بندگان خدا همه راه های ممکن برا مخالفت رو رفتن اما هیچ کس حاضر نشد این بندگان خدا رو ببینه به حرفشون گوش بده به دادشون برسه و بر اساس عدل و انصاف و منطق حق شونو بهشون بده. تا بوده تحقیر بوده ظلم بوده حق خوری بوده. چرا باید مدیران و نمایندگان و وزرا کارا و… با این ندیدن ها، گوش نکردن ها، توجه نکردن ها و… کاری کنن که یک این قضیه به اینجا کشیده بشه و یه شبکه معاند و معلوم الحال بخواد ازش بهره برداری سیاسی کنه! در صورتی که نفس کار این بندگان خدا اصلا و ابدا سیاسی نیست و یه تجمع ساده و مسالمت آمیز برا احقاق حقوق شونه. حتما باید گارگران کشته بشن؟ زیر آوار بمونن؟ دسته جمعی بالایی سرشون بیاد تا این بزرگواران این قشر زحمت کش و ضعیف رو ببینن و آون موقع برای خودنمایی و تظاهر و ریا جلوی دوربین و رسانه ها گوی سبقت خدمت رسانی و توجه رو از هم بربایند؟ آقای سردبیر همه ما شما رو انسانی عادل و دلسوز و بی طرف میشناسیم و آزتون خواهش میکنیم به عنوان یه برادر بزرگتر دلسوز این بچه ها رو راهنمایی کنین تا ضمن رسیدن به خواسته های معقول و منطقی شون خدای نکرده به خاطر گناه نکرده و سوءاستفاده عده ای از خدا بی خبر و دشمن این مردم و این نظام مقدس و این مملکت دچار آسیب و زیان نشن
دوست خوبم.بخدا قسم میخورم من چیزی را می بینم که دیگران نمی بینند!
من هرگز نمی گویم این دوستان همه چیز را امروز خاتمه دهند!
ابن تصمیم به من ربطی نداره. اصلا هیچ ارتباطی نداره.
امروز برخی کارها با یک جمله زیرکانه جل میشه.با یک جمله زیرکانه.
اما فردا با کوچکترین اشتباه همه چیز سیاسی خواهد شد.
دوست من!
من میدونم که با زدن این حرف ها در معرض بسیاری از اتهامات قرار میگیرم.آدم های فرصت طلب می خواهند مرا بزنند!
اما برایم مهم نیست.
چون صادقانه حرف زدید دلم میخواهد دو بسته را جلوی نگاه شما بگذارم.
1 یک نفر از کسانی که خود را مسئول این تجمع میدانند از سر سادگی و صرفا برای یک خبررسانی (و خوشحالی از جهانی شدن حرکتش) یک تماس ساده با این رسانه ها بگیرد.
2- یک نفر از مسئولان این تجمع صبح فردا , رسمی اعلام کند که به هیچ رسانه خارجی برای رساندن خبرهایشان نیاز ندارند.
هیچ راه وسطی هم وجود ندارد.
اگر همین مسئولان ساکت باشند و حرفی نزنند, عین مورد اول است.فقط کمی تاخیر دارد.
حالا نتیجه این دوبست چیست؟
زمین تا آسمان فرق دارد!
زمین تا آسمان!
در هر مقطع تصمیمی زیرکانه , هزینه ها را کاهش میدهد!
شاید اگر آن روز که سایت را شش ماه بستم, یکی همین حرفها را بمن میزد, هزینه هایم کاهش پیدا میکرد و تصمیمی منطقی تر میگرفتم.
من هرگز نمی گویم کارتان را تمام کنید و بروید.
بمن هیچ ربطی ندارد این تصمیم.
اما نگرانم!
نگرانم.
بخدا همیشه اشتباه ما نیست که کار را خراب میکند.
گاهی زیرکی نامردان است که کارمان را خراب میکند.
یکی از افرادی که در حاشیه امن نشسته و هرگز د رهیچ تجمعی خودش را بخطر نمی اندازد, کافی است یک تماس با این رسانه ها بگیرد ….. و بعنوان مسئول تجمع حرفی بزند …
چه کسی میتواند ثابت کند که … یکی از حاضران تجمع نبوده …
حرف من این است که (رهبر بودن, مسئول بودن, رئیس بودن) فقط عنوان نیست! مسئولیت است.باید تیزهوش باشیم. بسیار بسیار بسیار.
ممنونم که دوستان پرسیدید تا من هم بتوانم دوستانه نظر بدهم
یک حرف دیگر!
زندگی کارگران در زیر آوارهای فقر بسیار خطرناک تر از زندگی کردن یا مردن در زیر آوارهای خرابی است.
یکی باید درک کند که فقر اولین دشمن ماست.دشمن هر عقیده و ایده ای است …