مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

شعر طنز امروز – نگو دائم,  که دارد بار  مالی!

مخابرات ما – همکار خوب خراسانی ما, از زمان جوانی من شعر می گفت.حالا که دیگر او هم جوان شده است -بازنشسته شده- دفتر شعرش بسیار پر بارتر شده.

چندی قبل دیدمش. خواهش کردم شعرهای بکرش را برای ما بفرستد تا برای اولین بار منتشر کنیم.

حالا تا طبع شعرش دوباره جوان شود و چیزی بجوشد از اشعار طنز قدیمش برایمان فرستاده, منتشر میکنیم. از او سپاسگزاریم و از شما هم, که با ما همراهید.

بنابرقول آمارمقامات.
که برمسند, نشستند و صدارات.درآمد هر که دارد تاسه میلیون.
به زیرخطّ  فقراست او به ایرون.

توبنگرحال وروزبازنشسته.
هماناخادمان دلشکسته.

حقوق اکثرآنان چنین است.
دو میلیون کمتر آخر, نازنین است.

به صندوق لیست شان دردستتان است.
که افزایش یقین هم قسط تان است.

همه درزیرخطٌ  فقرایران.
که حال وروز جمله,  گشته ویران.

به سی سال,عمرشان درخدمت وکار.
حقوقش,قطره قطره گشته انبار.

همان آبادی کشور ز رنجش.
بکام آن مدیران گشته گنجش.

مخارج بیش ازاین حق وحقوق است.
توان کاردیگر زو  دروغ است.

نتیجه اوخجل, درخانه باشد.
بفکر پول چون, یارانه باشد.

اگرخالی به ظاهر,خانه اش شد.
عروس, داماد, نوه, همسفره اش شد.

مزایا و حقوقهای نجومی.
برای بهتراز ماها عمومی.

دراین کشورکه ازثروت,فزون است.
ندادن حقّ مظلومان جنون است.

نمائید,رفع تبعیض فراوان.
میان جمله,کارمند و مدیران.

نگو دائم,  که دارد بار  مالی.
برای این ضعیفان, جیب خالی.

بیا فکری شما بر حال ما کن.
خدا و جمله, مخلوقش,  رضا کن.

بگفتا مهدوی باجمله, همکار.
صبوری پیشه کن باشی زابرار

956070cookie-checkشعر طنز امروز – نگو دائم,  که دارد بار  مالی!

Please rate this

0 1 2 3 4 5
13 نظرات
  1. محمد حاصلی می گوید

    سردبیر محترم …

    همانطور که افتد و دانی
    دیرتر از عنفوان جوانی

    گشته ام شاعری خودآموز
    با دلی غمین و پرسوز

    چون شما اوستاد هنرید
    در هنر ز دیگران، سرید

    من به آستان هنر آمدم
    نه به پا بلکه به سر آمدم

    ریشه هنر یکی باشد
    شاخه گر چه سی باشد

    اوستادم هماره پندم ده
    بر کلام ناقص ، قندم ده

    من همیشه چشم در راهم
    گر نیایی بدان، سخت آهم

    حاصلی

    ☘???☘???☘???☘???☘???

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      سلام
      ما خودمان هنوز درس می خوانیم اگر بتوانیم ارزش کلاس و حضورش را درک کنیم.
      ممنونم و خوش آمدید

  2. محمد حاصلی می گوید

    ??????????

    آتش دوری تو ، هر دمم سوزاند

    حال بد من را،مجنون تو! میداند

    حاصلی
    ۶ مهر ۹۷

    ??????????

  3. محمد حاصلی می گوید

    الا یا ایحل الساقی فی المخابر
    که از درد ، لیسانسم شد اکابر

    یکی درد و یکی درمون پسندد
    مدیری نان جو در خون پسندد !

    تن و جانت به ناز طبیبان نباشد نیاز
    اگر خوری به صبحانه چندین پیاز

    روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
    آن روز که گنجشک چند دانه می خواست !

    آن مرد نکونام، ،،آرشیان،، یاد باد
    گفتا سخنی سخت بی امان , بهر داد

    بدانید که غوغایی که در اینجاست
    از ماست که برماست ، که بر ماست

    نگو دائم ! که دارد بار مالی !
    بمان روی موکت نه روی قالی

    تو از اول چنین عاشق نبودی
    چه شد صد ره به یک، پیمودی

    جوانی هم بهاری بود و بگذشت
    از آن بهره نبود، جز خاله و کشک

    چو خرجت سیصد و دخل بود سه
    برو قبری بکن مرگ آید ، آن به

    ،،حاصلی،،امشب دل تو خون شده
    نیک نظر کن دل او چون شده

  4. شعر جدید می گوید

    شنیدستم در احوال زمانه
    که هرکس آید او گیرد بهانه
    بگو بخش خصوصی ناله کم کن
    عزیزم کارکن حتی شبانه

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      هاه!؟!؟!
      هاه!؟!

      1. عماد می گوید

        با من بودین؟؟؟؟!!!!!!??

  5. عماد می گوید

    آنکه در وسعش نبودکه درس بخواند چه کند
    پدرش بر سر نبود تا درس بخواند چه کند
    دیپلمش را که گرفت شد راهی زحمت و کار
    شد عیال وار و نشد لیسانس بخواند چه کند
    هی خبر آمد بزیر از کارشناسی نیست حساب
    ایهاالناس نشد والا نشد بیشتر بخواند چه کند
    ما هم انسانیم به ولاه با هزاران خرج و رنج
    آنکه حقش نیست حقوقش کم بماند چه کند
    شبکه -رفع خرابی-سروکله زدن با مشترکین
    شده چشمانش ضعیف از کار مفصل چه کند
    ای مدیران عزیز ،عدل علی(ع) پیشه کنید
    بهر ما بیچارگان هم اندکی انصاف واندیشه کنید

  6. فارس می گوید

    کنون بشنو تو از بخش خصوصی
    که چون کار میکند میگویند تو ملوسی

    ولی هروقت او میکند اعتراضی
    تشر میزنند که تو خیلی مریضی

    الا ای همکار عزیز بازنشسته
    تو بنگر بر خصوصی دلشکسته

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      باور کنید فکر کردم حافظ دوباره اومده ولی فارسی یادش رفته!
      شوخی بود دوست خوبم. دستتون درد نکنه. ایشون بازنشسته است لذا انتظار نداریم برای حقوق دیگران شعر بگه

      1. فارس می گوید

        مخلص سردبیر عزیز هستم
        تشریف بیارید کازرون در خدمت هستم با افتخار

        1. رصدگر می گوید

          سلام سردبیر میگن آدرس بدین خودتونم وایستین!! :-)))))

          1. فارس می گوید

            با افتخار و احترام منتظر قدومشون هستم. بر روی چشم ما قدم میزارن

نظرات بسته شده است.