در مسیر ره نگاشت(3)-دیدگاه مدیران – این بار دکتر سرائیان.
[box]مخابرات ما- در ادامه کالبدشکافی ره نگاشت به اندیشه های دکتر سرائیان میرسیم.این سایت آمادگی دارد نظر تمامی اهل رای را منتشر کند.[/box]
قول داده بودیم در بحث های ره نگاشتی , دیدگاههای مختلف مدیران و صاحب نظران را منتشر کنیم.اما برای شروع بحث بهتر دیدیم نظر کسانی را منتشر کنیم که نئوری آن را تنظیم کرده اند.در
منتشر شد.اینک نوبت دکتر سرائیان است.از آ«جا که د رچند جلسه پیشین مطالب ایشان تکرار یک موضوع است ما به گفته های ایشان در مشهد استناد می کنیم که بطور کامل در اختیار ما بود.
دیگر عزیزان صاحب نظران نیز , بدون اینکه منتظر تماس ما بمانند , چنانچه مایل به انتشار ایده هایشان (با نام , یا بدون نام) هستند با همه وجود در خدمتشان هستیم.دیگر فکر میکنم همه به سردبیر دسترسی دارند.
اما دکتر سرائیان در تشریح ره نگاشتش گفت:
[box]
آینده را باید ما بسازیم.خودش ساخته نمیشود .
این تحول فقط مال ماست؟ نه تمام اپراتورهای مخابراتی از جنس مخابرات ایران همین بلا سرشان آمده.
از زمانی که یک سری OTT باهوش وارد شدند قاعده بازی را عوض کردند.از طرفی رگولاتورها روزبروز سخت تر میگیرند.همه جای دنیا همین است.آنها می خواهند سرویس ارزان و مناسب با کیفیت خوب بدست مردم برسد.
آنچه رخ داده از جنس تغییر نیست, جنس آن دگردیسی و تحول است.
در حوزه آی سی تی چه اتفاقی افتاده؟ مردم دیگر تک سرویس نمی خواهند. سرویس N TO N می خواهند.ثابت و موبایل و دیتا را با هم میخواهند.بهمین دلیل اپراتورها هم ثابت خریده اند هم موبایل.
او تی تی ها بازی جدیدی شروع کردند. با وجود اینها, دانش و آگاهی مردم برای خرید بیش از فروشنده شده. مثلا اطلاعات خریدار ای دی اس ال از فروشنده ما بمراتب بالاتر است و همه سرویس ها را می شناسد. مردم دنبال ساده سازی هستند.نمیشود گیجشان کرد.
OTT ها , برایشان نقطه شروع مشتری است.دائم رصد میکنند مشتری را و هر هفته چیز جدیدی می دهند.
با همه این اوضاغ و احوال سخت و دشوار , جمعیت 80 میلیونی و جوانی 40 درصدی آن پتانسیل خوبی برای کار دارد.
دانستن این مفاهیم برای همه مدیران واجب است.نمی توانید مدیر باشید و به این مفاهیم اشراف نداشته باشید.مخاطب من همه مدیران مخابرات ایران است.
در ایران … بانک مرکزی می گوید بازار کسب و کار ایران 425 میلیارد دلار است.اگر فرض کنیم سهم ICT در بازار ما 4 درصد باشد.میشود 60 هزار میلیارد تومان. بازار حال حاضر 30-35 هزار میلیارد تومان است که از جمع درآمد همه بازیگران ICT بدست آورده اند. بازار دو برابر خواهد شد.این پول نصیب چه کسی خواهد شد؟ این اطلاعات در اختیار همه است, همه میدانند این بازار چه ظرفیتی دارد.لذا همه دنبال بخش دوم این درآمد هستند.
بازار دیجیتال دنیا 3600 میلیارد یورو است. 80 میلیون نفر از جمعیت دنیا را داریم که می شود یک درصد جمعیت دنیا.از همه چیز باید یک در صد داشته باشیم.از بازار دیجیتال دنیا هم باید یک درصد مال ما باشد.اگر یک درصد آن را در یورویی 4000 تومان کنیم می شود 150 هزار میلیارد تومان.
از دو مسیر آمده ایم که کف و سقف بازار را بدست آوردیم حالا می دانیم که ظرفیت بازار آینده به چه میزان است.
حالا باید بدانیم کجا مشتری اینترنت را مصرف میکند.
- 50 درصد در خانه ,
- 35 درصد در محل کار
- , 4 درصد در هات اسپاتهاست (استادیوم, پارک و …) و
- 4 درصد هم در حال حرکت است.
نکات مهم:
- 85 درصد زیر سقف تولید میشود یعنی باید به شبکه زیر ساخت متصل شوندلذا .نقش شبکه ثابت بسیار استراتژیک خواهد بود.
- مشترک در تمام این نقاط می خواهد فقط با یک اپراتور کار کند.اصلا نمی خواهد متوجه تغییر بشود.در طول مسیر نباید ارتباطش قطع شود.در جایی نعرفه زیر سقف را میدهد در جایی تعرفه نامبرینگ ولی با یک نقطه تماس میگیرد و از یک نقطه اشتراک میگیرد.
این است که ما دنبال یک شرکت, یک برند و یک امور مشترکین هستیم.این یعنی سادگی.
مشکلات ما در مخابرات را همه میدانید.
مشتری را با مشقت می آوریم ولی نمی توانیم نگه داریم , چسبندگی نداریم.اصلا مشتری را رصد نمی کنیم که مشکلش چیست.تمام سیستم های ما جزیره جزیره است. حتی من نمی توانم وضعیت اینترنت کل مشترکین را یک جا بسنجم.30 تا شرکت , 30 تا جزیره.
فیس بوک با بیش از یک و نیم میلیارد مشترک یک سیستم آی تی دارد.
منشا تحول رقابت است.رقابت را مهمانانی ناخوانده بنام OTT ایجاد کردند که با ما تفاوت داشتند.ما از شبکه و زیر ساخت شروع میکردیم آنها از مشتری و بازار و نیازش شروع میکردند.ژن و اساس OTT ها , آی تی و دیجیتال است, ژن ما تله کام.فرکانس کارشان متفاوت است.
تا امروز آدمها مشتری بودند حالا اشیا می شوند مشتری.وقتی شی را هوشمند کنید میتوانید اختیارش را در دست بگیرید.
تحول دیجیتال اساسا روش پول درآوردن را متفاوت میکند.ما دقیقه و ثانیه میفروشیم OTT ها بابت اینها پول نمی گیرند.مردم براشون این جذاب است.در حوزه تکنولوژی همه چی بر محور نرم افزار می چرخد.
زمان برنامه دیجیتال فرا رسیده است هیچ گزینه اش جز تحول دیجیتال وجود ندارد سازمانهای پیشرو و برگزیده گزینه های جدید و پیشرو دیجیتال را انتخاب می کنند و سایرین محکوم به شکست هستند.
ما با آنالیز این اطلاعات به این نتیجه رسیدیم و برنامه تحول را طراحی کردیم.همه در آن نقش دارند.اگر کسی حس کرد بی تاثیر است باید یقه مدیرش را بگیرد و بپرسد که تکلیف من چیست و چرا نقش ندارم!
شرکتهای بزرگ دنیا ده سال قبل این مسیر را رفته اند.آنها هم ثابتشان جدا بوده, منطقه ای بوده, موبایلشان جدا بوده , ولی حالا ادغام شده اند.
ما حق اشتباه نداریم.تجارب بین المللی باید به ما کمک کند.ده سال دیرتر اقدام کرده ایم.برنامه تحول را باید کارکنان و مدیران انجام دهند.هم شایسته سالاری, هم ارتقای حقوق و مزایا, ایجاد انگیزه برای کارکنان رکن اساسی کار ماست.شروع کرده ایم و بزودی برنامه هایش را اعلام میکنیم.
تمام آنچه بعنوان ساختار سازمان آمده است ابزار و وسیله است باید همه را در خدمت برنامه تحول درآوریم.وظیفه مدیران است که انگیزه کارکنان را تقویت کند.حقوق , مزایا, پاداش متناسب با یک برنامه , ولی بر اساس یک نظام ارزیابی عملکرد که من دیروز ابلاغ کردم.
یکی از مهمترین محورهای برنامه تحول رسیدگی به شایستگی ها و شایسته سالاری است.توجه به رفاهیات کارکنان, رسیدگی به معیشت کارکنان است تا بتوانیم در شرکت هم درآمد را رشد بدهیم , هم مسائل مالی گذشته را حل کنیم و رفاه نسبی برای کارکنان ایجاد کنیم.
ما یک مرکز فرماندهی TMO و PMO داریم که از آنجا فرامین صادر میشود و همه باید گوش بفرمان آنجا باشیم.
جمع بندی ما چیست؟
- این برنامه رمز موفقیت ماست.ما باید یکپارچه به این برنامه نگاه کنیم.
- توجه داشته باشیم که مشتری کانون توجه ماست.
اجماع خوبی ایجاد شده است.
- اعضای هیئت مدیره
- سهامداران عمده
پشتوانه قوی داریم برای اجرا.
ما به کارکنانی نیاز داریم که :
- خود را در معرض مشکلات قرار میدهند
- دوست دارند یاد بگیرند
- بکار تیمی علاقه داشته باشند
- خود را تطبیق بدهند با شرایط جدید
- …
هر چه در برنامه تدوین میشود 10 درصد کار است.90 درصد آن اجراست.اجرا پیچیدگی های خاص خود را دارد.
در سال 1400, مخابرات ایران:
- پیشرو و نوآور
- بهترین سرمایه انسانی را دارد
- مشتری مدار باشد و مشتری مبلغ برندش
- بزرگترین شبکه آی پی کشور را داشته باشد.
- بیشترین شبکه آی تی را داشته باشد و سبدی متنوع از سرویس های آی تی ارائه کند.
- خدمات بسیار
- کیفیت خدمات عالی
آن وضع موجود, این آینده!
4محور دارد ره نگاشت:
- کسب و کار
- زیر ساخت
- سرمایه انسانی
- سازماندهی و معماری سازمانی
همه دور مشتری میگردند.اوست که پول می آورد.
برنامه شش ماهه دوم ما:
در حوزه راهبرد و کسب و کار:
- مشاور خودمان را مشخص کرده ایم.
- برنامه درآمدی مشخص شده است.
- برنامه درآمدی هدف گذاری شده و به استانها ابلاغ شده.
در حوزه شبکه:
- مناقصه های ما تعیین برنده شده (20 تا برنده NGN داریم)
- پروژه فیبر را آغاز و به استانها ابلاغ کرده ایم تا عملیات اجرای خود را آغاز کنند
در حوزه آی تی:
- سیستم های یک پارچه را شناخته ایم.
- قرارداد بیلینگ بسته شده
- قراردهای بقیه در حال انعقاد است.
مهمترین وظیفه شما انتقال به سیستم جدید است.
در حوزه مدل عملیاتی بحث صرفه جویی , بحثی اساسی است.
در حوزه سرمایه انسانی:
- آموزش بدنه کارشناسی
- تربیت مدیر شایسته
- ایجاد نظام های شایسته سالاری
- ایجاد نظام ایجاد انگیزش بر مبنای ارزیابی عملکردی
[/box]
سلام
آقای دکتر سرائیان صحبتهای قشنگی کرده اند ولی این صحبتهای قشنگ بدرد بازار استانها و بازار تلفیقی خدمات ثابت و سیار و اینترنت و خدمات سازمانی استانها نمی خورد.
ایشان در یک کلام زیبا فرمودند “ما دنبال یک شرکت, یک برند و یک امور مشترکین هستیم”.؟؟؟!!!
در نهایت احترام به ایشان ولی باید به عرض ایشان برسانیم، مخابرات استانها فقط دارای بازار مصرفی اینترنت نیستند. بازار استانها فقط نیاز به سرویس مصرفی موبایل ندارند. بازار استانها در خدمات سازمانی، بازاری بسیار بالقوه دارند. سهم درامدی بازار استانها در قسمت خدمات تجاری و سازمانی سهم بالایی است. فرصتهای بازار در خدمات سازمانی یکی از مزیتهای رقابتی استانها می باشد. رقبای شرکت مخابرات در استانها چه در خدمات مصرفی و چه در خدمات سازمانی لزوما شرکتهای بزرگ با ساختارهای ملی نیستند. بلکه ساختارهایی محلی و کوچک دارند که با مشارکت با دارندگان پروانه سریعا در تمامی فضاهای بوجود امده در بازار حضور پیدا می کنند و مشتریان را جذب می کنند.
به نظر می رسد آقای دکتر سرائیان با همان نگاه و تجربه ای که به بازار شرکت ارتباطات سیار(همراه اول) و با همان تجربه رقبای شرکت ارتباطات سیار(ایرانسل) می خواهند در شرکت مخابرات ایران و در استانها نیز عمل کنند. آقای دکتر سرائیان می باید متوجه باشند که بازار شرکت مخابرات ایران از لحاظ وسعت و تنوع نیازها و از لحاظ رقبا شرایط متفاوتی با شرکت ارتباطات سیار دارد.
ما در کلاسهای درس بازاریابی خوانده ایم که اولین کار در درامدزایی و بازاریابی بخشبندی بازار است. مشتریان در بازار استانها در بخشهای مختلفی قرار می گیرند. و نیازهای متفاوتی دارند. بازار و نیازهای مشتریان در یک شهر پر جمعیت با نیازها در یک شهر کم جمعیت تفاوت دارد. نیازها در یک منطقه صنعتی با نیازها در یک روستا تفاوت دارد. و تفاوت این نیازها در بازارهای مختلف مستلزم ارایه خدمات متفاوت در ان بازارها می باشد و این اصل بازاریابی است. همین دلایل ایجاب می نماید که خدمات شرکت مخابرات بسیار متنوع، هم از لحاظ نوع و هم از لحاظ ویژگیهای تکمیلی باشد. لازم است در یک منطقه تجاری در دل یک شهر بزرگ رفع خرابی ما (MTTR) کمتر از نیم ساعت باشد ولی اگر بخواهیم همین نیم ساعت را در یک روستا ارایه دهیم پولهایمان را دور ریخته ایم و هزینه هایمان را بالا برده ایم. وقتی نیاز به تنوع در خدمات داشته باشیم آنگاه نیاز به برندهای مختلف سرویس داریم چونکه لازم است یک سرویس را در منطقه ای به یک نحوی بین کاربران جا بیاندازیم (positioning) و همان سرویس را در منطقه ای دیگر و با شرایط متفاوت بازار جور دیگری بین مشتریان جا بیاندازیم. حتی اگر قیمت هم یکی باشد (که البته ضرورتی ندارد) ولی کیفیت خدمات متفاوت خواهد بود. بازاری مثل منطقه ای مسکونی با مصرف بالای اینترنت را در نظر بگیرید در چنین بازاری، رقبا به شدت تبلیغات می کنند و به شدت در جذب مشتریان کار می کنند و لازم است امور مشتریان و یا امور مشترکین و مرکز پشتیبانی بسیار با کیفیت و فعالی داشته باشیم و لازم است تمامی ملموسات در چنین درگاههایی بسیار عالی و مشتری پسند باشد و به قول بازاریابها، تجربه مشتری در این بازارها بسیار مهم می باشد. و چنین ارتباطاتی مستلزم بکارگیری نیروی انسانی بیشتر و با تجربه تر و درگاهها و مکانهای امور مشترکینی شیک و عالی تر می باشد و لازم است هزینه های زیادتری در این بازارها و مناطق بشود. وقتی متوجه این مسایل در مدیریت باشیم انگاه متوجه می شویم که این گفته زیبای اقای دکتر سرائیان که می گویند “ما دنبال یک شرکت, یک برند و یک امور مشترکین هستیم” محلی از اعراب نخواهد داشت. سالیان طولانی شرکت ارتباطات سیار با مدیریت اقای دکتر سرائیان و همراهانشان که کل کشور را فارغ از بخشبندی مشخصی یک بازار در نظر می گرفتند و تنها یک سرویس پس پرداخت و پس از ان هم پیش پرداخت داشتند گذشته است. توجه نکردن مدیران همراه اول به ارایه خدمات سازمانی باعث شده است که شرکت ایرانسل مشتریان سازمانی را جذب کرده و در پی ان تمام افراد در ان بازار سیمکارتهای خود را به خاطر گرفتن خدمات سازمانی تعویض کنند و همراه اول به راحتی مشتریان خود را از دست بدهد. تاخیر همراه اول در ارایه گسترده سرویس باند پهن باعث شده است، همراه اول، علی رغم اعتبار بهتر نسبت به رقیب، مطلوبیت خود را از دست بدهد و پس از اعلام ترابردپذیری شماره، سیل درخواستها برای مهاجرت به ایرانسل تن مدیران همراه اول را بلرزاند.
همین انحرافات استراتزیک در مسایل بازاریابی و نداشتن طرح و برنامه درازمدت در بازارهای بخشبندی شده و توجه به نیازهای مشخص در هر کدام از بخشهای بازار می تواند در شرکت مخابرات ایران نیز اتفاق بیافتد و آینده شرکت مخابرات ایران را در چنین بازار و خوان گسترده ای به مخاطره بیاندازد. آقای دکتر سرائیان کل ایران یک بازار ساده نیست که برای ارایه خدمات به ان بتوانید بگوئید “یک شرکت یک برند و یک امور مشتریان” شما اطلاع دارید که متخصصین بازاریابی در دنیای فعلی می گویند “هر مشتری، یک بازار، یک ارتباط خاص و یک محصول/خدمت متفاوت و یا سفارشی” و لازم است به تعداد بازارهای بخشبندی شده ساختارهای سازمانی مشخصی وجود داشته باشند و خدمات متناسب به ان بازارها ارایه دهند.
اضافه کنم مطالبی که عرض کردم صرفا در لایه بازار و مشتری و خدمات صادق است و در لایه های دیگر از جمله شبکه و زیرساختها می باید با یکپارچه سازی فنی هر چه بیشتر و البته بصورت منطقی، هزینه ها را کنترل کنیم و مدیریت بر شبکه ها را که کمتر از جنس مدیریت منابع انسانی است متمرکز کنیم.
سلام
آقای دکتر سرائیان در جمع همکاران مخابرات مشهد فرمودند:
“آینده را باید ما بسازیم.خودش ساخته نمیشود .”
در خصوص این جمله زیبا باید چند کلامی صحبت کنیم.
شما قبول دارید برای ساختن آینده به یک مدل و یا یک طرح و معماری نیاز داریم. یک ساختمان را که می خواهند بسازند ابتدا معماران نقشه ساختمان را به تفصیل طراحی می کنند و سپس سازندگان بر اساس آن طرح شروع به ساخت می کنند.
قبل از ان که معماران بخواهند طراحی کنند از مالکین می پرسند که شما این ساختمان را برای چه منظوری می خواهید بسازید آیا مسکونی است یا تجاری و یا اموزشی و …
نکته بعدی اینکه سازمان و شرکت مثل یک موجود زنده است موجودات زنده را نمی سازند بلکه خدای متعال تمام آنچه این موجود در وضعیت بلوغش می باید بشود را در درون آن موجود و در قالب خصوصیاتی در تک تک سلولهایش قرار می دهد و تمامی اجزاء موجود زنده می دانند که شکل نهایی شان چه باید باشد.
از این دو نکته می خواهم استفاده کنم و عرض کنم که شرکت مخابرات ایران می باید قبل از شروع به ساخته شدن دارای یک طرح کلان و یک معماری باشد و هر اقدامی قبل از اینکه طرح کلان طراحی شود اشتباه و دوباره کاری است. همچنین چنین طرح کلانی می باید در تمامی سلولهایش و یا در حالت حقیقی اش تمامی افراد موثر در ساخت و ساز باید این طرح کلان را بدانند و مطابق آن عمل کنند.
حالا سوال این است که آیا این نقشه معماری وجود دارد یا خیر؟
ما نقشه راه را ترسیم کرده ایم و می دانیم به کجا می خواهیم برسیم ولی نمی دانیم با چه ساختمان و ساختاری می باید به این مقصد برسیم. اگر بخواهم شبیه سازی کنم می توانم به این صورت بگویم که ما به منظور دیجیتال شدن مسیر حرکت را تعیین کرده ایم ولی به دلیل اینکه مدل معماری نداریم ممکن است ساختار یک شرکت تک محصولی را برای خود تصویر کرده باشیم و این باعث خواهد شد که شرکت نتواند در آخر مسیر بهترین بهره برداری را از ساختار خود بکند. در صورتیکه معماری ما معین می بود آنگاه شاهد این همه آشفتگی در این چند سال نبودیم. ابتدا شرکت ارتباطات ثابت را ایجاد می کنند و آنگاه آن شرکت را حذف می کنند و سپس در مرحله ای دیگر ساختار استانی و منطقه ای و هم اکنون نیز حذف استانها و مرحله بعدی را ذکر می کنند ادغام همراه اول و اینکه آیا این اتفاق بیافتد و یا خیر معلوم نیست! و کل این آشفتگی نشاندهنده این است که ما مدل معماری مشخصی نداریم .
از آقای دکتر سرائیان خواهش می کنیم که سند معماری شرکت مخابرات ایران را که در ان مشخص باشد که ساختار شرکت در درازمدت چه خواهد شد را ایجاد کنند و یا اگر موجود است اطلاع دهند. ساختن و تخریب کردن ساختار فقط به ما ضرر می رساند. اینکه شما فرموده اید در سال اول استانها حذف شوند و در سال سوم همراه اول اضافه شود را ساختار نمی گویند بلکه طرح معماری سازمان، سندی مشخص است که در ان نیازمندیهای شرکت در دراز مدت بیان شده باشد و بر اساس تئوریهای مبرز معماری سازمانی تدوین شده باشد و از الگوهای مشخص مطرح در دنیا اقتباس شده باشد.
امیدوارم از کنار این قضیه به راحتی نگذرید که آسیبهای زیادی خواهید دید.
از توجه و حوصله همکاران برای خواندن این مطلب تشکر می نمایم.
اما سوالی که ناشی از همین تصمیمات و اعمال در ذهن همکاران ایجاد شده و بارها و بارها از یکدیگر پرسیده اند این است که چرا رتبه استان در بین تمامی استان ها در میزان وام مسکن و وام تعاون، رتبه آخر است؟
4- مدیر عامل بارها متذکر شده اند حضور در ارزیابی جایزه ملی کیفیت برای استفاده ها و ژست های تبلیغاتی نبوده و نیست اگر واقعا چنین است می شود بفرمایند پرداخت سالانه هفت هشت میلیون تومان به یک موسسه مجهول و دریافت جایزه دیاموند برای چه بوده است؟ این جایزه دیاموند کدام درد شرکت مخابرات استان را درمان می کرده که حتی یک ریال هزینه برای آن توجیه داشته باشد؟
5- فروش ساختمان اداره آموزش در خیابان شریعتی مطابق کدام یک از اهداف کلان شرکت یا کدام استراتژی صورت گرفته است؟ استراتژی پیشکش، طبق کدام کار کارشناسی و نتیجه کدام جلسه راهبردی این موضوع بررسی و تصویب شده است؟ این هم نه، مطابق کدام منطق اقتصادی انجام شده است؟ آیا نظر واحد بررسی های اقتصادی شرکت در این مورد خواسته شده یا اصولا در آن چه مدیرعامل و دوستان تصمیم می گیرند این حرف ها جایی ندارد؟ حالا قرار شد این ساختمان به فروش رسد، به چه دلیلی بیش از بیست سی میلیون تومان ناقابل هزینه دکوراسیون یکی از واحدها و برقی نمودن در ورودی شد؟ اسکان یکی از دوستان مدیر عامل محترم در این واحد بازسازی شده تصادفی بود یا با هماهنگی قبلی صورت گرفته بود؟
6- در قضیه خرید مجوز و امتیاز وایمکس برای شرکت موبایل مشارکتی ( که مخابرات استان عمده سهام آن را در اختیار داشت و ظاهرا جز مدیرعامل همه مخالف بوده اند ) کدام بررسی اقتصادی صورت گرفت و مطابق کدام پژوهشِ میدانی، بیش از ده میلیارد تومان هزینه شد و هزینه فراوانی هم صرف خرید تجهیزات گردید و حتی نتوانست در هیچ زمانی بیش از صد و پنجاه مشتری داشته باشد. راستی آن تجهیزات میلیاردی وایمکس که حتی از صندوق ها در نیامد، الان کجاست؟
7- اگر موارد بالا را صلاح نمی دانند یا به هر دلیلی نمی شود توضیحی در مورد آن بدهند، حداقل در مورد انتصابات خود توضیح بفرمایند و مشخص کنند انتصابات ایشان با کدام معیار و کدام ارزیابی صورت گرفته و می گیرد؟ آیا نصب مدیر با رعایت مواردی مانند الف) منتصب از قبل ب) صلاحیت علمی پ) صلاحیت پژوهشی ت) سوابق خوب قبلی مدیریتی ث) دارای قابلیت مدیریت به تشخیص مدیر بالاتر ج) دارای قابلیت مدیریت به تشخیص یک جمع صالح چ) برترین فرد حوزه مربوط ح) واجد برجستگی های اخلاقی و . . . است یا نه؟ مثلا آقای ل ز واجد کدام شایستگی علمی، پژوهشی یا عملی و کدام برجستگی اخلاقی یا مدیریتی بودند یا هستند که نفوذشان در شرکت حتی از خود ایشان بیشتر است؟ اگر صلاح نمی دانند یا به هر دلیلی نمی شود توضیحی در مورد وی داد، در مورد آقای عمو زاده توضیح بدهند. ایشان واجد کدام رزومه علمی، عملی یا مدیریتی بودند یا هستند که صلاحیت شان را برای مدیریت در شرکت برآورده می کند به گونه ای که حتی اگر ده درصد وقت شریف شان را هم صرف امور شرکت کنند و نود درصد بقیه را به امور هماهنگی های بیرونی با منافع شخصی اختصاص دهند باز هم چنان ارزشمند است که نتوان نازک تر از گل به ایشان گفت. شاید اصلا یک رزومه علمی، پژوهشی، عملی و مدیریتی از خود و معاونین محترم شبکه و مرکز استان ارائه دهند کافی باشد. در همین زمینه یک سوال در ذهن بسیاری از کارکنان این است که چه شد آقایان ع ا و ن م از پرتگاه مغضوبین به حلقه دوم مدیریتی پیرامون، ارتقا یافتند؟
8- فکر می کنم در این مقال، همین اندک موارد، کافی باشد. منتظر پاسخ می مانیم. بعید نیست تعدادی یا حتی همه موارد فوق با توضیحی که داده شود از اذهان همکاران مرتفع گردد و اگر احیانا غفلت یا اشتباهی رخ داده تجربه ای شود برای آینده.
1- تذکر یک مطلب در ابتدای بحث لازم است. موفقیت های شرکت مخابرات استان در جایزه ملی کیفیت و ارزیابی های سازمان تنظیم مقررات، از دید کارکنان به پای ایشان و یاوران شان نوشته نمی شود. از آن جا که تک تک کارکنان نسبت به حوزه ای که در آن کار می کنند علاقه و حتی تعصب شدید دارند، نهایتِ تلاش خود را در دفاع از عملکرد آن حوزه می نمایند و ارزیابان محترم نیز خود را مواجه با بخش هایی می بینند که سرسختانه مدافع عملکرد خویش اند و تمام قد از آن دفاع می کنند، طبیعتا جمع بندی آن ها مثبت خواهد بود. اما باید برای ارزیابی مدیران شرکت به میان کارکنان رفت و با آن ها به گپ و گفت نشست و نتیجه گرفت. اگر آن هم مقدور نیست به نظرسنجی هایی که البته تا کنون نتایج آن ها منتشر نشده، نگاه کرد و میزان رضایتمندی کارکنان و اشتیاق شغلی و تعلق سازمانی را معیار قرار داد. البته بنده از نتایج آن ها بی خبرم ولی صادقانه و قاطعانه عرض می نمایم کارکنان در عین بی خبری، از همه چیز باخبرند چون در میان هم اند و هر یک با بسیاری از دیگران در تعاملات روزانه به سر می برند و متاسفانه باید اعلام کنم نمره مدیرعامل و یاران شان بسیار بسیار پایین است.
2- در نقد منصفانه ابتدا نکات مثبت باید مطرح شود و سپس به ابهامات نیز اشاره گردد. در مورد مدیر عامل شرکت مخابرات استان، در ذهن همکاران این نکات مثبت وجود دارد: ایشان مدیری خاکی است و چندان اهل قیافه گرفتن و خود را تافته جدا دانستن نیست و این خود نعمتی بزرگ است، ایشان بسیار پر تلاش است یا حداقل سعی می کند تلاش بسیاری نماید، وی در تصمیم گیری فردی مردد و متزلزل نیست به عبارتی دائم در وضعیت چه کنم چه کنم یا مشابه آن قرار ندارد، همچنین در مقابل دستورات ابلاغ شده از مقامات بالاتر تسلیم محض نیست و اگر تشخیص دهد منافع استان در عدم اجرای یک دستور یا رویه است تا حدودی مقابله می کند.
3- اما ابهامات و نکات منفی که در اذهان پرسه می زند، مدیر عامل شرکت در تصمیم گیری تابع هیچ نظم خاصی نیست. به نظر می رسد یک بار شخصا تصمیم می گیرد، یک بار به صحبت های اطرافیان گوش می دهد و با شنیدن نظرات آنها خود شخصا تصمیم می گیرد، شاید هم گاهی به نظر اطرافیان گردن می نهد. همچنین این تصمیمات لزوما تایید کننده یکدیگر نیستند و ربط منطقی و سیستمی با هم ندارند، به عبارتی ماموریت شرکت و اهداف کلان و استراتژی های آن، تنها در حد حرف در تصمیمات سطح پایین تر موثر هستند نه در واقع. علاوه بر آن گاه تصمیمی گرفته می شود و حداقل به صورت شفاهی اعلام می گردد ولی در عمل به گونه دیگری اجرا می شود. در بسیاری موارد نیز تصمیمی گرفته می شود و عرصه جدیدی گشوده می گردد و چند ماهی، حولِ آن بسیار داد سخن داده می شود ولی در اندک زمانی به بوته فراموشی سپرده شده، موضوع جدیدی جایگزین موضوع قبل می گردد. ایشان اگر صلاح می دانند توضیحی در خصوص نحوه ی ارتباط تصمیمات خود با اهداف کلان و استراتژی های شرکت ارائه کنند. به عنوان مثال تصمیم سپردن ام دی اف به دست رانندگان شرکتی، از دل کدام استراتژی درآمد؟ استراتژی به کنار، از کدام مطالعه و تحقیق یا از کدام کار کارشناسی یا حتی جلسه ساده اداری، زاده شد؟ یا به عنوان یک نمونه دیگر به ساخت هتل در مشهد اشاره می کنیم. این تصمیم مطابق با کدام یک از ماموریت ها یا اهداف کلان یا کدام استراتژی بوده است؟ ظاهرا در جلساتی که قبل از شروع این پروژه تشکیل شده، تنها موافق، خود ایشان بوده و بس! از ماموریت و استراتژی بگذریم، این تصمیم مطابق با کدام منطق اقتصادی بوده است؟ نتیجه کدام جلسه و کدام کار کارشناسی بوده است؟ آیا اصلا از واحد بررسی های اقتصادی شرکت در این زمینه سوال شده یا صرفا به جهت علاقه فردی یا خدای ناکرده القائات یکی دو نفر از دوستان کاسب صورت پذیرفته است؟ در ادامه و پس از شروع این پروژه، به آن قسم جلاله ای که در جلسه خورده شده، که در ساخت این پروژه لاجرم افرادی کمک خواهند کرد و هرگز هیچ حق ماموریتی پرداخت نخواهد شد حتی یک ریال! ، عمل شده یا نه؟ شنیده ها می گوید دوست یا شاید دوستان دائم السفر و مدام الماموریت در این پروژه حتی روال معمول پرداخت ماموریت در اداره مرکزی را هم بر نمی تافتند و شخصا با کسب نظر ایشان، حق ماموریت خویش را در اسرع وقت دریافت می کردند تا خدای ناکرده چند روزی تاخیر در دریافت شان، به جهت انتظار صدور فیش حقوق، پیش نیاید. وقتی امری شفاف نباشد و وقایعی خلاف قول و قرارهای اولیه رخ دهد ( مثل آن چه در بالا گفته شد ) زمینه شایعات نیز مهیا می شود و باب در گوشی ها باز می گردد که بله چه و چه و . . . به عنوان نمونه شایع می شود که فلان آقا یا بهمان آقایان در مشهد از قبل ( به کسر ق و فتح ب ) این پروژه، و در سایه این طرح، یک 4 طبقه هم برای خود ساخته اند! این حرف اگر چه صحیح نباشد ولی در اذهان خریدار پیدا می کند.
باسلام خدمت سردبیر محترم وهمکاران گرامی
از روزی که خرید زمین درمشهد وساخت هتل مطرح شد(دردوره مدیر عاملی مهندس زمانی در اصفهان)اعتراضات گسترده ای انجام شد.از شهرستان کاشان طوماری با هشتاد امضا درمخالفت بااین طرح برای مدیر عامل ارسال شد.ولی آنها گفتند هیئت مدیره صندوق که نماینده شماست اختیار دارد که هرگونه صلاح می داندسرمایه گذاری کند.وهرکس مخالف است بیاید واز صندوق ۶%انصراف دهد و۳%پول خود رابگیرد.لازم به ذکر است که هم اکنون فقط وام ضروری ۲ میلیونی ووام سفر داده می شود.هتل در مشهد تکمیل شده است ویکسال قبل مدیر عامل در جمع کارکنان گفتند در مورد وضعیت هتل از همکاران نظر سنجی می کنیم که تاحالا نکرده اند.خبرهای غیر رسمی حاکی است که هتل برای فروش آماده است ولی مشتری ندارد.
حاسبوا قبل ان تحاسبوا
آیا مدیر عامل شرکت مخابرات استان و سایر مدیران ارشد نباید برای یک بار هم که شده بیلانی از عملکرد خود ارائه دهند؟
با تغییر ساختار شرکت های مخابرات استانی و شرکت مخابرات ایران، از ابتدای مهر ماه 1395 شرکت مخابرات استان اصفهان وجود ندارد، یعنی شرکتی با حدود بیست سال سابقه، تبدیل شده به چیز جدیدی که هنوز به چگونگی آن چیز و چه چیز بودن چگونگی تغییراتش خیلی واقف نیستیم!
تجربه بشر می گوید باید با بررسی گذشته، از آن درس ها اندوخت و برای آینده به کار گرفت. امید که طی تحقیقی عملکرد بیست سال شرکت مخابرات استان بررسی و ارزیابی شود و نکات مثبت و منفی آن استخراج گردد.
بسیار پسندیده است تک تک کارکنان، ارزیابی دقیقی از خود و عملکرد خود و ارزیابی نسبی از دیگران و عملکرد دیگران، در این مدت بیست سال یا کمتر، انجام دهند.
البته ما ایرانیان علاقه داریم ارزیابی دقیقی از دیگران و احیانا یک ارزیابی مختصر از خود داشته باشیم و بر مبنای ارزیابی از دیگران هم، به جای ارائه هرگونه بازخورد، به صحبت های در گوشی بسنده نماییم.
مدتی است به صورت روزانه پیامی و نامه ای در خصوص ارزیابی عملکرد در سیستم اداری دریافت می کنیم یا در سامانه جامع منابع انسانی مشاهده می نماییم. یعنی شرکت مخابرات ایران تشخیص داده ارزیابی عملکرد کارکنان مهم است و باید در راس امور دیده شود. خلاصه هم شایسته است به ارزیابی عملکرد خود و دیگران در بیست سال گذشته بپردازیم و هم نیم نگاهی به آینده داشته باشیم.
در سوی آینده، بدیهی است هر شرکتی حق دارد برای بهبود انگیزه کارکنان اش، عملکرد آنان را در کفه ارزیابی قرار دهد و پاداشها و ترفیعات یا احیانا جرائم و تنزیلات! را با آن (عملکرد) مرتبط سازد.
در سوی گذشته، این به خود ما بر می گردد که قصد تجربه اندوزی داریم یا نه. اگر قصد تجربه اندوزی داریم باید به ارزیابی خود و دیگران بنشینیم.
اگر هر یک از ما برای این ارزیابی، فقط به ذهن خویش بسنده کنیم برآوردی با انحراف یا اُریب خواهیم داشت ولی اگر به ذهن دیگران نیز اهمیت دهیم برآورد دقیق تری حاصل خواهد شد.
اکنون این سوال را طرح می کنیم که آیا مدیران ارشد شرکت ارزیابی دقیقی از عملکرد گذشته خود دارند؟ اگر دارند نتیجه چه بوده؟ آیا تنها از منظر خود به موضوع نگاه کرده اند یا نگاهی هم به ذهن دیگران داشته اند؟ آن چه در ذهن خود و دیگران می گذرد ممکن است مطابق واقع باشد و ممکن است نباشد، چه مطابق با واقعیت باشد چه نباشد، به هر حال وجود دارد و در ارزیابی ها موثر.
در این مقال قصد ما ارزیابی عملکرد مدیران ارشد شرکت است به خصوص چند سال اخیر و نیز بیان نکاتی که در ذهن کارکنان وجود دارد.
آیا مدیر عامل شرکت مخابرات استان و سایر مدیران ارشد نباید یا نمی خواهند برای یک بار هم که شده بیلانی از عملکرد خود ارائه دهند؟ البته منظور گزارشی مناسب برای جمع کارکنان و از زاویه دید کارکنان است نه گزارش های معمول و رسمی مناسب برای سایر شهروندان و برنامه های افتتاحیه. اگرچه بد نبود و نیست که چند شاخص مثل سود، سرمایه گذاری، هزینه جاری، تعداد دائری، لاوصولی و . . . در نظر گرفته شود و گزارشی از سال های مختلف ارائه شود تا بتوان مقایسه صورت داد و نمره عادلانه ای برای عملکرد هر سال مدیران ارشد استخراج نمود اما در ذهن کارکنان مسائل دیگری هم وجود دارد که اگر از این شاخص ها فراتر نباشد پایین تر نیست مانند شایسته سالاری، احترام، تکریم و رعایت حقوق و شئون انسانی، صداقت و یکرنگی، عدالت و اعتدال، ارتباطات موثر متقابل، دفاع از حقوق مالی و صنفی همکاران و . . .
برای شفافیت بیشتر و جلوگیری از تداخل و مغشوش شدن فضا، در این بخش صرفا به بررسی و نقد عملکرد مدیر عامل می پردازیم و بحث را به سایر مدیران ارشد تسری نمی دهیم. مدیر عامل شرکت مخابرات استان که نزدیک به بیست سال از انواع مدیریت ایشان در استان می گذرد و در این فاصله طولانی تنها در یک مدت بسیار کوتاه جزو مدیران ارشد نبوده اند، اگر زحمت بکشند در پایان این مقطع یعنی ” پایان بیست سال شرکت مخابرات استان ” خلاصه ای از عملکرد خویش را جهت اطلاع ارائه دهند، بسیار مفید خواهد بود.
البته این حق ایشان است که به سلیقه خود این گزارش را تهیه و منتشر نمایند اما از آن جا که ممکن است ایشان ندانند یا فراموش شان شده باشد در ذهن اغلب کارکنان چه می گذرد و بهتر است علاوه بر ارائه آمار شاخص های مهم عملکرد شرکت، به چه مسائل دیگری نیز توجه شود، از باب کمک نکاتی ارائه می شود.
با سلام بنظر میرسد مدیران استانی هیچ گونه اطلاعاتی در خصوص این مفاهیم ندارند فقط بلدند بصورت شعاری این حرفها رادر جلساتشان بزنند ولی اعتقادی به آنها ندارند ویا حتی درکی از این مفاهیم ندارند لذا رفتارهایشان نمی تواند در این راستا باشد وحتی برخلاف این حرفها نیز عمل میکنند مثلا بجای ایجاد انگیزه در کارکنان وشایسته سالاری دقیقا برعکس عمل میکنند وهنوز بصورت هیئتی ورفاقتی انتصابات را انجام میدهند وحتی افرادی را که دقیقا در راستای حرفهای دکتر سرائیان تجربه وتحصیلات واعتقاد دارند کنار میگذارند وافرادی را که فقط بله قربانگو هستند واعتقاد وهنر این حرفها راندارند منصوب می نمایندوشما انتظار دارید با این افراد ره نگاشت وتحول انجام شود ضمن اینکه بی انگیزگی شدیدی را در همکاران ایجادکرده اند
50+35+40+4=129؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه بیشتر از 100 هم داریم ؟
یا عدد ها غلطه و یا آمارگیری درست نیست.
البته گفته 85% زیر سقف که 50و35 را احتمالاً منظور داره.
اشکال باید روی 40و 4 باشه ، که همه جوره ناخوانا هستند.
تطویل در کلام و کتاب مشکل رو زیاد می کنه، فایل های صوتی ، بهتر جواب می دن.